دامنه دارابکلا

اعتقاد، جهان را آباد می کند، انسان را آزاد ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

دامنه دارابکلا

اعتقاد، جهان را آباد می کند، انسان را آزاد ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

مطالب شهریور ۱۳۹۸ دامنه

پنج ترور، پنج برهه

مسائل ایران

 

7285

به قلم دامنه : به نام خدا. سلام

بُرهه‌ی ۱
حجت‌الاسلام دکتر جواد مناقبی نوایی -داماد علامه طباطبایی- را به دلیل درباری دانستن و رابطه با شاه و انقلابی‌نبودن، قبل از انقلاب ترور کرد. او البته جان سالم به‌در برد. پس از انقلاب به دلیل درباری‌بودن خلع لباس گردید و مجدداً بر اثر نفوذ، لباس روحانیت پوشید و  در سال ۱۳۸۲ فوت کرد.

 

 

بُرهه‌ی ۲
حجت‌الاسلام علی قدوسی -داماد علامه طباطبایی- را بعد از انقلاب ترور کرد. دو باجناق هر ترور می‌شوند اولی به دلیل انقلابی‌نبودن، دومی به علت انقلابی‌بودن.

 

 

بُرهه‌ی ۳
امیر سرلشکرعلی  صیاد شیرازی قهرمان ملی در دفاع مقدس را ترور کرد زیرا با رشادت نگذاشت به تهران! برسد.

 

شهید صیاد شیرازی

شهید علی صیاد شیرازی: بقیۀ عکسها: اینجا

 

بُرهه‌ی ۴
کم‌کم ترورها از سمت چهره‌های سیاسی به سمت ترور دانشمندان علمی و هسته‌ای هدایت شد و چند دانشمند هسته‌ای را ترور کرد.

 

 

بُرهه‌ی ۵
دهه‌ی پنجاه اساس کار را بر ترور نظامیان آمریکا در ایران گذاشت و چند عملیات مسلحانه‌ی موفق انجام داد که بر شاه بسیار گران آمد. اما در برهه‌ی بعد -یعنی از بحران سال شصت به بعد- کم‌کم با آمریکا به سازگاری تن داد و بر سر هدفی که در سر داشت، با آنها نشست و برخاست آغاز کرد؛ به‌ویژه با همان جان بولتون اخراجی! و جان مک‌کین که سال پیش مُرد.

 

 

برداشت آخر:

یک سازمان برای خود حق می‌پندارد در هر برهه، هر رفتاری بروز دهد. و همین راهبرد، سنگلاخ بزرگ ایجاد کرد. زیرا یک سازمان حق دارد به خود تحول دهد، اما حق ندارد آن‌گونه دگردیسی کند که از تناسخ هم بدتر شود، چه رسد به تعارض و تناقض. گرفتن هدیه‌ی پادگان از صدام و شرکت در جنگ علیه‌ی ملت و جوانان ایران اسمش غیر از خیانت و جنایت و قساوت چیزی دیگری نیست.

 

نکته:
همیشه قرض‌گرفتنِ تئوری‌های انقلابی از مکتب مارکسیسم برای ایجاد جهش در معرفت اسلامی -آن اسلامی که توسط پاره‌ای از علمای غیرمبارز، اسلامِ ساکت، راضی به تقدیر، خرسند به سرنوشت و سازش با شاه تعبیر می‌شد- وافی به مقصود نیست. قرض‌گرفتن، اگر هم نیاز باشد، حدّ و قواعد دارد. از همین‌رو، به این‌گونه گرایش‌ها، لفظ «التقاط» را بار کرده‌اند، یعنی قاطی‌کردن تئورهای مکاتب رایج در ایدئولوژی‌های رایج. و وام‌گیری‌های فکری نابجا از این جا و آن جا.

 

یادآوری:
دفع جنگ تحمیلی، فقط با دفاع مقدس و غیرت ممکن بود. درود به پدیدآوران رشادت، شهادت، مقاومت. نامشان مانا و جاویدان
.

موافقین ۰ مخالفین ۰

رمان «خرمگس» اثر اتل لیلیان وینیج

راه مبارزان

 

7284

 

به قلم دامنه. به نام خدا. چندی پیش خرمگس را تا تَه خواندم.  رمان «خرمگس» اثر اتل لیلیان وینتیج است. ترجمه‌ی خسرو همایون‌پور، چاپ اول ۱۳۴۳، چاپ چهاردهم ۱۳۸۸، تهران: امیرکبیر، ۱۳۸۸، ۳۷۳ صفحه. چند نکته از خرمگس می نویسم:


بقیه در ادامه:

  

 

۱. رمان اشاره دارد به مبارزه‌ی سرسختانه‌ی اعضای سازمان «ایتالیای جوان» علیه‌ی اشغالگران اتریش که ایتالیا را به ۸ کشور پاره‌پاره کرده بودند و کلسیای کاتولیک رُم به جای دفاع از رهایی ملتِ ایتالیا از یوغ ستمِ اشغالگران، از اتریشی‌ها حمایت می‌کرد. این رمان، در حقیقت آن سوی چهره‌ی کلیسای کاتولیک را برملا می‌کند که همیشه می‌خواهد راه راحتِ بی‌دردسر را به جای جاده دشوار بپیماید. و خرمگس، نام قهرمان مبارز داستان است که یگانه سلاح او ایمان واقعی اوست که می‌کوشد ایتالیا را از مِحنتکَده، به رهایی برساند. در بیان رساتر این رمان این پندار را که کلیسا راهنمای ملت است، پوچ می‌کند.

 

رمان خرمگس 

عکس از دامنه

 

۲. اگر بدانید -که می‌دانید- جرجی اورِست جغرافیدان مشهور جهان که بلندترین قله‌ی جهان در هیمالیای نپال به اسم او ثبت شده است، یعنی قله‌ی اورِست، عمویِ مادرِ نویسنده‌ی همین رمان، اتل لیلیان وینیج است. اتل، رمان‌های دیگری هم نوشت مثل «کفشت را بکَن».

 

۳. وقتی مبارزین در اوج مبارزه‌اند دریاچه‌ی زیبا حتی کنار آلپ، تأثیر کمتری از آب تیره و آلوده در مبارزین بر جای می‌گذارد. این درسی است که رمان به خوانندگان می‌آموزاند. حرف خودم را همینجا ببُرّم وُ به ذهن خوش‌تراش شما زیادتر ازین! سوهان نکشم!   بیفزایم ژوزف مازینی انقلابی مشهور ایتالیا در سال ۱۸۳۱ سازمان مخفی «ایتالیای جوان» را پایه‌گذاری کرد که سرانجام با مبارزات بی‌امان مبارزان، کشور ایتالیا در ۱۸۷۰ متحد شد.

