قرآن در صحنه
پست 7147
...لِکُلٍّ
جَعَلْنَا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ
لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فِی مَا
آتَاکُمْ...
برای
هر یک از شما شریعت و راه روشنی قرار دادیم. و اگر خدا می خواست همه شما
را امت واحدی قرار می داد، ولی می خواهد شما را در آنچه به شما داده امتحان
کند؛
(سوره ۵: المائدة - جزء ۶ - آیۀ 48. ترجمه انصاریان)
نظر علامه طباطبایی
راغب
در مفردات مى گوید کلمه (شرع) به معناى رفتن به راهى است که واضح و ایمن
از انحراف باشد، وقتى مى گویند: (شرعت له طریقا) معنایش این است که من خط
مشى و روشى روشن پیش پایش گذاشتم و این کلمه یعنى کلمه (شرع) در اول مصدر
بوده، و بعدا آنرا نام براى همان طریقه و روش کردند، و در آخر بطور استعاره
نام طریقت هاى الهیه نموده و گفتند: مسیحیت یک شِرع (به کسر شین) و یا یک
شَرع (به فتحه شین) و یک شریعت است، و شرعه و منهاج به همین معنا است، تا
آنجا که مى گوید بعضى گفته اند: اگر شریعت را شریعت خوانده اند از این باب
بوده که خواسته اند آنرا به شریعه نهر (آن راهى که افراد و حیوانات از آن
راه به لب نهر مى روند) تشبیه کنند.
و
چه بسا که مطلب عکس این باشد، یعنى اگر راه به لب نهر را شریعه گفته اند
از شریعت به معناى طریقه گرفته باشند، به این مناسبت که چون راه به لب آب
براى اهل هر محلى روشن و واضح بوده ، خواسته اند با این نامگذارى از روشنى
آن خبر دهند، و اما کلمه (نهج) به فتح نون و سکونها، به معناى طریق واضح
است، وقتى مى گویند: (نهج الامر و انهج) معنایش این است که فلانى فلان امر
را روشن و واضح کرد، و مصدر میمى آن یعنى (منهج) و (منهاج) نیز به همان
معنا است .
گفتارى پیرامون معناى شریعت
فرق بین شریعت و دین و ملت در اصطلاح قرآن
همانطور
که قبلا خاطرنشان کردیم کلمه شریعت به معناى طریق است ، و اما کلمه (دین )
و کلمه (ملت ) معناى طریقه خاصى است ، یعنى طریقه اى که انتخاب و اتخاذ
شده باشد، لیکن ظاهرا در عرف و اصطلاح قرآن کریم کلمه شریعت در معنائى
استعمال مى شود که خصوصیتر از معناى دین است ، همچنانکه آیات زیر بر آن
دلالت دارد، توجه بفرمائید: (ان الدین عند الله الاسلام)، (و من یبتغ غیر
الاسلام دینا فلن یقبل منه، و هو فى الاخرة من الخاسرین) که از این دو آیه
به خوبى بر مى آید هر طریقه و مسلکى در پرستش خداى تعالى دین هست ولى دین
مقبول درگاه خدا تنها اسلام است، (دین) معنائى عمومى تر از (شریعت) دارد، شریعت نسخ مى شود ولى دین قابل نسخ نیست.
پس
دین از نظر قرآن معنائى عمومى و وسیع دارد، حال اگر آن دو آیه را ضمیمه
کنیم به آیه زیر که مى فرماید: (لکل جعلنا منکم شرعة و منهاجا براى هر یک
از شما پیامبران شرعه و منهاجى قرار دادیم )، و به آیه (ثم جعلناک على
شریعة من الامر فاتبعها)، این معنا بدست مى آید که شریعت عبارت است از
طریقه اى خاص، یعنى طریقه اى که براى امتى از امتها و یا پیامبرى از
پیامبران مبعوث به شریعت تعیین و آماده شده باشد، مانند شریعت نوح، و شریعت
ابراهیم، و شریعت موسى، و شریعت عیسى، و شریعت محمد (صلى الله علیه وآله)،
و اما دین عبارت است از سنت و طریقه الهیه حال خاص به هر پیامبرى و یا هر
قومى که مى خواهد باشد، پس کلمه دین معنائى عمومیتر از کلمه شریعت دارد، و
به همین جهت است که شریعت نسخ مى پذیرد، ولى دین به معناى عمومى اش قابل
نسخ نیست.
