یار ناپایدار دوست مدار
دوستی را نشاید این غدّار
نیک و بد چون همی بباید مُرد
خنُک آنکس که گوی نیکی بُرد
یار ناپایدار دوست مدار
دوستی را نشاید این غدّار
نیک و بد چون همی بباید مُرد
خنُک آنکس که گوی نیکی بُرد
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. امام رضا ع به فعالیت آشکار روی آورد. اولین مسافرتش به بصره بود. از مدینه به بصره رفت تا مستقیم با پایگاههای مردمی خود دیدار کند و دربارهی کارها با آنها به گفتوگو بپردازد. عادت حضرت این بود اول نماینده به آن منطقه گسیل میداشت تا مردم را از ورود امام آگاه کند. درین مسافرتها با گروههای بزرگ مردم، اجتماع برپا میکرد و دربارهی مسائل ازجمله امامت صحبت میکرد. آنان را وامیداشت تا از وی پرسش کنند. با دانشمندان منطقه چه مسلمان و چه غیرمسلمان ملاقات و مناظره مینمود. این گفتوشنودها توسط محمدبن عیسی تقطینی گردآوری میشد که امام به هجده هزار مسئله پاسخ گفتند. توسعهدادن پایگاه فکری و معنوی تشیّع از اقدامات اساسی امام رضا ع بود. به طوریکه نفوذ مکتب امام علی ع در دل مؤمنان در دورهی ایشان افزایش یافته بود. تودهی مردم محو شخصیت امام رضا ع میشدند طوریکه وقتی چشم مردم به امام میافتاد اشک شوق از دیدگانشان روان میشد. از بعد از امام رضا ع تا امام حسن عسکری ع مردم همگی آنان را فرزندان رضا ع میشناختند و به این نام میخواندند. از یادداشتهای قدیمی بنده از منابع مختلف.
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. روزنامهی اترک -که در بجنورد (خراسان شمالی) چاپ میشود- امروز ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۱ کاریکاتور آقای عباس ناصری را تیتر اول تمام نیمصفحهی خود کرد و همین موجب شد گزارش آن را بادقت مطالعه کنم که ببینم مسئله از چه ریشه گرفته؟ در آن، این نکات بیشتر سوسو میزد: هزینهی یک تُن روغن بستهبندیشده ٨۵٠ دلار است اما در خارج از مرزها فقط قیمت خام آن ٢۵٠٠ دلار است! و اشاره داشته در حالی که نیاز استان سیستان و بلوچستان حدود ۵ هزار تن روغن است، این استان تا آخر بهمن ۱۴۰۰ حدود ۵۰ هزار تن روغن دریافت کرده است، یعنی ۱۰ برابر بیشتر از نیاز. و این دربارهی شش استان دیگر مرزی نیز مشهود است. اترک نوشته بررسیها نشان میدهد ۶ استان مرزی نیاز به حدود ۳۵ هزار تن روغن داشته اما ۹۳ هزار تن به این استانها روغن تزریق شده است. و این یعنی مقدمهی قاچاق روغن به بیرون مرزها. با این دیباچه که خیلی هم تفصیلی و فنی بود و بنده چکیدهاش کردهام، اترک چنین آورده که «بسیاری از فروشگاهها قیمتهای قبلی را مخدوش کرده» بنابرین با هر قیمتی که میخواهند، به مردم میفروشند. مثلاً قیمت مصوب روغن ۹۰۰ گرمی، ۱۵ هزار و ۵۰۰ تومان است، اما به روایت اترک «تا ۲۵ هزار تومان» هم به مردم فروخته میشود.