موافقین ۰ مخالفین ۰

قدرت مطلقه‌ی ملکه‌ی انگلیس

دامنۀ جهان

 

7283

 
متن نقلی: «از ملکه همیشه با عنوان مقام تشریفاتی یاد می‌کنند حال آنکه قانونا او قدرتمندترین فرد در کشور است. گرچه حضور ملکه در مناسبت‌های سیاسی محدود به تشریفاتی همچون تأیید انتخاب نخست وزیر در مجلس یا سخنرانی سالیانه برای نمایندگان و امضای مصوبات مجلس است، جایگاه قانونی او فراتر از این تشریفات است. قانون به او قدرت بلامنازعی داده که اگر به کارش نمی برد، به سبب محدودیت اختیاراتش نیست بلکه در راستای سنتی است که فرمانروایان پیش از او بنایش را نهادند.
 
 
الیزابت ملکه‌ی انگلیس
الیزابت ملکۀ انگلیس
 
ملکه انگلستان قانونا فرمانده کل نیروهای مسلح است، می تواند اعلام جنگ کند، به جنگ پایان دهد و پیمان صلح ببندد. ملکه می تواند نخست وزیر را برکنار کند و ریاست دولت را به فرد دیگری واگذارد. می تواند مجلس را به حال تعلیق دربیاورد یا اصلا منحل کند. این اختیارات ملکه منحصر به انگلستان نیست. او همین اختیارات را در ۱۵ کشور دیگر نیز داراست؛ کشورهایی که زمانی مستعمره بریتانیا بوده‌اند. مهمترین این کشورها کانادا، استرالیا و نیوزلند هستند.


ساختار سیاسی انگلیس بر پایه قوانینی است که مجلسین عوام و اعیان تصویب کرده‌ و ملکه آنها را تایید می‌کند. مصوبات مجلس با امضای ملکه لازم الاجرا می‌شوند. ملکه انگلستان، جایگاه مذهبی نیز دارد. او پیشوای کلیسای انگلستان است، سراسقف و اسقف‌های این کلیسا را عزل و نصب می‌کند و حق هر دخل و تصرفی در کلیساها را دارد. در نتیجه نمی‌تواند به دین مسیح و مذهب انگلیکن ابراز بی باوری کند. (منبع)
موافقین ۰ مخالفین ۰

چلّه‌نشینی پی‌درپیِ مولوی

42000 بیت دیوان شمش

 

7282

 

به قلم دامنه. به نام خدا. چند کلمه از کتاب «چشمه‌ی روشن: دیداری با شاعران». نوشته‌ی غلام‌حسین یوسفی، تهران: علمی، ۱۳۷۳. چاپ دهم ۱۳۸۳. در ۸۵۷ صفحه.

 

من در کتاب «آشنایی با مولوی» اثر خوب محمود نامنی -نویسنده و شاعر اهل نامَن سبزوار- سه‌ تا چلّه‌نشینی پی‌درپیِ مولوی را خواندم. شمس در پایان هر چلّه، سراغ مولوی می‌رفت، او را ارزیابی و ورانداز روحی می‌کرد و این چله‌نشینی را سه‌بار بی‌انقطاع تمدید کرد.

 

شعر

کتاب «چشمه‌ی روشن» عکس از دامنه

 

در هم‌صحبتی و خلوت‌گزینی شمس و مولوی -که جمعاّ ۱۴ماه به دراز انجامید- مولوی، دگرگونی موسی (ع) را در طور سینا در خود مشاهده کرد. و از آن زمان به بعد بود که دیوان شمس با ۴۲ هزار بیت شکل گرفت.

 

مولوی در ستایش شمس تبریزی بابت آموختن معنا به او می‌گوید:


صبر پرید از دلم،

عقل گریخت از سرم

تا به کجا کشَد مرا،

مستی بی‌امان تو

میدان بحث فراخ است، مجال اندک و فضای اینجا هم محدود. بگذرم.

موافقین ۰ مخالفین ۰

سخنی از امام حسین علیه السلام

کویریات دامنه

 

7281


 

یکی از وظایف مؤمنین در مواجهه‌ی با مفاسد و انحرافات اجتماعی از نظر امام حسین -علیه السلام- این است: «لایَحِلُّ لِعَینٍ مُؤمِنَةٍ تَرَى اللّه َ یُعصى فَتَطرِفَ حَتّى تَغَیِّرَهُ.

 

یعنی بر هیچ چشم مؤمنى روا نیست که ببیند خدا نافرمانى مى‌شود و چشم خود را فرو بندد، مگر آن که آن وضع را تغییر دهد.

منبع: الأمالى، طوسى، ص 55.

موافقین ۰ مخالفین ۰

مقلّدِ تقلیدکنندگانِ خودت مَباش

 

مدیریتِ نفس

 

7280

 

تو مقلّدِ تقلیدکنندگانِ خودتی!


به قلم دامنه. به نام خدا.لبریز از شمش تبریز. آنچه می‌‌نویسم برداشت‌های شخصی‌ام است. اگر عیب و نقص و کم و کاستی است از قلم من است نه از اصالت داستان:

 

شمس عتاب (=سرزنش) شدید کرد به مولوی، که تو ازین «اسبِ افکاری» که سال‌هاست بر خود زین کرده و بر آن سوار شده‌ای، پیاده شو و با خلقِ خدا شانه‌به‌شانه حرکت کن. اما تو مولوی از حرفِ مردم بیمناکی نه از داوری خدا. تو از ریخته‌شدن آبروی ظاهریِ قراردادیِ خود بین مردم و عوام می‌هراسی. تو از تکفیر «مشتی عوام» بر خود می‌لرزی. تو می‌خواهی بر وفقِ مردمِ اطرافت -که از تو کمتر می‌فهمند- زندگی کنی. در حقیقت تو مقلّدِ تقلیدکنندگانِ خودت می‌باشی!

 

کتاب آشنایی با مولوی

کتاب «آشنایی با مولوی» نوشته‌ی محمود نامنی. تهران: انتشارات نامنی، ۱۳۸۷، چاپ اول، در ۴۱۶ صفحه.


دلِ مولوی از پند شمس، مالامال عشق شد. از مدرسه و تدریس و وعظ دست کشید و وارد «حلقه» شد. دست از دستار و اَطوار برداشت و طبق آورده‌ی جدید معنوی شمس، راه پیمود و سه چلّه‌ی متوالی (=پی‌درپی) نشست و درین سه بار اربعین، به خودسازی و درون‌بینی پرداخت. در پایان هر چهل‌شبانه‌روز یک‌جانشینی برای تربیت و مدیریتِ نفْسِ خود، شمس او را تست می‌کرد و باز می‌گفت یک چلّه‌ی دیگر بنشین. سه چله که تمام شد، مولوی آن آدمی شد که شمس بر سرزمین پهناور درون او، چون آفتاب درخشان تابانید.


اما شمس، مورد هجوم حسودان و مخالفان قرار گرفت و از قونیه مخفیانه و به‌قهر، به حلب رفت. مولوی پس از چندی بی‌خبری وقتی فهمید شمس رفت، دچار گمشتگی و حالِ زار شد.