البته در این میان فرق دیگرى نیز بین شریعت و دین هست و آن این است که کلمه دین را مى توان
بقیه در ادامه
دامنۀ دعا
7144
به قلم دامنه: به نام خدا. من گمان میکنم _جدای از رفتار فردی هر کس نسبت به آداب دینی که امری خصوصی و مخفیست_ متن و ترجمهی این دعای مشهور ماه رجب را، یکبار هم شده، با دقت، حوصله، آرامی و تمرکز ذهن و دل، مطالعه کنیم، خیلی پیام، دانش و ارزش به دستگاه فکریمان افزوده میشود. دعاییست از امام صادق _علیهالسلام_ در ماه رجب. میدانم با آن آشنا و مأنوساید، فقط خواستم با دید مطالعه هم به آن چشم بیندازیم. متن دعا و ترجمه را به اعضای مدرسۀ فکرت هدیه میکنم تا ثواب خواندن و یا دستکم مطالعهی شما، روح مرحومان مادر و پدرم را نیز دربر بگیرد.
برداشتم از دعای ماه رجب
۱. کردار امام صادق _علیهالسلام_ به ما میآموزد که باید با خدا، زمزمه داشت و عاشقانه و نیازمندانه دردِ دل کرد.
۲. به ما خط میدهد در هر کاری، امید را باید به خدا پیوند زد.
۳. میآموزد خشیت از خدا برای ایمنی ماست نه ترس و رابطهی ارباب رعیتی و خشونتبار.
۴. پند میدهد خدا، پروردگاریست که به اندک کارمان، هدایای بیشمار میبخشد.
۵. این درس را میدهد که خدا از سر مهر و رحمت و نعمتدهی، به همگان میدهد، چه خواهندگان و چه آنانی که به خدا روی نمیآورند و او را نمیخواهند بشناسند و خواستهای به خدا ابراز نمیدارند.
۶. درخواستها از خدا هیچ اشکالی ندارد اگر برای دنیا و آخرت هر دو باشد. چون آبادانی، شادمانی و تفرُّج در دنیا، خود، کاری خداپسندانه است.
۷. برترین درس این دعا این است که به باورمندان و تمامی انسانها میپروراند که آنچه را خدا به آدمی بدهد، هیچ کم و کاست و نقصی ندارد. ارزش هدایای خداداد، قیمت بیاندازه دارد.
۸. ثابت میکند جلال (=بزرگوار) از ویژگیهای خدای متعال است و هیچکس را به جای خدا، بیجهت جلال و قدَرقدرت نسازیم.
۹. و نیز این پند و اندرز در دعا نهفته است که خدای ما آن خدای ذهنی پارهای افراد نیست که فقط به پارهای افراد خاص چشم بدوزد و فقط آنان را به بهشت (= وعدهگاه آرامش) راه دهد و بس. نه، هرگز. خدای ما خدای همهی جُنبدگان است، از بینوایان تا مستضعفان، از مار تا بوتیمار، از زردشت تا کنفوسیوس، از مُلحد و مُنکر تا مؤمن و معتقد.
نتیجه: آری، خدا را به مِلک طِلق خود در نیاوریم و بر او خدایی نورزیم و آن آفریدگار بخشنده را با فهم نارسای خود _نَعوذُباللّه_ یک هیولای خشن نسازیم. بلکه میان خود و خدا، عشق برقرار کنیم، نه بهقول هگل، اربابی خشن و بندهای ستمدیده. پس؛ به نظر من بندگی خدا، عبودیت عشق است و عبادت معبود. جز این، نقص است و منقوص (= کاستهشده). پایان. التماس دعا.
متن و ترجمۀ دعای ماه رجب
بقیه در ادامه