دامنۀ چهره ها
7168
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. «تهوّع» رُمانی است از ژان پل سارتر. قهرمان داستان او آنتوان روکانتین است. او از رجّالهها (=فرومایه و پست) است با اندیشهها و احساسات دروغین. به سبب دغدغههای «وجود»ی دچار حالت تهوّع میشود. ادراک از پیرامونش و حتی آگاهی به «خود» موجب تهوّع روکانتین میشود.
روکانتین سرانجام به قسمتی باریک میرسد و میفهمد که وجود او با این افکار و فرومایگی که دارد، در جهان بی اثر و زیانبخش است. تهوّع از همین اینجا ناشی میشود.
تهوّع، دل بههمخوردگی و استفراغ و دلآشوبی است که انسان را گیج و مبهوت (=هاجوواج و سرگردان) میکند. با شرح کوتاه این رمان خواستم گفته باشم سرگردانی و فرومایگی پهلوبهپهلوی هم میزنند! هین! همین!!
30 فروردین 1398
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
راه ما راه علی
7167
ترجمۀ خطبۀ 82 نهج البلاغه:
(برخى از شارحان گفتند این خطبه در شهر کوفه در شناساندن دنیا ایراد شد)
«چگونه خانه دنیا را توصیف کنم که ابتداى آن سختى و مشقّت، و پایان آن نابودى است. در حلال دنیا حساب، و در حرام آن عذاب است. کسى که ثروتمند گردد فریب مى خورد، و آن کس که نیازمند باشد اندوهناک است، و تلاش کننده دنیا به آن نرسد، و به رها کننده آن، روى آورد. کسى که با چشم بصیرت به آن بنگرد او را آگاهى بخشد، و آن کس که چشم به دنیا دوزد کوردلش مى کند.» (منبع)
قرآن در صحنه
7166
(منبع عکس)
تفسیر علامه طباطبایی
راغـب مـى گوید: کلمه (ضغن) به کسره و به ضمه ضاد به معناى کینۀ شدید است، کـه جـمـعـش (اضـغـان) مـى آیـد. و مراد از جمله (الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ) اشخاص ضـعـیـف الایـمـان هـسـتـنـد و شـایـد کـسـانـى بـاشـنـد کـه از اول بـا ایـمـانـى ضـعـیـف ایـمـان آوردنـد، سـپـس بـه سـوى نـفـاق متمایل شده و در آخر بعد از ایمان به سوى کفر برگشته اند.
دقـت در تـاریـخ صـدر اسـلام ایـن مـعـنـا را روشـن مـى کـنـد کـه مـردمى از مسلمانان که به رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم) ایمان آوردند، چنین وصفى داشته اند، همچنان که قومى دیگر از ایشان از همان روز اول تا آخر عمرشان منافق بودند. و بنابر این، تعبیر از مـنـافـقـیـن دسـتـه اول بـه مؤمنـیـن، بـه مـلاحـظـه اوائل امرشان بوده است. و مـعـنـاى آیـه ایـن اسـت کـه : نـه، بـلکـه ایـن مـنـافـقـیـن کـه در دل بـیـمـارنـد گـمـان کـرده انـد کـه خـدا کـیـنـه هـاى شـدیـدشـان را نـسـبـت بـه دیـن و اهل دین بیرون نمى ریزد. المیزان.
رِ بَیتِه
7165
به قلم دامنه: به نام خدا. لغت 222. رِ بَیتِه. در دارابکلا به چیزی که یکباره جاری شود، می گویند: رِ بَیتِه. «رِ» یعنی روان، جاری، راه افتادن و ریختن. و «بَیتِه» یعنی گرفت. شد. مثلاً وقتی بگویند عسل رِ بَیتِه. یعنی عسل ریخت. عسل داره می ریزه. یا اگر آب رودخانه بعد از مدتها خشکی، یکباره جاری شود می گویند: اُوه رِ بَیتِه. یعنی اوه راه دَکته. یعنی آب، روان و جاری شد. مثل عکس زیر که آب زاینده رود اصفهان در 6 بهمن 1397 یکباره جاری شد و موجب شادی مردم گردید. این عکس مفهوم واژۀ «رِ بَیتِه» یا «رِ گرفت» در گویش دارابکلایی ها را بخوبی می رساند.