اما وقتی فهمید،  شمس از دست جهل و جهالت به حلب گریخت. چند نامه فرستاد. ولی شمس بازنگشت. درین دوره‌یِ دوریِ میان شمس و مولوی، دل مولوی چنان بی‌تاب می‌شد که غزل‌های «دیوان شمس» از همین حال زارش، سر می‌زد و مایه می‌گرفت. یک نامه‌ی مولوی، چون شمس به قونیه بازنمی‌گشت، این‌گونه شِکوِه‌آمیز بود:

 

صد نامه فرستادم، صد راه نشان دادم
یا راه نمی‌دانی، یا نامه نمی‌خوانی


 تا آن‌که عده‌ای را پیِ شمس فرستاد و مراد و مرشد خود را باز نیز بازیافت. شمس پس از برگشت بازهم بر مولوی دل‌آموزی می‌کرد و روحش را پرواز می‌داد. اما، اما، مدتی بعد، توسط مخالفان فکری‌اش _به سرکردگی یکی از فرزندان مولوی_ که خیال می‌کردند، شمس، مولوی را از راه به در کرده، شبانه به قتل رسید و به چاه افکنده شد.


مولوی مدتی دنبال گمگشته می‌گشت تا در رؤیا فهمید که شمس، کشته و به چاه انداخته شد. شمس را «شهید» لقب داد و از چاه درآورد و در مزار قونیه، کنار پدرش بهاءالدین ولد، دفن کرد که از آن زمان تا الان بارگاه است و محل دید و دیدار یار.

موافقین ۰ مخالفین ۰

تا چهل روز گوشت گیرمان نمی‌آمد بخوریم

لیف روح

 

7279

 

درسی از آیت الله العظمی مرعشی نجفی

با برگ‌های اضافی کاهوها خود را سیر می‌کرد

 

مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی نقل می کند: «زمانی که ما در نجف اشرف به تحصیل اشتغال داشتیم، گاهی می‌شد که تا چهل روز اصلاً گوشت گیرمان نمی‌آمد بخوریم، خوب آقازاده هم بودیم و رویمان نمی‌شد برویم پیش اعلام و بزرگان آن وقت و دست دراز کنیم؛ و گاهی آن قدر سرگرم درس بودیم که تا ۲۴ ساعت گرسنه می‌ماندیم، ولی اصلاً توجه به این مسایل نداشتیم و آن زمانی که در مدرسه قوام در نزدیکی‌های صحن مطهر حضرت امیرالمؤمنین -علیه‌السلام- در نجف اشرف به تحصیل اشتغال داشتم، با مرحوم آیةالله حاج سیدابوالقاسم ارسنجانی شیرازی که از علمای بزرگ شیراز بودند، هم‌حجره بودم؛ ما گاهی گرسنه می‌شدیم و هیچ چیز نداشتیم بخوریم.

 

 

بعضی از اعیان و اشراف آن روز هم فرزندان خود را می‌فرستادند به نجف اشرف که درس بخوانند، ولی اینها معمولاً می‌آمدند و درس نمی‌خواندند و آش و پلویی راه می‌انداختند و عده‌ای هم از افرادی که دنبال دنیا بودند، دور اینها را می‌گرفتند و ارتزاق می‌کردند. گاهی اینها کاهوی زیادی می‌خریدند و می‌آمدند در کنار حوض و برگ‌های زیادی را می‌ریختند در حاشیه حوض و ساقه‌های وسطش را می‌بردند و می‌خوردند. من و آن رفیق هم‌حجره‌ام باهم می‌رفتیم این برگ‌های اضافی کاهوها را مخفیانه جمع می‌کردیم و با آن‌ها سدّ جوع می‌کردیم و هیچ‌گاه هم به خودمان اجازه نمی‌دادیم که برای کسی بازگو کنیم، ولی آنی از تحصیل و تدریس غافل نبودیم.» (منبع)

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

مشاهدۀ گونه ای از مار در قم

دامنه قم

 

7278


گونه ای از مار در قم

 
متن نقلی: «اداره نظارت بر امور حیات وحش اداره کل حفاظت محیط زیست استان قم گفت: برای نخستین بار مار کوتوله پارسی در حومه شهر قم مشاهده شده است... یکی از شهروندان در حومه شهر قم یک عدد مار را زنده گیری و به این اداره کل تحویل می دهد که پس از بررسی کارشناس خزنده شناسی، این گونه جانوری «مار کوتوله پارسی» تشخیص داده می شود.
 
 
گونه ایی از مار در قم
 
 
توجه: تعداد مارهای ثبت شده در استان قم به ۱۴ مورد و تعداد خزندگان به ۴۰ مورد رسیده است... مار کشف شده جهت پیگیری مباحث ژنتیکی، به دانشگاه سبزوار از مراکز علمی و قطب های خزنده شناسی کشور تحویل داده شده است. (منبع)
موافقین ۰ مخالفین ۰

سباء، مونالیزای قرن

شرح یک عکس

 

7277

 

 توضیح دامنه: او «سباء» است که سه سال پیش از چنگ جنگجویان داعش فرار کرد و خود را نجات داد. به علت لبخند تلخی که در گریه اش نمایان بود، وی را «مونالیزای موصل» یا «مونالیزای قرن» خوانده اند؛ همان تابلوی مشهور «مونالیزا» اثر مشهور لئوناردو داوینچی.

 

 

 

منبع

 

 

عکس دوم را نیز «الفهداوی» -همان عکاسی که «سباء» را با آن حالت ترس و وحشت و گریه ثبت کرده بود- پس از آزادی موصل از اشغالگران داعش، از چهره ی این دختربچه که «مونالیزای قرن» نام گرفت، انداخته است. به امید رهایی و آزادگی تمامی انسان های ستمدیده و مظلوم زمین.

موافقین ۰ مخالفین ۰

که از نفرین و عاق والدین بسیار می ترسم!

دامنۀ شعر

 

7276


شعری از رهبری

 

من از اشکی که میریزد ز چشم یار میترسم

از آن روزی که مولایم شود بیمار میترسم!

 

همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس

من از خوابیدن مهدی درون غار میترسم!

 

رها کن صحبت یعقوب و کوری و غم و فرزند

من از گرداندن یوسف سر بازار میترسم!

 

همه گویند این جمعه بیا اما درنگی کن

از اینکه باز عاشورا شود تکرار میترسم!

 

سید علی خامنه ای

منبع عکس

 

سحر شد آمده خورشید اما آسمان ابریست

من از بی مهری این ابرهای تار میترسم!

 

تمام عمر خود را نوکر این خاندان خواندم

از آن روزی که این منصب کنم انکار میترسم!

 

طبیبم داده پیغامم بیا دارویت آماده است

از آن شرمی که دارم از رخ عطار میترسم!

 

شنیدم روز وشب از دیده ات خون جگر ریزد

من از بیماری آن دیده خونبار میترسم!

 

به وقت ترس و تنهایی، تو هستی تکیه گاه من

مرا تنها میان قبر خود نگذار، میترسم!

