ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
پست 8 : به قلم دامنه. به نام خدا. به برکت محرم و امام حسین (ع) در انتهای عزاداری و مجلس وعظ و روضه، حلقه ی تبادل اندیشه دینی در داخل تکیه ی دارابکلا برگزارشد. و به مدت چهار شب ادامه یافت.
مباحثات گاه تا نزدیک اذان صبح به طول می کشید. بی آن که پِلک های کسی به هم هشته! گردد. آفرین به این عشق و جستجوگری جوانان و طالبان دانایی. کانون و گرانیگاه _مرکزثقل_ این حلقه، دانشجویان بودند و پیرامون حلقه را هم دوستداران مباحث دینی تشکیل می دادند.
سیدایمان هاشمی دارابی، مهدی بابویه دارابی، موسی آهنگر دارابی، آقاصادق، سیدادریس صباغ دارابی علی اکبر طالبی دارابی، عباس مهاجر حمیدرضا شهابی دارابی، عارف آهنگر دارابی، امین آهنگر دارابی و ... . علاقمندان دیگری هم بودند که نامشان در ذهنم باقی نماند. و ذکر اسامی سایرین حلقه هم مقدور نیست، همه و همه شان حتی شنوندگانی که تا آخرین لحظات حلقه را یاری دادند، دمنده ی روح این حلقه شدند که بسیار بانشاط، دارای عمقی پربار، شائق به کشف و شناخت، مایل به رفع شبهه و ایضاح ذهن و در عین حال پایبند و راسخ در اعتقادات دینی و مبانی اخلاقی و پیوند عاشورایی بودند.
این سیره ابداعی نیست. بلکه ادامه ی روش انبیا و ائمه (ع) است که محیط عبادی شان پر از حلقه های متعدد بود. شنیده ایم نبی مکرم اسلام (ص) روزی از میان حلقه های متعدد درون مسجد، نشستن در حلقه ی علمی را ارجح دانستند و میان شان حاضر شدند.
تحلیل ساده و خلاصه ام از این حلقه ی تکیه ی دارابکلا این است:
1- دانشجویان حلقه ی تکیه سعی دارند عشق و اشک حسینی خود را به شناخت تحلیلی حرکت عاشورا پیوند بزنند.
2- آنها در پی آسیب شناسی ها نیز هستند. چون معتقدند اندک اندک جای متفکران در این دامنه، تنگ شده. و همین غیاب، میدان را برای سطحی نگرها وسیع تر و آزادتر ساخته است.
3- در درون این جوانان _که بسیار هم عمیق و پَرسوال بودند_ امواجی از مسائل ساطع است. باید این موج فکری شان، طوفان اندیشه ای بیآفریند. که راه نخستش امتداد بخشیدن به این حلقه است.
4- من خود تعجب کردم از این همه دانش، روحیه، تدیّن، و توانایی بیان و طرح عالمانه ی سؤالات شان.
در طول 4 جلسه در 4 شب متوالی ایام عزاداری، این مباحث به اختصار و گاه هم به طُوال تبادل اندیشه ای شد:
بحث بر لفظ جلاله ی الله. بحث انسان. ابعاد مکتب امام حسین (ع). مفهوم امامت و نبوت. آرمانشهر. آزادی و آزادگی. اخلاقیات امروزی. سهم عقل و وحی در تفکرات انسان. اهمیت قرآن. گفتمان های دینی و جهانی. مساله ی جبر و اختیار. آسیب شناسی عزاداری ها. مصائب عاشورا. نقش تکیه در کادرسازی ها. ترجیح رجوع به بُعد اخلاق و عرفان عاشورا. تاکید بر ضدِ ظلم بودن در ابعاد جهانی. شیعه و سنی. حکومت اسلامی. نظریه ی سیستم ها و داده ها و بازخوردها. محتوای مجالس عزاداری. تاکید اکید بر استمرار حلقه ی اندیشه در تکیه و مسجد و نحوه ی جهت دهی موضوعات. نقد اخلاقیات اجتماعی. و چندین مساله ی دیگر که بدان اشارتی گذرا گردید.
غایت بحث: من در اینجا دو دوره ی تفکری نسل ما و نسل شما داشجویان را به روش فهرستی و نمایه ای آشکار می کنم تا کمی به آن خیره شده و بیندیشد و نظر دهید:
دوره ی ما در ابتدای انقلاب و پیش از آن عصر شور بود. اما دوره ی شما عصر شعوره. دوره ی ما عصر خون دادن بود. اما دوره ی شما فصل خوبی کردنه. عصر ما انقلاب و انتقال رخ داد. اما عصر شما اثبات و تمدن در حال رخ دادنه. ما رژیمی را به زیر کشاندیم. اما شما نظامی را دارین به زبَر می رسانین.
عصر من عصر جنگ و دفاع بود. اما عصر شما عصر صلح و صفاست. ما عصر شکّ بودیم. شما اما عصر یقین اید. ما اوائل انقلاب مجبور به ستیزش و استماع انواع تهمت ها _مانندتهمت های مظلومانه به شهید مظلوم بهشتی که امروزه، همه تاسف می خورند کاش بهشتی و مطهری و.. زنده بودند تا..._ بودیم. اما شما حالا در دوره ی سازش و شنیدن کرامت آدمیان اید. و خلاصه بگویم دوره ی ما دوره ی احساس دینی بود ولی اینک شماها در دوره ی شناخت دینی هستید.
به نظر شما با تطبیق و مقایسه ای که ارائه نمودم. ما باید منحرف تر از حقایق و دورتر از دیانت می شدیم! یا شماها؟ ما بیشتر در معرض امواج خروشان انواعی از فتنه ها و آشوب ها می بودیم یا شماها؟ با این همه، ماها در کوران آن دوره، از کودنی ها، رهایی یافته بودم و اسیر امواج نشده بودیم.
سؤالات شما در 4 نشست حلقه ی تکیه نشان داده است که شماها خیلی خیلی از دوره ی جوانی ما عمیق تر و پُردامنه تر و پُرمطالعه ترید.
قدر خود را پاس بدارید و به عمق بینش دینی تان باز نیز بیفزایید. که خدا انسانی آگاه و عارف و عابد و در عین حال مختار و متفکر و آزاد و آزاده می طلبد. دوره ی شما مهیّاست برای باسوادتر شدن تان. بااعتقادتر شدن تان. باایمان تر شدن تان. خدا حافظ تان.
برادر و مُبصرتان در حلقۀ تکیۀ دارابکلا: دامنه
دامنه. اوس صحرا. 10 شهریور 1393
پست 7 : به قلم دامنه. یه نام خدا. ما آدمیان لحظه لحظه به سوی آتیه ی عمرمان پیش می تازیم. این سیر یا در جهت درستی و راستی ست. و یا متاسفانه در همسویی با چهار جهت اصلی. شمال و جنوب و شرق و غرب. کنایه از حزب بادی بودن. اما آیا هیچ با خبریم که وقتی می گوییم در این لحظه آن لحظه هم، عملا سپری شده است؟
بقیه ادامه