(منبع عکس)
دامنۀ منطقه
7164
به قلم دکتر فتح الله دهقان:
دفاع در همه ادیان، آئین ها و فرهنگهای متفاوت جهان امری مقدس است. به تبع
آن نظامیان که مدافعان مردم و سرزمینشان می باشند از جایگاه خاصی
برخوردارند. در ایران نیز نظامیان که مدافعان ایرانیان می باشند محبوبیت
خاصی دارند. اخیرا طرح اعلان نیروهای نظامی ایران به عنوان تروریست توسط
امریکا مطرح شده است. در این خصوص مواردی را به عرض می رسانم:
1-ابهام
واژه تروریسم: واژه تروریسم تعریف مشخصی ندارد و بصورت یک برچسب درامده،
تا یک واقعیت، هر که خواست دیگری را به تروریسم متهم می کند.
نقشۀ حوزه مأموریت «سنتکام» (منبع)
2-
بستر و آبشخور فکری تروریسم: بنا به گواه تاریخ قشری بودن، تصلب، تحجر در
فرهنگ و تمدن ایران اسلامی که پرورش دهنده ملاصدرا، سعدی، حافظ بوده
جایگاهی ندارد. بلکه آئین و مشرب فکری کسانی همچون " محمد بن وهاب " است که
متاثر از مشرب فکری " ابن تیمیه " و در راستای سیاست های استعمارگران مکتب
فکری را پایه گذاری کرد که با تولید و ترویج افکار تروریستی جهان را به
وحشت انداخته است.
بقیه در ادامه
دامنۀ عترت
7163
به قلم دامنه: به نام خدا. رسالهی حقوق. من مانند بسیاری از مردم ایران، پای منبر قد کشیدم، چه محرّم، چه رمضان، و چه در سایر مناسبتها و مجالس. اما هیچ ندیدم، هیچ، که روحانییی رسالهی حقوق حضرت امام سجاد _علیهالسلام_ را بالای منبر، یا در نشست ویژه و یا با ایجاد حلقهی فکری به رویمان بگشاید و از ۵۱ حقوقی که آن امام عابدِ زاهدِ عارفِ روشنبین و دانشمند که برای بشریت شرح و باز کرده، حتی یک «حق» را بازگو کند.
بگذرم!!
خواستم بگویم در آستانهی زادروز زیبای آن امام عابدین و ساجدین _که درخشندهترین رهبریِ معنوی را به ارمغان آورده_ یکی از آن حقوق پنجاهویکگانه را تقدیم میدارم، یعنی حق ۳۹ از این (منبع) :
میلاد امام سجاد مبارک
«و اما حق کسى که از تو رایزنى خواهد (و چاره جوید) این است که اگر رأى درستى به خاطرت رسید در نصیحت (و خیراندیشى) براى او بکوشى و هر چه مىدانى به مشورتش بفهمانى و بگویى که اگر تو به جاى او بودى چنان مىکردى و این از آن روست که او از سوى تو نرمی و مهربانى بیند؛ زیرا نرمِش، رمندگى را از میانه بردارد و سختگیرى به جاى همدلى، رمندگى آرَد. و اگر در کار او نظرى بر خاطرت نگذرد، اما دیگرى را بشناسى که به رأى او اعتماد دارى و او را براى رایزنى خودت مىپسندى، وى را به او معرفى و رهنمایى کنى، و در حق او کوتاهى نورزى و از خیراندیشى برایش فروگذار نکنى. و لا قوة الا بالله (و نیرویى نیست جز به خدا).»