 

دلت بشکسته از من، لکن ای دلدار رحمی کن

که از نفرین و عاق والدین بسیار میترسم!

 

هزاران بار من رفتم، ولی شرمنده برگشتم

ز هجرانت نترسیدم ولی این بار میترسم!

سید علی خامنه ای

(منبع)

موافقین ۰ مخالفین ۰

اقدامات و تألیفات آیت‌الله خویی

موافقین ۰ مخالفین ۰

دوستی بجز کوهستان ندارم

دردهای جامعه

 

7274

 

به قلم دامنه. به نام خدا

این عکس «بهروز بوچانی» است؛ اهل ایلام. پناهجوی ایرانی کُرد، محبوس در جزیرە مانوس (پاپواگینه) نزدیک استرالیا. او به دلیل نوشتن ِرمان «دوستی بجز کوهستان ندارم» در اردوگاه پناهندگان این جزیرە، «مقام استادِ مهمانِ دانشگاه بیرکبِکِ لندن» را دریافت کرد.

 

بهروز بوچانی، پناهجوی کرد اهل ایلام

 

او در این جزیره، تحت کنترل امنیتی مقامات جزیره بود، اما توانست رمانش را با پیام‌رسان «واتس‌آپ» به دوستش ارسال کند. دوست باهمّت او، آن را از زبان فارسی، به انگلیسی برگردان کرد. بهروز بوچانی، علاوه بر دریافت جایزه‌ی ادبی استرالیا، «برنده‌ی ۱۰۰ هزار دلار استرالیا  (۵۵هزار پوند انگلیس) در بخش ادبیات جایزه ویکتورین نیز شد. (منبع)

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

خصلت‌های پیامبر اسلام

از پیامبر بیاموزیم

 

7272


برخی از ﺧﺼﻮﺻﻴﺎﺕ پیاﻣﺒﺮ اسلام (ص)

 

۱. ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺭﺍﻩ‌ﺭﻓﺘﻦ ﺑﺎ ﺁﺭﺍمی ﻭ ﻭﻗﺎﺭ ﺭﺍﻩ می‌ﺭﻓﺖ.

۲. ﻫﺮﮐﻪ ﺭﺍ می‌ﺩﻳﺪ ﺳﻼﻡ می‌کرد و کسی ﺩﺭ ﺳﻼﻡ ﺑﺮ اﻭ ﺳﺒﻘﺖ ﻧﮕﺮﻓﺖ.

۳. ﺑﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﭼﻨﺎﻥ ﻣﻌﺎﺷﺮﺕ می‌ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻫﺮﮐﺲ ﮔﻤﺎﻥ می‌ﮐﺮﺩ ﻋﺰﻳﺰﺗﺮﻳﻦ ﻓﺮﺩ ﻧﺰﺩ اوﺳﺖ.

۴. ﺳﮑﻮتی ﻃﻮﻻنی ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺗﺎ ﻧﻴﺎﺯ نمی‌ﺷﺪ ﻟﺐ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ نمی‌ﮔﺸﻮﺩ.

۵. ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﺟﺎی خاصی ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺍﺧﺘﺼﺎﺹ نمی‌ﺩﺍﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ نهی می‌کرد

 

عکس حرم حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلّم

عکس حرم حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلّم

 

۶. ﺍﮔﺮ ﺍﺯ کسی ﺧﻄﺎیی ﺻﺎﺩﺭ می‌ﮔﺸﺖ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻘﻞ نمی‌ﮐﺮﺩ.

۷. ﺑﺎ ﻓﻘﺮﺍ ﺯﻳﺎﺩ ﻧﺸﺴﺖ‌ﻭ‌ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ می‌کرﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﻫﻢ ﻏﺬﺍ می‌شد.

۸. ﻫﺮﮔﺰ ﻋﻴﺐ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﻧمی‌ﮐﺮﺩ.

۹. ﺑﺎ نیکی ﺑﻪ ﺷَﺮﻭﺭﺍﻥ، ﺩﻝ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ می‌ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﻣﺠﺬﻭﺏ ﺧﻮﺩ‌ می‌ﮐﺮﺩ.

۱۰. ﻫﺮﺟﺎ می‌ﺭﻓﺖ ﻋﺒﺎیی ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺯﻳﺮﺍﻧﺪﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ می‌ﮐﺮﺩ.

۱۱. ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺧﻮﺷﺒﻮ ﺑﻮﺩ.

۱۲. ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎﻭﺿﻮ ﺑﻮﺩ.

موافقین ۰ مخالفین ۰

دامنه به زبان انگلیسی

مباحث دامنه

 

7273

توضیح دامنه: سلسله بحث‌های «قرآن در صحنه» این وبلاگم، به زبان انگلیسی در آدرس زیر:

(اینجا)

موافقین ۰ مخالفین ۰

عکس‌های بیت امام خمینی

دامنۀ قم

 

7271

 

قم. ماه محرم، شهریور ۱۳۹۸

 

بیت امام خمینی. قم. یخچال قاضی. منزل آقا سید مصطفی. شهریور 1398. عکاس: دامنه

 

بیت امام خمینی. قم. یخچال قاضی. منزل آقا سید مصطفی

 

 

حوض حیاط بیت امام خمینی. .عکاس: دامنه

 

اتاق محل دیدارهای امام خمینی

 

اتاق محل دیدارهای امام خمینی

 

بقیه در ادامه: اینجا 

موافقین ۰ مخالفین ۰

شاهین فهمید بال دارد، پرواز کرد

بالِ پرواز

 

7270


داستان کوتاه. پادشاهی دو شاهین داشت. دید یکی پرواز نمیکند. کنجکاو شد. دستور داد کاری کنند شاهین پرواز کند. اما پزشکان دربار هیچ‌کدام نتوانستند. روز بعد پادشاه دستور داد به همه مردم اعلام کنند هر کس شاهین را به پرواز درآورد، پاداش خوبی خواهد داشت.

 


روز بعد پادشاه دید -شاهینی که پرواز نمی‌کرد- با چالاکی در باغ درحال پرواز است. دستور داد معجزه‌گر شاهین را نزدش بیاورند. درباریان، کشاورزی ساده را نزدش آوردند، گفتند اوست که شاهین را به پرواز درآورد.

 
پادشاه پرسید: چگونه این کار را کردی؟ شاید جادوگر هستی؟ کشاورز گفت: کار ساده‌ای بود، فقط شاخه‌ای را که شاهین روی آن نشسته بود بُریدم. شاهین فهمید بال دارد، پرواز کرد. خلاصه نویسی‌ام از این: منبع
موافقین ۰ مخالفین ۰

حکمت بالغه یعنی چه؟

دامنۀ قرآن

 

7269

 

حِکْمَةٌ بَالِغَةٌ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ. [این خبرها] پندی رساست، ولی هشدارها [به این ستمکاران لجوج] سودی نمی بخشد.