خواستم بگویم روی دولت تازهکار، به زودیِ زود نمیشود داوری داشت باید زمان بگذرد تا بتوان منطقی سیاست و عملکرد آن را نقد کرد. اینک گویا اینان میخواهند اقتصاد معیشتی را اساساً «جراحی» کنند و چون جراحی بدون تزریق بیحسی، دردش حس میشود، لذا مردم هنوز سیاست اقتصادی نوین دولت سیزده تست و اجرا نشده، دست به داوری (انتقاد / اعتقاد) میزنند؛ علت روشن است: برای منتقدین نیاز به ارزانی و برخورد با گرانی و برای معتقدین هم حمایت از کسی که از سرِ روکمکنی به وی رأی دادند. هر چند روزگاری رئیس دولت مشهور به «سازندگی» خطبه خوانده بود مشکل ایران، ارزانی است، نه گرانی! که چپ از همان جا، گریبان مرحوم رفسنجانی را با «عصر ما» و «سلام» گرفت که این دو هفتهنامه و روزنامه پس از گوشهگیری صغیر چپ از قدرت از فردای مجلس چهارم (که من اسمش را نمیگذارم استبداد صغیر!!! توسط رفسنجانی که کشور را زیر سلطهی خود میخواست و بس)، با پا پیشگذاشتن آقایان به ترتیب: بهزاد نبوی و آیتالله سیدمحمد موسوی خوئینی، کور سو که نه، شعله برانگیخته بود. اینک باز نیز گویا مسئله این شده مشکل کشور، ارزانی است؟ یا گرانی؟ کدام یک؟! من اقتصاد بلد نیستم. بگذرم.
عکس از جلیل قربانی . بازنشر دامنه
نمونهدستنوشتهی جلیل قربانی. قضیهی نان و طنز عمران صلاحی
از یادداشتهای روزانهی بنده در دههی ۷۰ و ۸۰
متن نقلی: از آقای فرزاد قائمی استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد: نخستین ویژگی عطار، بیتعلقی او به دربار و نظامهای سیاسی معاصر اوست... عطار به هیچکدام از دربارها پا نگذاشته، هیچ کتابی را به نام ممدوحی منتشر نکرده و هیچ شعری را به نام صاحب مقامی تخلص نکرده است. وجه دیگر ایجاد درِ قصهگویی است. در مجموع مثنویهای عطار هزاران حکایت و داستان وجود دارد. نکته دیگری، توانایی تاثیرگذاری بر مخاطب عام است، حکایات در زبان عطار بسیار سادهتر بیان شده که این سادگی در عین تاویلپذیری و ظرفیت بالای معنایی، شعر عطار را از دیگر شاعران ادبیات تمثیلی و تعلیمی ممتاز میکند. آثار عطار را میتوان به چهار بخش تقسیم کرد که مهمترین بخش آثارش مثنویهای اوست. از میان این مثنویها بیشتر منطقالطیر و تا حدی اسرارنامه شناخته شده و دو مثنوی دیگر او یعنی الهینامه و مصیبتنامه کمتر مورد توجه قرار گرفته، درحالیکه ظرفیت بسیار زیادی برای تاثیرگذاری بر مخاطب دارد. بخش دوم آثار عطار غزلیات، قصاید و رباعیات اوست که در دیوان او قرار گرفته و این آثار نیز از مثنویهای او کمتر شناخته شده است. بخش سوم آثار عطار مجموعه رباعیاتی موسوم به مختارنامه که به عطار منسوب است. بخش چهارم آثار عطار نیز مربوط به تذکره منثور تذکرةالاولیاء است که اگرچه شناخته شده است اما یک ویژگی کمتر شناخته شده این اثر، گرایشی است که عطار به اهلبیت (ع) دارد. عطار نیشابوری هم در تذکرةالاولیاء از حضرت علی (ع) و دیگر اهلبیت (ع) در مقام سالکان کامل یاد میکند و هم اشعار بسیاری در فضیلت حضرت علی و حسنین (ع) سروده که این اشعار در دیوان، منطقالطیر، الهینامه، اسرارنامه و مصیبتنامه به صورت فراوان آمده است. این بخش از اشعار عطار و گرایش و ارادت او به اهلبیت (ع)، با وجود تعلقش به اهلسنت، زمینهای در اندیشه و آثار او به وجود آورده که مورد توجه و تتبع پژوهشگران قرار نگرفته است. برخی پژوهشگران مانند رسول جعفریان عطار را در شمار بخشی از شاعران اهل تسنن یاد میکند که از آنها به عنوان تسنن دوازده امامی یاد میکنند. این تعبیر نشان میدهد که عطار سرسلسلهی شاعران و اندیشمندانی است که زمینه را برای گسترش تشیع در قرنهای بعد فراهم کرده است. منبع
بحثی از تفسیر نمونه
به قلم دامنه: به نام خدا. عنوان مکتب تفکیک را پایهگذار آن مرحوم آیتالله میرزا مهدی اصفهانی پیشنهاد نکرده بود، بلکه مرحوم علامه محمدرضا حکیمی از مدافعان سرشناس آن مطرح کردند و این نام جا افتاد و مقبولیت هم یافت. اصحاب مکتب تفکیک بر «خالصفهمی» علم وَحیانی و معارف آسمانی و تربیت و سیاست قرآنی و حدیثی اصرار میورزند و به مکتبهای ترکیبی و تأویلی -که انسجام مبانی آنها جز با تأویل آیات و آراء میسّر نیست- بههیچروی، نمیگروَند و زلال علم قرآنی و حدیثی را از آمیختهشدن با دیگرجریانها پاس میدارند. برای تفصیل و مطالعهی عمیقتر رجوع گردد به صفحات ۱۵۱ و ۱۵۲ کتاب «مکتب تفکیک» اثر علامه محمدرضا حکیمی. و یا رجوع شود به کتاب «آئین و اندیشه؛ بررسی مبانی و دیدگاههای مکتب تفکیک» نوشتهی سیدمحمد موسوی. از انتشارات حکمت.
ایرانشناسی ( ۶ )
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. در قوارهی فکری و عملی شهید حاج قاسم سلیمانی کمتر کسی دیدهام که به اندازهی این پارسایِ خداپرستِ خداترسِ خدادوست، محبوب و اندیشمند بوده باشد. سلام سلیمانی! ای که به هر ایرانی مهر میورزیدی و آنان را عزتمند و دارای کرامت و حرمت میخواستی. دلتنگم حاج قاسم که مکتبِ نظری خودت را همآره در مکتب عملی معنا میکردهی. مرام تو را بر سر و مکتب تو را بر قلب میگذاریم.
به قلم جلیل قربانی: اخلاق و اقتصاد
جناب حجتالاسلام استاد سید عمادی سلام و صدها با صلای رسا سپاس. نه اینکه این پست شما را پی نگرفته باشم، نه، خواندم و صبر ورزیدم تا از دیشب به این سمت، رویش کاوش ذهنی کرده باشم. با این پیشپرده که از شگفتانگیزترین کار بشری یعنی عبودیت -و به تعبیر این بنده، بندگیی خودخواسته و خداطلبیده نزد حضرت باری- به نمایش گذاشته و آن را به ادامهی بحث بسیار سنگین تفارق میان رحمت و ولایت ملتصق ساختهاید، من دلالت شدم به این هدایت که در حقیقت، بندگی یعنی کسب اخلاقِ خدایی. و این اوج عظمت انسانِ اهلی است که خود را در اهلیتِ حقتعالیٰ خدای بلندمرتبه قرار داده است، و شده کسی که میتواند اهل کوی حضرت دوست شود و در آن شهرپایهی الهی زیست کند. کیف کردم ازین پردهگشایی. خدا خیرت دهاد استاد. یک پست خوب همچنین این است که فکرِ فرد را به انجام تراوش و و سرانجام تألیف فرا خوانَد تا الیف خدا گردد و انیس اولیای الله.