فهرست 51 حق و متن کامل هر یک در ادامۀ مطلب:
دامنۀ عترت
7162
به قلم دامنه: به نام خدا. فلکه فکرت (۷) نفوذ فراخ یک نام میان ایرانیان. به نام خدا. سلام. وِردِ زبان ایرانیان شد. سُفرهی نذری خانوادههای مذهبی شد. شعار پشت شیشهی ماشینها شد. در ضربالمثل نماد شد. در قسم خط قرمز سوگندها شد. در وفا نمونه شد و در التجا (=پناهبُردن)، باب حاجتها. یعنی حضرت ابوالفضل سلام الله علیه.
حرم ابوالفضل (س) بازنشر دامنه
یکییکی میگویم:
۱.
دوستی دارم به اسم حسین شمس از جیرفت کرمان. سالها پیش میگفت مردم دیار
ما تمام قسمها را آسان میخورند اما وقتی کار بیخ پیدا کند و خیلیحساس
شود، میگویند کاری نکن قسم حضرت ابوالفضل بخورم.
۲. وقتی میخواهند کاری ستُرگ و خطرناک بکنند ندا میدهند یا اباالفضل.
۳.
هرگاه از کاری تعجب کنند و بهتزده شوند میگویند یا حضرت عباس. و اگر کسی
دروغ ببافد میگویند دُم خروسات را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را.
۴. وقتی سفرهی نذری پهن میکنند به نام ابوالفضل و با ذکر روضهی ابوالفضل نیت میکنند.
۵.
وقتی در جایی گیر کرده باشند و یا دچار ترس و وحشت شده باشند بلند فریاد
میزنند و یا در دل نجوا میدهند یااباالفضل، یا حضرت عباس، یا قمر
بنیهاشم.
۶. میخواهند پشت یا تاج کامیونها و یا پشت شیشهی سواریها برادر را معنا کنند مینویسند: برادر یعنی عباس.
۷. هرگاه در اوج ناامیدی، امید ببندند نذر قربانی ابوالفضل میکنند.
۸.
و هشتم آنکه وقتی مانند ما دارابکلاییها در ماه محرم میخواهند جوشی
بگیرند و شور بدمند و غوغا بهپا کنند با نام ابوالفضل به اشک و ماتم و سوگ
میرسند. جوشی گرفتنهای قدیمی «باقرمدّاح یورمله» با نام «وفاکرده
ابوالفضل، وفاکرده ابوالفضل» یکی از آن نمونه جوشیهای ماندگار عزاداری شب
تاسوعای دارابکلا بود.
امشب
خجسته زادروز حضرت عباس _سلامالله علیه_ است؛ فرزند برومند امام علی و
حضرت امالبنین _سلامالله علیهما_ که در کربلا رشادت و معرفت را باهم جمع
کرد و در رکاب سالار شهیدان و در دفاع از اساس انسانیت، کودکان و حراست از
امنیت، و نیز بقای مکتب و دفع ستم به شهادت رسید و تن به سازش و
اماننامهی ستمگران نداد و با دستان بُریدهشده به آسمان شرافت و غیرت و عشق و معنویت پرواز کرد.
مبارک
باد زادهشدن این گرامیانسانِ انیس، وفادار، آگاه، دلیر، رزمنده، سازگار
با حق و سازشناپذیر در برابر جنگافروزان و خونریزان و زورگویان و
زراندوزان و تزویرگرایان.
این متن را تقدیم میدارم به دلدادگان شیدای حقگرای ستمستیزِ پیرو قرآن و عترت.
مدرسۀ فکرت
بیستم فروردین 1398.
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
دامنۀ عترت
7161
به قلم دامنه: به نام خدا. امشب فرخنده زادروز رهبر و پیشوای آزادگان، بزرگنمادِ عرفان و عشق حقیقی، اُسوۀ مقاومتگرایان، الگوی عزتزیستی و پیشبَرندهی مبارزه با ستم و ستمگران حضرت امام حسین _علیه السّلام_ است. دو سخن از آن انسان کامل و سالار شهیدان به دلدادگان و پیروان مکتب نجاتبخش اهلبیت _علیهمالسلام_ از این (منبع) تقدیم میدارم:
1- «لایکمُلُ الْعَقْلُ الَّا بِاتِّباعِ الْحَقِّ»
عقل، جز از راهِ پیروی حق کامل نمیشود.