سورۀ قمر، آیۀ 5. ترجمۀ انصاریان

 

منبع عکس: اینجا

 

تفسیر علامه طباطبایی

 

 حـکمت به معناى کلمه حقى است که از آن بهره بردارى شود، و کلمه بالغه از مـاده بلوغ است که به معناى رسیدن هر رونده اى است به آخرین حد مسافت، ولى به طور کـنـایـه در تـمـامیت و کمال هر چیزى هم استعمال مى شود، پس حکمت بالغه آن حکمتى است که کامل باشد، و از ناحیه خودش نقصى و از جهت اثرش کمبودى نداشته باشد...

 

کلمه نذر جمع نذیر و نذیر یا به معناى مُنذر و بیم رسان است، و یا به معناى اِنذار و بیم رساندن است، و هر دو معنا صحیح است، هر چند معناى اول به فهم نزدیک تر است. و مـعـنـاى آیـه ایـن اسـت کـه : ایـن قـرآن و یا آنچه به سوى آن دعوت مى کند، حکمتى است بالغ، ولى آن را تکذیب کرده دنبال هواهاى نفسانى خود را گرفتند، و در نتیجه منذرین و یا انذارها سودى به حالشان نبخشید. المیزان.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

گناهانى که باعث نزول عذاب می ‏شوند

پند امام سجاد

 

7268

 

به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. با گرامی‌داشتنِ شهادت امام سجاد -علیه السلام- و تسلیت آن به پیروان و دلدادگان آل محمد، یک سخن از آن امام عزیز و بزرگوار -که ۳۴ سال پس از واقعه‌ی عاشورا، در خفقان‌ترین عصر حکومت اموی به امامت شیعیان مظلوم و بی‌پناه پرداختند و سرانجام به شهادت رسیدند- می‌نویسم.

 

 

 

امام زین‌العابدین (ع) فرمودند:

«وَ الذُّنُوبُ الّتى تُنزِلُ النِّقَمَ عِصیانُ العارِفِ بِالبَغىِ وَ التَطاوُلُ عَلَى النّاسِ وَ الاِستِهزاءُ بهِم وَ السُّخریَّةُ مِنهُم» (معانى‌الاخبار، ص ۲۷۰)


یعنی: گناهانى که باعث نزول عذاب می ‌شوند، عبارت‌‏اند از: ستم‌کردن شخص از روى آگاهى، تجاوز به حقوق مردم، و دست‌انداختن و مسخره‌کردن آنان. (منبع)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

از عاشورا می‌گویم

این خون جاودانه

 

7267


به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. اسلام را از اول ورق می‌زنم. یک اُمّیِ امین، در غار حرا، برانگیخته می‌شود؛ بعثت. دست به دعوت پنهانی و سپس فراخوان آشکار می‌زند. هر کس به او ایمان آورَد، مسلمان می‌شود؛ جامعه‌ی مسلمین با ۳ نفر آغاز شد. اندک‌اندک به این عدد افزوده شد. ۱۳ سال درازا کشید. اما هنوز محمد امین (ص) بر اشراف و اعیان و جاهلیت مکه پیروز نشد؛ دست به زور هم نزد. پس از تبعیدکردن مسلمین به شِعب (=درّه‌‌) ابی‌طالب، اینک نقشه‌ی قتل پیامبر را به سرکردگی ابوجهل می‌کشند. هجرت آغاز می‌گردد. ترک دیار خود و ساکن‌شدن در یثرب و ایجاد مدینه و سپس حکومت.

 

 

زراندوزان مکه که با تجارت و بردگی، پول انباشت می‌کردند، خود را زیان‌کار یافتند، دست به دامان پدیده‌ی نفاق در مدینه شدند تا پیوند و مدنیت مدینه را نابود کنند. تا توانستند جنگ و نقار آفریدند. ۱۰ سال دسیسه کردند اما نتوانستند و سران آنان مانند ابوسفیان، به زبان و ظاهر، اسلام آوردند. مکه به دست مسلمین فتح شد، اما پیامبر (ص) همه را بخشید و میان‌شان آرامش آفرید.

 

وفات اتفاق می‌افتد و پیامبر اسلام -صلوات الله- از میان یک امت تازه‌ساخته، رحلت می‌کند. سه خلیفه، بر حسب تفکر شیخوخیت در برابر امامت -که استمرار نبوت است- خلافت را راه می‌اندازند و اختلافات تار و پود مسلمین را در می‌نوردد. تا آن حد بازگشت به جاهلیت که فاطمه (س) به دست یکی از سران! سیلی می‌خورد و علی (ع)، در خانه، خانه‌نشین می‌شود و برای حفظ کیان دین، ۲۵ سال سکوت می‌کند.

 

مردم با فهم به این‌که خلیفه‌ی سوم یعنی عثمان، اساس و عصاره‌ی اسلام را زیرپا گذاشت و آگاه‌ترین افراد مانند ابوذرها را به صحرای تفتیده‌ی ربذه تبعید کرد تا حکومت را در خاندان مروان و قریش موروثی کند، دست به قیام زدند. و علی با فشار و رأی مردم حکومت‌کردن را پذیرفت. مرکز اسلام را از مدینه به کوفه انتقال داد. در کوفه ۵ سال حکومت کرد و عدالت را پیاده کرد و اشرافیت را از دور و بر قدرت راند و اسلام پیامبر را در عمل معنا کرد و دست فقر را گرفت و طعم مساوات را بر جان جامعه چشاند.

 

جریان زراندوز به مدد مکرهای معاویه، حیله‌های عمروعاص، جهل ابوموسی و پُست‌دوستان دسیسه‌گر احساس غَبن و خطر کرد و تا قتل علی پیش آمد و معاویه را حاکم مسلمین کرد. و شد آنچه نمی‌باید می‌شد.

 

حرکت آگاهی‌ساز امام حسن (ع) به جنبش و قیام علیه‌ی تیرگی‌های حکومت نینجامید و تنها ماند و برای بقای اسلام، به صلح و قرارداد با معاویه رضایت داد. و شیعیان اندک‌اندک به عنوان افرادی خارج از دین و منحرف و مستحق لعن و نفرین و شکنجه معرفی شدند.

 

معاویه با سه سلاح زر و زور و تزویر بر خواص جاهل! غالب شد و مردم را با حربه‌ی ارهاب و کشتار ترساند. با مرگ معاویه، یزید به خلافت منصوب شد که خلاف صلح‌نامه‌ بود. و از اینجا به بعد امام حسین (ع) به عنوان ناجی مکتب اسلام به مدد دین خدا بر آمد و به میدان آمد و حاضر شد فداکاری‌های تمامی انبیا و صالحان و نیکان را یکجا بر عهده بگیرد و نگذارد حاصل نهایی جریان نبوت نابود شود و ثمره‌ی آن پوک گردد.

 

آری؛ او، اسلام را -که عصاره‌ی آموزه‌های آسمانی‌ست- در عاشورا دوباره به ظهور و تجلّی رساند و خود جلوه‌ی خدا در زمین و زمان شد. شب عاشورا را ژرف باید درک کرد، تا به روز عاشورا پیوند و پیوست خورد. زیرا عاشورا، ترکیبی از پیام، حماسه و سوگ است.