۱ ⟨ ۲ ⟨ ۱۴۰۱
سلام جناب حجتالاسلام شیخ غلامی دارابی. ابرقدرتیی ابلیس با چه قدرتی سرکوب میشود مهم است. اگر او و اذناب و جنودش همهجای جهان در یک آن و صدها آن، حضور ویرانگری دارند، ازو ابرقدرتتر خودِ انسان است که خدا به وی چهار نفْس به سکون فا داده است: ۱. امٌارهای که بلد است چگونه وی را به در برَد. ۲. لوّامهای که قادر است وی را مجدد از دست شروری چون اماره بازپس بگیرد و تحویل صاحبش دهد. ۳. مطمئنّه که الماس وجودش را تراش میدهد و نوک پایهاس را تیز میکند و کف وجودش را قلع میزند و روح و روانش را رایحه میمالد. و ۴. یادم رفت و شاید هم نیست. غرَض: ابلیس، رانده شده که با ابرقدرتی تمام ما را هم برانَد. از کجا از یزدانشهر به شیطانشهر. ولی همین آدمی میتواند وی را با سهمگینترین سلاح ویرانگر نابود کند؛ کجا؟ آنجا که انسان در مرز قدم میزند و نمیخواهد پا از سرزمین پروردگار به برهوت غیر ذی زرع اذناب و ایادی ابلیس سُکنا گزیند. بگذرم.
من آن را نگفتم! من این را گویم: چه شبی بهتر از دیشبشب، شب شهادت امام علی ع که میبایست میرفت به خانهی نهجالبلاغه. رفتم و غَوری کرده و چه به چشمم تلألؤ افکنده؟ این، این، عرض میکنم پایین. اما چگونه باید درِ خانهی نهجالبلاغه را دقّالباب کرد؟! اقیانوس است، باید البسهی غوّاصی بر تنِ فکر و الهمهی صیّادی بر روح ذهن پوشاند تا بتوان از میان آن همه دُرّ در میان صدف، دست به گوهر زد و جان را جوهر. چراااااا؟ زیرا اگر بتوان از آفریدگار -که نه دیده به آن بیناست و نه پدیده به آن نمایان- یکیچند آفریده سراغ داد که جِلوهی خدا درو جَلا یافته باشه، یکی از آن سرپناهان امیر مؤمنان علی علیهالسلام است. و این دیشب در آن بیت به چشمم بیشتر آمد که دفعتاً یادداشت نوشتم و شد این: «چشمِ زخم حقیقت دارد، استفاده از نیروهاى مرموز طبیعت حقیقت دارد، سِحر و جادو وجود دارد، و فال نیک راست است، و رویدادِ بد را بدشگون دانستن، درست نیست. بوى خوش، درمان و نشاطآور است، عسل درمانکننده و نشاطآور است، سوارى بهبودىآور است، و نگاه به سبزهزار درمانکننده و نشاطآور است.»
حکمت ۴۰۰ بود یا همان کلمات قصار نهجالبلاغه. دامنه.