(بحارالأنوار، ج 75، ص 127)
2- الْغُلُوُّ وَرْطَةٌ وَ مُجالَسَةَ اهْلَ الدَّناءَةِ شَرٌّ»
تندروی همانند فرو رفتن در باتلاق است و همنشینی با فرومایگان، شرّ و گرفتاری به همراه دارد.
(کشف الغمه، ج 2، ص 30)
این خجسته میلاد بر پیروان آن اُسوهی روزگاران، گوارا بادا.
دامنۀ ایران
7160
به قلم دکتر فتح الله دهقان. خداوند فرموده "زمین مکانی همراه با خطرات و تغییرات است". باران اساسا نعمت است. حیات در جهان بستگی به باران دارد. در ادیان آسمانی و فرهنگ های مختلف جهان نیز آب جایگاه خاصی دارد. عدم برخورد صحیح انسان ها با آب این نعمت حیات بخش مشکلات و مصائبی را برای بشر در طول تاریخ فراهم نموده است. در این خصوص لازم دیدم مواردی را به عرض برسانم.
تصاویر هوایی منطقۀ پلدختر لرستان. نوروز 1398.
1-
اصلاح فرهنگ، سیستم و ساختار: من و شما، مدیران و مسئولان و دست اندرکاران
کشور در این فرهنگ و سیستم آموزشی رشد و نمو یافته و تربیت شده و در این
ساختار مشغول به کاریم. حوادثی مانند سیل اخیر دلیلی محکم است که اصلاح و
تجدید نظر در این امور لازم و ضروری است. وقت آن رسیده که با توجه به تجارب
جهانی رفورم در این خصوص صورت گیرد. آیا وقت آن نرسیده که عذرخواهی
مسئولین بابت قصورات، کم کاری ها و کاستی ها وارد فرهنگ ما شود؟
2-
پیش بینی و پیشگیری: با پیشرفت علوم و تکنولوژی امکان پیش بینی دقیق فراهم
شده است. همچنین زمینه پیشگیری از حوادث و اتفاقات ناگوار با هزینه کمتر
نیز تاحدود زیادی فراهم شده است.
3-
مدیریت بهینه: مدیران متعهد و متخصص با استفاده از علوم پیشرفته و
تکنولوژی روز باید اقدام به برنامه ریزی همراه با آینده نگری نماید تا
خسارات را به حداقل برساند. سوال این است که آیا دستگاههای مدیریتی کشور
خصوصا مدیریت بحران کشور در این زمینه موفق بوده اند؟
4-
رعایت استاندارد شهرسازی: امروزه علوم مرتبط با شهرسازی در جهان پیشرفت
های شگرفی نموده اند که قادر است از خسارات این گونه حوادث بکاهد. آیا اصول شهرسازی در کشور ما رعایت می شود و با متخلفین برخورد شایسته صورت می گیرد؟
بقیه در ادامه
فرهنگ لغت دارابکلا
7159
به قلم دامنه: به نام خدا. لغت 221. وَل ویلانگ. در دارابکلا به چیزی که زیاد کج شده باشد «وَل ویلانگ» یا «وَل وُ وِل» می گویند. وَل یعنی کج و ناصاف. و واژۀ وِل _گرچه در اصل به معنی رها و لااُبالی و لات است_ اما در پسوند بر سر وَل، به معنای همان کج و کُله است. هرگاه این حالت بسیارشدید شده باشد، به آن «چَپچِلخ» می گویند. مثلاً به لُغز و کنایه و با حالت اعتراضیه به کسانی که باهم زد و خوردِ شدید و بزَن بزَن داشته باشند، می گویند: «هی! بس کن دیگه، وِره چَپچِلخ هاکاردی». چَپچِلخ علاوه بر کجی معنی «درب داغون» هم می دهد.