 

به قول عطار در باره‌ی عاشورای حسینی:

بسی خون کرده‌اند اهل ملامت
ولی این خون نخُسبَد تا قیامت
هر آن خونی که بر روی زمان هست
برفت از چشم و این خون جاودان هست

موافقین ۰ مخالفین ۰

إِلَهَهُ هَوَاهُ

تاسوعای غمگین

 

7266

 

به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. «إِلَهَهُ هَوَاهُ». این خطاب خدا به رسول خدا -صلوات الله- است در آیه‌ی ۴۳ فرقان (اینجا) که می‌گوید ای پیامبرم تو آن کسی را که هوای نفْسِ خود را «خدای خود» ساخته و گمراهی پیشه کرده، نمی‌توانی هدایت کنی. امام حسین -علیه‌السلام- نیز در ۸ روز حضورش در سرزمین کربلا، با آن‌که با چنین افراد بی‌شماری مواجه شد، اما تمام توان را به کار گرفت تا شاید از گمراهی نجات‌شان دهد و یا دست‌کم از به‌راه‌انداختن جنگ و ستیزه‌گری پشیمان‌شان سازد. ولی آن لشگر، به سازِ هوای نفس رقصید، دین را از پیش به درهم و دینار فروخت، سخن لطیف نماینده‌ی برجسته‌ی رسالت را نادیده انگاشت و در نهایت، به شنیع‌ترین وضع و غیرانسانی‌ترین رفتار، با خاندان عصمت و طهارت برخورد کرد.

 

حرم امام حسین علیه السلام و حضرت ابوالفضل سلام الله علیه

حرم امام حسین علیه السلام و حضرت ابوالفضل سلام الله علیه


 

خدایا! آیا می‌توانم ای‌کاش بگویم؟! ای‌کاش فرصت می‌دادند تا امام حسین _علیه‌السلام_ از کربلا خود را به ایران، میان مردمان دل‌آگاه و یاریگرِ ستمدیدگان می‌رسانید. همان سرزمینی که پیش از گرَوِش آزادانه‌اش به اسلام و تشیّع، دست‌کم با سخن‌های دلنواز فردی پیام‌دار یعنی جناب زرتشت آشنایّت داشت که می‌گفت: شریف‌ترین دل‌ها، دلی‌ست که اندیشه‌ی آزارِ کسان در آن نباشد.

 

درین صبح غمگین تاسوعا سلام می‌کنم به امام حسین و یاران یاریگرش. و آرزو می‌کنم، همآره راه ملت، راه «حسین» باشد و مرامِ مردم، مرام «زینب». دو پَرورده‌ی پُرشور وُ شعورِ امام علی بن ابی‌طالب، وصیِّ حضرت محمد.

موافقین ۰ مخالفین ۰

درنگ در آیه 29 دخان

هلاکت فرعونیان

 

7265

 

به قلم دامنه. به نام خدا. فَمَا بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا کَانُوا مُنْظَرِینَ. یعنی: پس نه آسمان بر آنان گریست و نه زمین و [هنگام نزول عذاب هم] مهلت نیافتند.(دخان. ۲۹)

مرحوم علامه طباطبایی در المیزان معتقد است گریه‌نکردن آسمان و زمین «کنایه از عدم تغییر حالت آنها» است. یعنی نه آسمان و نه زمین به حال آنان [فرعون و لشگرش که در دریا غرق شدند] گریه نکرده و تغییر حالت ندادند. و این‌که خدا به آنان مهلت نداد، یعنی «ناگهان آنها را به هلاکت رساند» و غرَض این است «هلاک فرعونیان هیچ اهمیتی برای خدا نداشت.»
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

بُرشی بر قیام محرّم

معرفت و مقاومت

۷۲۶۴

به قلم دامنه. به نام خدا. گرچه خوانندگان به تاریخ واقعه‌ی کربلا و جزئیات حرکت انقلابی و روشنگرانه‌ی امام حسین ع آگاه‌اند، اما من به ذوق خود این حادثه را فشرده ترسیم می‌کنم. آنچه می‌‌نویسم بر مبنای حافظه‌ام است، اگر خطا دیده شد، خوانندگان خود اصلاح فرمایند:


پرده‌ی اول:

سال ۵۰ هجری: امام حسن (ع) شهید می‌شود و امام حسین (ع) امامت شیعیان را بر عهده می‌گیرد.

سال ۶۰ هجری: معاویه پس از ۴۰ سال والی‌گری و حکومت‌کردن، در ۱۲ رجب این سال می‌میرد. او بر خلاف صلحنامه‌اش با امام حسن، پسرش یزد جوان را به عنوان حاکم سراسر جهان اسلام نصب می‌کند. سلطنت اموی موروثی می‌شود.


پرده‌ی دوم:

ماه رجب سال ۶۰ هجری: یزید به والی مدینه دستور می‌دهد نزد امام حسین (ع) برود و از او برای حاکمیت یزید بیعت بستاند. امام با تمام قدرت به این تقاضای یزید «نه» می‌گوید. اولین «نه» بزرگ در تاریخ اسلام.

ماه رجب همین سال: امام حسین (ع) دسیسه‌ی امویان در به قتل رساندن خود را می‌فهمد و در درون بیت خود با نمایندگان حکومت یزید درگیر می‌شود.

ماه رجب همین سال: امام حسین (ع) مخیفانه دست به هجرت معکوس می‌زند. کاری که جدّش سید المُرسلین از مکه به مدینه کرد، او از مدینه به مکه کرد. این هجرت معکوس از عظیم‌ترین حرکت‌های اعتراضی امام حسین (ع) علیه‌ی زورگویی‌های یزید است.


پرده‌ی سوم:

ماه رجب سال ۶۰ تا دهه‌ی اول ذی‌الحجّه همین سال: امام حسین (ع) در طول شش ماه یعنی رجب، شعبان، رمضان، شوال، ذی‌القعده و ذی‌الحجه تا آغاز ماه محرم سال ۶۱ هجری، حرکت انقلابی خود را با استقرار در مکه استمرار می‌بخشد و در همین هنگام با دعوت‌نامه‌های بی‌شمار انقلابیون کوفه مواجه می‌شود.

آخرهای سال ۶۰ هجری: امام حسین (ع) برای پرهیز از بیعت و مبارزه با سلطنت اموی، به دعوت مردم کوفه که پایگاه انقلابیون و مرکز حکومت امام علی (ع) بود، جواب مثبت می‌دهد. مسلم را به عنوان نماینده‌ی خود به کوفه می‌فرستد تا زمینه‌ساز هجرتش به کوفه شود.

اوایل مراسم حج در ماه ذی‌الحجه سال ۶۰ هجری: امام حسین (ع) حج را نیمه می‌گذارد و به سمت عراق حرکت می‌کند، حرکتی انقلابی و اعتراضانه با دو هدف بزرگ، یکی جواب «آری» به ندا و نامه‌های مردم یک بلاد مشهور جهان اسلام و دیگری جواب «نه» به سازش با یزید که نه شایستگی حاکم اسلامی را داشت و نه مورد تأیید مردم بود.


