ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
پست 267 : به قلم دامنه. تاریخ سیاسی دارابکلا. قسمت 12 : به نام خدا. وقتی جلال الدین فارسی نامزد اولین دوره ی ریاست جمهوری شد، گروه های جهان وطنی دروغگوی آن دوره، آغاز کرده بودند به غازی گری نه قاضی گری. و غازیدن یعنی جنگیدن. گفتند جلال، ریشه ای افغانی دارد.
جلال فارسی با این حریه، از دور رقابت کنار گذاشته شد و همه ی هوش و هوَس ها رفت سراغ دو حسن. یکی سید ابوالحسن بنی صدر و دیگری حسن ابراهیم حبیبی. مسعود رجوی جنایتکار جنگی هم کاندید!! شده بود، اما چون به قانون اساسی رای نداده بود، ردّ صلاحیت گردیده بود. و از همین نقطه، آغاز نموده بود، به کینه ورزی و آشوب طلبی و یارگیری و اتّحاد های تاکتیکی.
چند نفر دیگر هم در عرصه ی رقابت بودند مثل دریادار احمد مدنی. جناح مذهبی سیاسی کشور که هنوز رسما به دو جناح راست و چپ مُنشعب نشده بودند، اول روی جلال فارسی و سپس روی حسن حبیبی تمرکز کرده بودند. اما حسن بنی صدر، با ایجاد موج روانی و تبلیغی و شیوه های جذب کاریزماتیکی، گوی را از میدان سخت رقابت، سخت بُرد. و با حدود 10 میلیون رای، اولین رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران شد. در دارابکلا اما، در آن سال یعنی سال 1358 سه شکاف فعّال ولی آرام سیاسی بروز داشت:
جریان مذهبی سیاسی. چند حامی گروه چریک فدایی خلق. و چند حامی گروه تروریستی منافقین خلق. و چند طرفدار بنی صدر. البته این سه شکاف فعّال محل در آن بُرهه ی حادّ، هیچ وقت گُسلی نیافرید. و همین موجب شده بود، که هیچ کدام به روی هم تیغ نکشند.
همه، تا حدّی زیاد، به هم احترام می گذاشتند و حتی غروب ها در تکیه پیش، با هم به بحث و مذاکراه و تبادل فکری می پرداختند. به عبارتی در دارابکلا گروه های متفاوت سیاسی، هرگز تنشی قهرآمیز و ستیزگرانه و درگیری خونین، بجزء همان شب تاسوعا در تکیه ی پایین، آن هم پیش از پیروزی انقلاب، نداشتند.
دو دسته ی وسطی در کلّ کشور، اساسا شرکت در رای را تحریم کرده بودند. فدایی ها، به دلیل مشی مسکوگرایانه ی شان و آن دیگری هم، به دلیل ردّ رهبرشان مسعود رجوی جانی. این که در محل، چه کسانی از این دو، در رای شرکت جُسته بودند و یا حضور در صحنه ی رای را ترک نموه بودند، چندان روشن نیست. چند طرفدار بنی صدر، البته بی غلّ و غش بودند و بر حسب هیجانات ابتدایی انقلاب به او رای داده بودند و زیر علَم او با علاقه به اصل انقلاب، جوشی می گرفته اند.
اما به هیچ وجه، کینه ای از انقلاب به دل نداشته اند. خدا 2 تای آنها را که مرحوم شدند و به دیار خاک سپرده شدند و خیلی هم برای عزاداری امام حسین (ع) زحمت می کشیدند، غریق رحَماتش کناد.
جریان سیاسی مذهبی محل، اول برای جلال الدین بسیج شدند. ولی وقتی جلال با شانتاژ شدید ریشه ی افغانی داشتن، از عرصه ی نبرد آرام رای ها، بیرون گذاشته شد، دور حسن حبیبی را گرفتند. چون حوزه ی قم و شهید بهشتی و حزب جمهوری اسلامی و گروه های اقماری اش، پس از جلال به حسن حبیبی روی آورده بودند. اما فضا خیلی آلوده شده بود. و بنی صدر با شعار مشهور اطرافیان و طرفدارانش: بنی صدر بنی صدر، صد در صد. صد در صد، بر همه ی رُقبا فائق آمده بود.
و باقی قضایا، که بعدها با چادر و لچک زنانه و آرایش صورت زنانه به همراه مسعود رجوی جنایتکار، از کشور گریخت و در پاریس با رهبری و زور و تهدید سازمان تروریستی منافقین، شورای مقاومت ملی را ساخت و به هجوم ها پرداخت.
فامیلی های سیاسی (7)
به نام خدا. 50 - مهدی احمدی از اعضای شورای مرکزی طیف شیراز تحکیم وحدت = داماد محسن رضائی. 511 - دکتر مصطفی معین وزیر علوم دولت خاتمی = داماد آیة الله شهید دستغیب. 522 - حسن خجسته باقرزاده، معاون سابق سازمان صدا و سیما در امور صدا، و از سیاستگذاران صدا و سیما = برادر همسر حضرت آقا. 53 - مرحوم حجت الاسلام محمدعلی صدوقی نمایندهی ولی فقیه و امام جمعه یزد و معاون حقوقی و پارلمانی رئیس جمهور دولت خاتمی = فرزند شهید آیت الله صدوقی، شوهر سید مریم خاتمی خواهر محمد خاتمی، و پدرزن محمد هاشمیان خواهر زاده ی هاشمی رفسنجانی. 54 - حجت الاسلام حسین هاشمیان امام جمعه سابق رفسنجان = پسر عمو و شوهر خواهر هاشمی رفسنجانی و پدر داماد حجت الاسلام محمد صدوقی شوهر خواهر محمد خاتمی.
بقیه ادامه