کج درخت. (=وَل دار) بازنشر دامنه
برای مفهوم «وَل ویلانگ» دو مثال می زنم: 1- به دار (=درخت) که کج باشد، «وَل دار» (=کج درخت) می گویند. (مثل عکس بالا) و هیمه (=هیزم) را که کج و کُله باشد، «وَل ویلانگ چُو» می نامند. 2- سال های دورتر کهنه خرین های سیّار وقتی به محل می آمدند، ظروف روی و مسی قدیمی را به قیمت بسیار ناچیز از مردم می خریدند، برای این که ارزش آن را کم جلوه دهند، به عمد آن را پیش چشم فروشنده، زیرِ پا لِه و لَورده می کردند؛ که به این حالت می گویند: وَل ویلانگ، وَل وُ وِل.
مبعث محمد رسول الله
7158
به قلم دامنه: به نام خدا. در حالیکه در چهلسالگی بود، طبق رسم همیشگیاش برای عبادت و تفکر به غار حرا رفته بود، جبرئیل نازل شد و پنج آیۀ اول سورۀ علَق را برای محمد امین بیان کرد:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ. اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ. خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ. اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ. الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ. عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ.
به نام خداوند رحمتگر مهربان. بخوان به نام پروردگارت که آفریده است. که انسان را از [نطفه و سپس] خون بسته آفریده است. بخوان و پروردگار تو بس گرامى است. همان که با قلم [و کتابت انسان را] آموزش داد. به انسان چیزى را که نمى دانست، آموخت.
(سوره ۹۶: العلق - جزء ۳۰ - آیه های 1 تا 5 ترجمه خرمشاهی)
غار حرا
قبل از بعثت نیز، به محمد امین الهاماتی میشد. پس از دریافت وحی الهی، از کوه پایین آمد و به سمت مکه و خانه رفت. ماجرا را برای حضرت خدیجه _سلام الله علیها_ بازگفت. خدیجه گفت: «به خدا دیرزمانی است که من در انتظار چنین روزی، بسر بردهام، و امیدوار بودم که روزی تو رهبر خلق و پیغمبر این مردم شوی.»
در روزهای آغازین بعثت، هنگام استراحت محمد رسول الله _صلّى الله علیه و آله و سلّم_، جبرئیل بار دیگر بر آن حضرت نازل شد و آیات نخستین سوره مُدثّر را خواند:
یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ. قُمْ فَأَنْذِرْ. وَرَبَّکَ فَکَبِّرْ. وَثِیَابَکَ فَطَهِّرْ. وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ. وَلَا تَمْنُنْ تَسْتَکْثِرُ. وَلِرَبِّکَ فَاصْبِرْ.
اى مرد جامه بر خود پیچیده. برخیز و هشدار دِه. و پروردگارت را تکبیر گوى. و دامنت را پاکیزه بدار. و از آلایش [شرک] بپرهیز. و بخششى مکن که پاداش [و پاسخ] بزرگتر یابى. و در راه پروردگارت شکیبایى کن.
(سوره ۷۴: المدثر - جزء ۲۹ - آیه های 1 تا 7 ترجمه خرمشاهی)
پیامبر بر اساس این آیات، میبایست پیوسته به فکر بیمدادن مردم از نافرمانی خداوند باشد و تا مدتی دعوت پنهانی داشتند.
در نوشتن این متن از این (منبع) بهره گرفتم.