۲ ⟨ ۲ ⟨ ۱۴۰۱
استاد احمدی سلام. از تذکره، مستندات آوردید. درود. بنده هم فرازی دیگر باز میکنم با تمرکز بر یک واژهی حیرتانگیز. در زیر: پس از نبی رحمت ص از علی ع قانتتر کیست در آیینی که محمد رسول ص از خدا آن را به سینه امانت گرفت و به امت داد و آنان را از احتمالِ پرسه در پلیدی رهاند؟ دارم درس پس میدهم وگرنه خود واقف و بدان آگاهابد: در آغاز آیهی ۳۱ احزاب نکتهای زیبا آمده: «وَ مَن یَقنُتْ...» این واژه از قنوت است و قنوت به نظر صاحبِ المیزان یعنی خضوع و اطاعت؛ که در نظر برخی مترجمان و مفسران برجستهی قرآن، برگردان فارسی آن «مداومتِ بر طاعت»، «دوام اعمال صالحه»، «فروتنی و فرمانبری» و نیز از نگاه صاحب کتاب بیانالسعادة «تسلیمپیشگی» است. زیرا قنوت -که در نماز هم جزوی مستحب و از صحنههای دلانگیز نیاز و راز و درخواست هست- به معناى خضوع و اطاعت و طاعت و ملازمت و مداومت میباشد. این که قرآن در حق حضرت مریم س میفرماید: «وَ کانَت مِنَ القانِتِینَ» و یا میفرماید «یا مَریَمُ اقنُتِی لِرَبِّکِ» و یا میفرماید «أَمَّن هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیلِ» همهوهمه نشان تسلیمپیشگی آن بانوی بزرگ در پیشگاه خداوند متعال بوده است که یکی از سرشناسان این واژه و فعل بودهاند. چونان که ابراهیم ع در آیهی ۱۲۰ نحل بهتنهایی اُمت معرفی و به قانتا و حنیفا توصیف شده است. و من درین عصر با شناختی که از نیمهنزدیک به قاسم سلیمانی داشتم وی را -که والاترین شهید مسیر سیدالشهداء ع و اصول علوی ع است- انسانی به تماممعنا قانت دیدم. مطیع خدا و در خط طاعت حضرت رَبّ. یاد مرام او قنوتآفرین است و قانتزا. درود بَرو که آبرو بود و آرزو. دامنه.
۳ ⟨ ۲ ⟨ ۱۴۰۱
جناب سلام. سپاس. آن سرکرده ابلیس، سِرّش در سرش هست که سده سده راه میپیماید تا سرسپرده بیابد، سرِ لیست سیاهش اسمش را اسمنویسی کند. سرِ ابلیس را میتوان بر سنگ کوفت، سخت است، سترگی و سلامت نفس میطلبد. انسان سالم در فصای متسالم سرشناسهای به اسم ابلیس را سر میبُرّد، وگرنه سرش سرِ دارِ سیر و سیاحت سفیه ابلیس است.
سلام آقای... این فراز درست. دست مریزاد آزاد. دو فراز دگرگونه ز این، هم، میتوان لیوانِ مؤمن و مسلم را دید و ایضاً استکانِ کسانی که وادی دیگری را برگزیدند. یکی اینکه: ای اهالی قبیلهی قبله! صدها انتقاد بر شما روا، اما مرحبا که از میان ۳۶۵ روز سال خدا، این سه شب را دوست دارید انسانیتر و عابدتر باشید. دیگری اینکه: ای اهالی قبیلهی پشتکردهبهقبله! هزاران سپاس ارزانی شما که پندارید که پند همه هستید و پیشیگرفته از تمامتمام انسان، اما دریغا و زِنهارا که که از میان ۳۶۵ روز سال خدا را مثلاً عالی میگذرانید و به نظر خود عقلانی، اما این سه شب را چرا دوست ندارید انسانیتر و عاقلتر باشید؟! تا دستکم بر رخ تابان آیین مذهبی و عبادی همنوعان خود را تیغ و چنگ نکشید. مگر قدر را بشر، خودسر ساخته؟! خدا خود فرموده لیالی قدر. حرفم این بود جناب آزاد سخن شما حق، اما در واقع اگر نقد بر مؤمن وارد است، این طور نیست بر سایرین نباشد. درود.
شایستهکاری ( ۲۶ )
نگذاریم مداد و قلم و رواننویس و خودکار و دوات و ابزارآلات نوشتن، از جیب و ذهن و جامدادی روی میز مطالعهمان پَر بزند. گاه به فروشگاههای نوشتافزار هم سر بزنیم. آن زمان کارِ ستوده یکی این بوده در جیب کسی خودنویس چی بوده. نگذاریم در فصای غشآلود مجازی فراموش کنیم که فراموش میشویم. بیشتر بخوانید ↓