پرده‌ی چهارم:

دوم ماه محرم سال ۶۱ هجری: امام حسین (ع) و یاران و خاندانش به دلیل این‌که در کوفه شورش مردم سرکوب شد و خود با مانع بزرگ لشگریان یزید به سرکردگی ابن‌زیاد مواجه شد، برای پرهیز از هرگونه خون‌ریزی و جنگ و کشتار، راه خود را به جای کوفه به سمت شمال عراق یعنی کربلا کج کرد، اما حُر بر او و یارانش سخت می‌گرفت. تا به‌هرحال، به روز نهم و دهم یعنی تاسوعا و عاشورا ختم شد. که این دو پدیده، نماد ماندگار اسلام شد و مرکز دایره‌ی معرفت، عشق، مقاومت، نماز، قیام، عزت و اسلامِ درگیر با ستم و ستمگران و نفیِ سکوت در زمان اقتضای فریاد. والسلام.
موافقین ۰ مخالفین ۰

خاطره با طالقانی و منتظری

دامنه عالمان

۷۲۶۳

به قلم دامنه. به نام خدا. درین روزهای حُزن محرّم، یاد دو عالم مبارز را گرامی می‌دارم؛ یعنی مرحومان: آیت‌الله سید محمود طالقانی و آیت‌الله العظمی حسینعلی منتظری که با الهام از فرهنگ عاشورا و آموزه‌های امام حسین _علیه السلام_ با شاه و ستمشاهی مبارزه کردند و زندان و حبس و شکنجه‌ها را لمس نمودند. حجت‌الاسلام احمد منتظری در مصاحبه‌ای، خاطره‌ی دیدار با آیت‌الله طالقانی و منتظری در زندان را این‌گونه می‌گوید که عیناً نقل می‌شود:

 

 

طالقانی و منتظری

 

«تاریخ و ساعت ملاقات آیت‌الله طالقانی و آیت‌الله منتظری در یک روز و یک ساعت بود؛ دوشنبه‌ها و چهارشنبه‌ها. وسط زندان اوین چادری زده بودند و اطراف آن نیمکت بود. یک طرف ما می‌نشستیم و طرف دیگر خانوادۀ آقای طالقانی. آقای منتظری با یک پیرهن شلوار و تند‌تند می‌آمد اما آقای طالقانی با عبا و عمامه می‌آمد و با طُمأنینه قدم برمی‌داشت. این مقایسه برای ما خیلی جالب بود: یکی خاکی و دیگری پُر اُبهت منبع

موافقین ۱ مخالفین ۰

تشنه‌اند؛ تشنه‌ی امام حسین

آموزگار ضد ستم

 

۷۲۶۲

به قلم دامنه. به نام خدا. عطشی دارند که فقط با نوشیدن جرعه‌جرعه‌های عشق حسینی سیراب می‌شوند. داغی از کُشته‌شدن حسین به دست دشنه‌ی دسیسه‌چینان، در دل مالامالِ اندوه‌ها و اندوخته‌ها دارند که هرگز سرد و بَرد نمی‌شود. تشنه‌اند؛ تشنه‌ی حسین. اینان، آموزگارشان حسین است که با عرفان و نیایش و نماز و ایستادن، با سرانی به نبرد برآمد که از سر بیم و آز مسلمان شده بودند. هنوز نیز درد اینان، دیدنِ استیلای مداوم اهلِ بیم و آز بر گُرده‌ی بشریت است. رنجی که بر اهل راز و نیاز و انسان‌های آزاد، گران می‌آید و می‌خواهد با راه حسین (ع)  باز نیز در صف عزادار امام حسین بایستد تا علم‌زده، پوچ، بی‌معنا، تهی از غایت هستی و محروم از عنایت الهی نگردد و تا می‌تواند راه بشر را اصلاح و کژی‌ها را درست کند. زیرا حسین شهید نیز، در برابر زندگی‌یابیِ دوباره‌ی جاهلیت ایستاد تا زنگار پَلشتی‌ها از چهره‌ی اسلام ناب بزُداید. هر کس، امام حسین آموزگارش گردد، راهش راهِ «نه» گفتن به ستم است.

 

عزادار آگاه سلام من بر شما؛ جامه‌ی مشکی‌تان را می‌بویم؛ زنجیرتان را می‌بوسم؛ رنج‌تان را لمس می‌کنم؛ عرقِ جَبین‌تان را آبِ آبرو می‌دانم؛ و یک تار موی شما سینه‌زنان آگاه و شیدای حسین، سالار نیکان و نیاکان را به تمام کینه‌ورزان به اهل‌بیت _علیهم‌السلام_ و دل‌سِفتگان خودباخته عوض نمی‌کنم. آگاهانه عزادار باشید زیرا حسین «شهید آگاه» و آگاه‌کننده‌ی مبارزان و راست‌قامتان بوده و هست و خواهد بود. عشق حسین، سرسلسله‌جُنبان تمام عاشقان و شیفتگان و دلدادگان بااخلاص است.

موافقین ۰ مخالفین ۰

وصیتنامه امام حسین

قیام عاشورا
 
۷۲۶۱
 
متن وصیتنامه‌ی امام حسین علیه السلام: «این وصیت حسین بن علی است به برادرش محمد بن حنفیه: شهادت مى دهد به اینکه جز الله خدایی نیست، یگانه است و او را شریکی نیست و این‌که محمد، بنده و فرستاده‌ی اوست که به حق از جانب حق آمد و این‌که بهشت و آتش حق است و قیامت بدون هیچ شکى آمدنی‌ست و خداوند هر که در قبر هاست را زنده مى‌کند؛ خروج و قیـام من از روى سرکشى و خوشگذرانى و فساد و ظلم نیست، تنها براى اصلاح در امت جدّم [ص] قیام کردم و می‌خواهم به معروف امر کنم و از منکر بازدارم و به سیره جدّم [ص] و پدرم على بن ابی‌طالب عمـل کنم.
 
پـس هر کس مرا به درستی قبول کند خدا به (پاداش) درستی سزاوارتر است و هر که این (قیام) را رد کند، صبر مى کنم تا خداوند بین من و این گروه قضاوت کند که او بهترین حاکمان است. برادرم! این وصیت من به تو است و توفیق من نیست مگر به خداوند. بر او توکل کردم و به سوی او باز می گردم.» منبع
موافقین ۰ مخالفین ۰

دو بال سبز و سرخ شیعه

انتظار و عاشورا

۷۲۶۰

متن نقلی: فرانسیس فوکویاما چندسال پیش، در کنفرانسی با عنوان «بازشناسی هویت شیعه» به این نتیجه رسیده و گفته:

 

«شیعه پرنده‌ای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست، پرنده‌ای است که دو بال دارد یک بال سبز و یک بال سرخ. بال سبز این پرنده همان مهدویت و عدالت‌خواهی اوست، چون شیعه در انتظار عدالت به سر می‌برد، امیدوار است و انسان امیدوار هم شکست‌ناپذیر است. شما نمی‌توانید ملتی را شکست دهید که مدعی است کسی خواهد آمد که در اوج ظلم و جور، دنیا را پر از عدل‌وداد خواهد کرد. بال سرخ شیعه، شهادت‌طلبی است که ریشه در کربلا دارد و شیعه را فناناپذیر کرده است. شیعه با این دو بال، افق پروازش خیلی‌بالاست و تیرهای زهراگین سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و... به آن نمی‌رسد...»