دامنۀ عترت
7157
به نام خدا. در سالروز شهادت امام هفتم، حضرت امام کاظم _علیه السّلام_ سه سخن آن امام بزرگوار از این (منبع) تقدیم می شود:
1- شایسته فرد عاقل است که چون کارى را انجام میدهد، از خداوند حیا کند. (بحارالانوار، جلد ۷۵، صفحه ۳۱۳)
کاظمین
2- خردمندان، زائد بر حاجت را نیز ترک کنند تا چه رسد به گناهان، با آنکه ترک زوائد فضیلت است و ترک گناه واجب. (کافی، جلد ۱، صفحه۳۷)
3- اگر مؤمنى را ساکت و کمحرف دیدید به وى نزدیک شوید که حکمت مى افشاند. مؤمن کمحرف و پرکار است. و منافق پُرحرف و کمکار. (تحف العقول، صفحه ۳۹۷)
حرم امام رضا (ع). نوروز 1398. عکاس: دامنه
قم. اول فروردین 1398. عکاس: دامنه
مشهد مقدس
توضیح: وقتی وارد ورودی های مشهد مقدس می شوی این پیام حرم مطهر به گوشی ها ارسال می شود:
«السلام علیک یا علی بی موسیالرضا». آستان قدس رضوی ورود شما را به مشهدالرضا خیرمقدم میگوید.
۱- اذن دخول و زیارت
۳- فهرست انتظار غذای حضرتی
۴- نذورات و هدایا
۵- آوای انتظار
۶- یاری محرومان
۷- مسابقه فرهنگی
عدد هرگزینه را جداگانه به 8800 ارسال نمایید. التماس دعا»
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
سمت راست: نماد زائران رضوی. سمت چپ: صحن آزادی حرم امام رضا (ع)
دامنۀ ایران
7155
به قلم دامنه: به نام خدا. اگر در قضیۀ آب، آداب مصرف، فرهنگ اخلاقی و سفارشهای دینی رعایت نشود، ممکن است بر سر کمبود و نبود آن، میان مردم نزاع آبی پدید آید و بر سر حقآبه، با هم بجنگند! و نسبت به هم بدبین شوند. سال قبل بود که در این (منبع) خواندم که ۸۰ هزار روستای ایران با بحران بیآبی مواجه است. و این خبر ناخوشایند برای ایران بزرگ و چهارفصل، بسیارناگوار و خیلیبد است.
بیاییم باهم، با ارادهای محکم و عزمی جزم، آب را هدر ندهیم و این منبع حیات را بآسانی و با نادیدهانگاری این نعمت عظیم الهی از دست ندهیم؛ چه در وضو، چه در آشپزخانه، چه در نظافت، چه در کشاورزی، چه در باغداری و چه در جامعه و مجامع عمومی.
دامنۀ زمان و مکان
7154
...در چنین مواقعی ملاکِ تطبیقِ حکم بر قاعده، تشخیص عُرف است. به همین سیاق استنباطِ اطلاقِ سنّ ازدواج برای پسران و دختران کودک و نوجوان هر سرزمینی خطایی متدولوژیک است که عموم قاعده فقهی لاضِرار و شروطِ عامّه تکلیف (بلوغ، قدرت، عقل و اختیار) آن را تخصیص زده اند...
متن نقلی. نوشتۀ حجةالاسلام امین میرزائی: «آن عدّه فقهایی که به جواز کودک همسری رأی داده اند و (به این بهانه که اسلام برای ازدواج سنّی معیّن نکرده و موضوع بلوغ و عدم بلوغِ متزوّجین را مسکوت گذاشته) ازدواجِ طفلانِ دبستانی و پیران صد ساله را جایز دانسته اند این آیه شریفه قرآن را حتماً خوانده اند: "وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللَّاتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ اَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَهٍ". یعنی زنان یائسه ای که امید ازدواج ندارند، بر آنان گناهی نیست که جامه خود را کنار بگذارند بدون اینکه زینتشان را جار بزنند! (سوره مبارکه نور، آیه 60). تا به این جای کار مشکلی نیست و آیه شریفه بر سماحتِ رایِ شارع اقدس نسبت به این دسته از زنان اشعار دارد. مشکل آنجا پیدا می شود که متدولوژی خاصِ آقایان را به کار بگیریم و -بی توجّه به زمان و مکانِ اجرایِ حکم- فتوایی عمومی صادر کنیم.
بقیه در ادامه