موافقین ۱ مخالفین ۰

بزرگترین اثر حادثهٔ کربلا

دامنۀ محرم

۷۲۵۹
«هر وقت و هر زمان که پیشوایان مذهبى مردم _که مردم درهرحال آن‌ها‌ را نمایندهٔ واقعى مذهب تصوّر مى‏‌کنند_ پوستِ پلنگ مى‏‌پوشند و دندان ببر نشان می‌‏دهند و متوسّل به تکفیر و تفسیق مى‏‌شوند، مخصوصاً هنگامى که اَغراض خصوصى به این صورت در مى‌آید، بزرگترین ضربت بر پیکر دین و مذهب به سود مادّیگرى وارد مى‌شود.» (علل گرایش به مادیگری اثر شهید مطهری.اینجا)
 
 
«بزرگترین اثر حادثه‌ی کربلا این بود پرده‌ی نفاق را درید و حساب سلطنت عملاً از حساب دین جدا شد.» (حماسهٔ حسینی، شهید مطهری، جلد ۲، ص ۱۴۱)
موافقین ۱ مخالفین ۰

وَاللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا...

عاصم طالبی دارابی

 ۷۲۵۸

و خدا برای شما همسرانی از جنس خودتان قرار داد. (نحل: ۷۲)

 

 

مهندس عاصم طالبی دارابی

مراسم عقد ازدواج. مشهد مقدس 

 

۲۴ مرداد ۱۳۹۸: اینجا

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

افراد به «روح خود» زور می‌گویند

دامنۀ روح

۷۲۵۷

 
به قلم دامنههف‌‌هش خط [سلسله‌مباحثم در مدرسه‌ی فکرت] به نام خدا. سلام. یوهان فیشته بنیانگذار ایدئالیسم اخلاقی _که مرید ایمانوئل کانت بود_ معتقد بود: «آزادبودن چیزی نیست، آزادشدن است که آفرین دارد.»
 
چکیده‌ی سخن فیشته این است که انسان، نوعی عملِ مداوم است. این فیلسوف آلمانی قرن ۱۸ و ۱۹، به «عملِ ایمانی» تأکید می‌ورزید. از نظر فیشته، افراد به جسم خود نمی‌توانند زور بگویند! اما به «روح خود» زور می‌گویند.
 
 
آخر خط:
جسم، شکم دارد. روحِ بیچاره نه ! چگونه می‌توان به شکم زور گفت و دو دیس پلو و چلو و یک کشتاک کش‌لقمه (=همان پیتزا) نخورد!؟ و از ۲۴ ساعت، ۴۴ بار سرِ یخچال، سرَک نکشید و دلیکی نکرد ! گویا خیلی کشکولی شد آخر خط.
موافقین ۱ مخالفین ۰

مغول‌ها می‌آیند!

دامنۀ ایران

۷۲۵۶

متن نقلی: «دریای مغول‌ها آرام سرریز می‌کند. تمام تپه و تمامی دشت از مغول سیاهی می‌زند. آن‌ها بی‌شمارند و صدای سم اسبان‌شان رعد و زلزله است. آن‌ها تمام سلاح می‌آیند و از هجوم انبوه‌شان زمین با غرشی کر کننده می‌لرزد.» این بخشی از فیلمنامه «عیار تنها» نوشته «بهرام بیضایی» است که حمله مغولان را نشان می‌دهد. لشگر آن‌ها به قدری ترسناک بود که جمله «مغول‌ها می‌آیند» ۸۰۰ سال پیش ترسناک‌ترین خبری بود که به یک آبادی در ایران می‌رسید.

 

 

مردم می‌دانستند که آن‌ها رحم نمی‌کنند، پیر و جوان و کودک و بزرگسال نمی‌شناسند و همه را از دم تیغ می‌گذرانند. کاری که در هیچ‌کجای دیگر به شدت ایران انجام ندادند. چرا مغول‌ها ایران را ویران کردند؟ چرا تنها به تصرف آن بسنده نکردند؟ همان کاری که با چین کرده بودند.

 

مورخان، سرنخ ماجرا را در شهر «اُترار» یا همان «فارابِ» کهن در قزاقستانِ امروز می‌دانند؛ شهری در سرحد مرزی سلسله خوارزمشاهیانِ ایران در شمال شرق و نقطه شروع حمله سپاه «چنگیزخان» به ایران. در همین شهر بود که ۴۵۰ بازرگان مغول کشته شدند و ترسناک‌ترین حمله به ایران رقم خورد. این فیلم داستان این حمله و ویران شدن ایران به دست مغولان است که چون برق بر ایران تاختند و به سپاهیان خوارزمشاهی امان ندادند (منبع)

موافقین ۰ مخالفین ۰

زمینِ صحن امام رضا را ببوس

آرای اخلاقی علامه

 

۷۲۵۵

 علامه طباطبایی:

«زمینِ صحن را ببوس که از دستِ من بهتر است»

 

به قلم دامنه. به نام خدا. توفیق شد کتاب «آرای اخلاقی علامه طباطبایی» نوشتۀ حجت‌الاسلام رضا رمضانی گیلانی را بخوانم و نکته‌برداری کنم. کتاب، 462 صفحه است؛ از انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی. چهار نکته از آن را مطابق معمول اینجا می‌نویسم:

 

ص 82 : علامه طباطبایی می‌گوید: سنّت اجتماعی اسلام ضمانت بقا و اجرا دارد و آن تقوای الهی است که باعث می شود انسان‌ها از حق پیروی نمایند.

 

کتاب آرای اخلاقی علامه طباطبایی. عکس از دامنه

 

ص 46 : علامه طباطبایی در طول سالیان دراز خانه‌ی دو اتاقه‌ای اجاره کرده بودند و از تهیه‌ی هزینۀ زندگی‌شان بر نمی‌آمدند و مبالغ سنگینی بدهکار بودند. (به نقل از: مهر افروخته. ص 31)

 

ص 49 : از علامه طباطبایی سؤال شد وقتی به حرم مشرَّف می‌شویم چگونه زیارت کنیم؟ فرمودند: «مگر چیزی جز خدا مشاهده می‌شود».

 

ص 49 : روزی در صحن امام رضا (ع) از علامه طباطبایی درخواست کردند دستش را ببوسند. فرمود: «زمینِ صحن را ببوس که از دستِ من بهتر است».

موافقین ۱ مخالفین
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد