دامنه دارابکلا

اعتقاد، جهان را آباد می کند، انسان را آزاد ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

دامنه دارابکلا

اعتقاد، جهان را آباد می کند، انسان را آزاد ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

مطالب شهریور1397 دامنه

چه باید کرد؟

بحثی در بارۀ ایران

به قلم دامنه

 

سلسله متن های جدید دنباله دار که هر روز برای

گروه های تلگرامی روستای دارابکلا می نویسم

قسمت یکم و دوم

ادامه مطلب...
۳۱ شهریور ۹۷ ، ۱۵:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

حکیمی؛ مرجع تحقیق جوانان

کتاب راه خورشیدی

پست 6727.به قلم دامنه. به نام خدا. کتاب «راه خورشیدی» نوشتۀ محمد اسفندیاری ست از انتشارات «دلیل ما». این کتاب 472 صفحه ای دربارۀ افکار و آثار استاد محمدرضا حکیمی ست به قلمی شیوا و رسا و مستند و پربار. من، این کتاب را کامل خوانده ام. چهار نکته از آن را مطابق معمول اینجا می نویسم:

 

محمدرضا حکیمی

ص 28: محمدرضا حکیمی با رضایت استادش آیت الله شیخ مجتبی قزوینی از حوزه و لباس روحانیت بیرون آمد.


 بقییه در ادامه

  

ص 404: استاد حکیمی می گوید: دین برای همه است و همه جا و همیشه؛ اما همه و همه جا و همیشه یک گونه نیستند، پس یک نوع عَرضه هم برای آن سودمند نتواند بود؛ پس عَرضه ها را باید تطبیق کرده نه معروض را.

 

عکس از دامنه

 

ص 129: ... این است که اسلام به منظور تصحیح حیات فردی، به امر تربیت می پردازد و به منظور تصحیح حیات اجتماعی به امر سیاست.

 

ص 32: محمدرضا حکیمی که یکی از نمایندگان مکتب تفکیک است، به جای آن که «مرجع تقلید» عامه شوند «مرجع تحقیق» جوانان شدند و هزاران جوان جویای راه را، راه، نشان داد.

۳۱ شهریور ۹۷ ، ۱۵:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

پند دهنده‌ای در درون خود داشته باشیم

شهادت امام سجّاد

پست 6725. امشب شهادت امام سجاد _علیه السّلام_ است. ضمن تسلیت و پاسداشت شهادت آن امام بزرگوار، سه سخن حضرت زین العابدین (ع) را تبرُّک می کنیم:

 

 

1- همانا معرفت و کمال دین مسلمان، در گرو رها کردن سخنان و حرف‌هایی است که به حالش ‏سودی ندارد.

 

2- ای فرزند آدم، همیشه در عافیت و خیر، خواهی بود، مادامی که از درون خود پند دهنده‌ای داشته باشی و محاسبه‌ ی (نفس) از کارهای مهمت باشد و ترس از (عاقبت امور) سرلوحه‌ات گردد.

 

3- دنیا همچون نیمه خواب (چُرت) است و آخرت بیداری می‌باشد و ما در این میان این دو، در خواب پریشانیم.‏(منبع)

۳۰ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۴۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

عاشورای روستای دارابکلا شهریور 1397

عاشورای دارابکلا

پست 6724

عکاس و ارسال: رنگین کمان

 

عاشورای 1440روستای دارابکلا میاندورود.

پنجشنبه 29 شهریور 1397.

بقیه در ادامه

ادامه مطلب...
۳۰ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

عاشورا در قم شهریور 1397

عاشورای قم

پست 6723

عکاس: دامنه

 

حرم حضرت معصومه (س) صبح عاشورای 1440

پنجشنبه 29 شهریور 1397. عکاس: دامنه

بقیه در ادامه

ادامه مطلب...
۳۰ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

زمزمی که از کربلا می جوشد

عاشورا عطیۀ  خدا

پست 6722. به قلم حاج سیدتقی شفیعی دارابی: سلام بر زمزمی که از کربلا می جوشد. سلام بر موسم عاشورا، سلام بر غزلهای عاشقانه حسینی. سلام بر سجاده های مرطوب گریه.سلام بر ترک های قلب حزن و اندوه. 

 

ای حسین! آن کدام خیال نازک بینی است که حرکت عاشقانه و سترگ تو را از سر درک و درد به کمال فهم کند؟ حسین جان! راه تو، راه دل است و هر گاه عاشقی به دل توجه کند، تو را می یابد و مرقد تو در دل دوستداران عاشق توست. 

 

حسین! ای خون خدا! سلام بر تو که در قامت شمشیر و هیبت نور به خیمه های آه و گداز پیوستی و مهیای کارزار شدی. کدام چشم است که مرثیه ات را بشنود و خونابه غم مظلومیت و غربت انسان را از دیدگان فرو نریزد؟

 

حرم حضرت ابوالفضل (س) و حرم امام حسین (ع) در کربلای معلّی

 

ای حسین! ما بزم نشینان کوفی نیستیم. جانمان فدایت! پیشه ما عهدشکنی نیست و رسممان بی وفایی. ما از این روزگار ظلمانی خسته ایم. سید و سالار شهیدان! عشقت را چون باران بر سرزمین کویری روحمان بباران.

 


ای حسین! در شگفتیم که پس از مصیبت خون بار عاشورا و شهادت تو، چرا کوه ها هنوز ایستاده اند و ابرها هنوز برفرازند؟ چرا خورشید هنوز می درخشد و افلاک در فضای لایتناهی رها نمی شوند؟! چرا چشمه ها هنوز می جوشند؟ چرا خون در میان رگهای آدمیان جاری است؟ چرا دیده ها هنوز روشن است و چرا سرنوشت ها هنوز رقم می خورند؟...

 


و این چیزی نیست جز عنایت تو، ای مظلوم همیشه تاریخ! خوب می دانیم تو، عاشورا و قیام پرشورت، عطیه ای الهی هستید که هر سال از آسمان خدا چون رحمتی بی بدیل بر سفره وجود تشنه و گرسنه زمینیان فرود می آیید، تا شاید راه هدایت در جهان هستی جریان یابد. به امید زیارت و شفاعتت.

۳۰ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |
پنجشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۷، ۰۸:۰۸ ق.ظ دامنه |
ماه محرّم، ماه پیام

ماه محرّم، ماه پیام

عاشورا. منبر. نوحه. دسته. عشق

به قلم دامنه

قسمت یکم تا بیستم


سلسله متن های محرم که هر روز برای گروه های تلگرامی روستای دارابکلا و منطقه می نویسم

ماه محرّم، ماه پیام (۲۰) آخرین قسمت
۳۴ زخم شمشیر، ۳۳ زخم نیزه
به نام خدا. سلام. آخرین قسمت این سلسله متن را با همه ی اعتقاد و عشقم این گونه می نویسم:


از غار حَرا با پیام "بخوان" برخاست. سه سال، دعوتِ مخفیانه نمود. فرمان آمد فراخوانی ات به توحید را، علنی و عمومی کن. کرد. بی پناهان و ستمدیدگان، به آیین اسلام، آذین بستند، ایمان ورزی کردند و از یوغ رَستند. اَشراف و ستمگران اما، به روی پیامبر رحمت (ص)، سدّ و دسیسه بستند. سه سال در شِعب ابوطالب، تبعید و تحریم شدند؛ اما تسلیم سرانِ تیره بختِ مشرکان مکه نشدند. حتی مؤمنان، مجبور به مهاجرت به حبشه شدند.

 


دسیسه چینان به سرکردگی ابوجهل، نقشه ی قتل پیامبر (ص) را ریختند. علی (ع) که معیار حق است، آن شبِ شُوم دژخیمان، تاج و دیهیم آنان را برانداخت؛ در بستر رسول الله (ص) آرمید تا آن مرد اَعلایِ بشریت، جان به دَر برَد. و بُرد. به دستِ غیب حضرت احدیّت، و به مدَد تار عنکبوت در غار ثور، از دِشنه ی جَور، رهید.

 


رسول اسلام (ص) دشمن را به مَخمصه انداخت و از کناره های دریای احمَر به سمت شمال یعنی سوی یثرب شتافت. برای دفع تبعیض در خانه ی هیچ اشراف زاده ای! سُکنیْ نگرفت. شُتر، جای بیت آن بزرگ مرد (ص) را شناساند. مسجدالنبی، بنا شد و یثرب، مدینه شد و میان اوس و خزرِج _که تشنه ی دِشنه ی هم بودند_ اُخوّت برقرار ساخت. حقوق، مدنیت، کار، عدالت، رحمت، امنیت، مقاومت، شفقت، سعادت و رستگاری آفرید.


زورگویان مکه، که رَشک می بردند و کینه انبار می نمودند، با همدستی منافقان مدینه که نیرنگ باز زر سِتان بودند، دسیسه ها و جنگ ها علیه ی نبی مصطفی (ص) ساز کردند. که غزوه ی"بدر" پیش درآمدِ خصومت دنباله دارشان بود. اما محمد (ص) و پیوستگان به اسلام، ترسو نبودند تا ابوجهل و ابولهب و ابوسفیان، بازهم، مردم را به شکنجه، بیگاری و بردگی بکشانند. با ایمان راسخ ایستادند؛ و آنان را که آغازگر جنگ و نزاع و از میان بردنِ دولت و مکتب اسلام بودند، تار و مار کردند.

 


اسلام، گرچه بزرگان و سلحشورانی چون حمزه سیدالشهداء (س)  را در جنگ اُحد از دست داد، اما به یُمن همین خون های پاک، فراگیر شد و مکّه _این زادگاه مقدس محمد مصطفی (ص) و علی مرتضی (ع) و مهاجران_ با یاریِ جانانه ی انصار، فتح شد.

 


پیامبر (ص) همگان را عفو کرد. جز سه نفر، همه را بخشید حتی خانه ابوسفیان را اَمن اعلام کرد. و صریحا" شعار "الیوم یوم الملحمه" یعنی: امروز روز در هم کوبیدن است، را، عوض کرد و فرمود بگویید: "الیوم یوم المرحمه" یعنی امروز روز رحمت و گذشت است.

 


اما ۵۱ سال بعد از رحلت حضرت ختمی مرتبت (ص)، در عاشورا، تیره و تبار دغَل باز خاندان ابوسفیان _که به ظاهر اسلام آورده بود و دشمن کینه توز باقی مانده بود_ تمام هَمّ و غَمّ شان را در چنگ انداختن قدرت و خِفّت ملّت، جست و جو می کردند و نیز بازگشت دادنِ اُمت به عصر جاهلیت و عربیّت، دست به اقدامی شوم و قساوت بار و خون ریزانه زدند که تاریخ بشریت تا به اکنون، چنین خویِ درّندگی به خود ندیده است.

 


آنان به بدترین شیوه ی جنگی و با بی رحمانه ترین نبرد نابرابر و ناجوانمردانه ترین حیله، با شعار "دین" و "شریعت" و با نیرنگ فریب و افزارآلات جنگی و ایجاد رعب و وحشت و تهدید جان و ناموس مردم و تجمیع زر و زور و تزویر، با امام حسین (ع) و یاران ایثارگرش جنگیدند. تاختند. غارت کردند. همه چیز را به یغما و اهل بیت رسول الله (ص) را به اسارت بردند و به خیال خام شان آفتاب اسلام را خاموش ساختند.

 

 

اما، دیری نپایید، که با خفت و خواری و ننگ، رسوا شدند و اَنوار عاشورا، و نام جاودان حضرت "ثارالله" سلام الله، بر تمامی تاریکی ها غلبه نمود و همچنان خون شهیدان کربلا و نام درخشان شان از جمله رشادت های حضرت ابوالفضل العباس (س)، و پیام آوری های حضرت زینب کبری _سلام الله علیها_ جان و جهان شیعیان و آزادگان جهان را پرتوافکنی می کند. پاینده است راه سالار شهیدان، که ۳۴ زخم شمشیر خورد و ۳۳ زخم نیزه، اما دست از مقاومت در برابر رژیم سلطنت خبیثه ی امویان برنداشت. و در اوج عزت و عشق، شهیدو اُسوه ی حسَنه شد.
پایان
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)

بقیه در ادامه


ادامه مطلب...
۲۹ شهریور ۹۷ ، ۰۸:۰۸ ۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

اگر دین ندارید، آزادمرد باشید

آزادی را باید در راه رستگاری صرف کرد

پست 6721. به قلم دکتر فتح الله دهقان:. اگر دین ندارید، آزاده مرد باشید. امام حسین(ع). انسان از روح و جسم تشکیل شده که ظرف و مظروف یکدیگرند و مکمل همدیگر و این حقیقتی است که روح سالم در جسم سالم است. به تبع آن انسان‌ها‌ دو نوع نیاز دارند؛ نیازهای جسمی و روحی، همانی که (مازلو) آنها را نیازهای اولیه و ثانویه می‌نامند. آزادی یکی از نیاز‌ها‌ی ثانویه انسان است که به نوعی بستر تامین نیاز‌ها‌ی اولیه نیز می‌باشد، در ادیان، مکاتب، آداب و رسوم و فرهنگ‌ها جایگاه خاصی دارد و از آرمان‌ها‌ی والای انسانی به شمار می‌رود.

 

امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند:

آنکه خدا خیرش را بخواهد، عشق حسین (ع) را به قلب او می‌اندازد.

 

آزادی موهبت والای الهی است که آزادگان تاریخ همواره برای رسیدن به آن لَه لَه می‌زنند. آزادی مانیفست انقلاب‌ها‌ی بزرگ جهان همچون انقلاب فرانسه بوده که پایدارترین دموکراسی را برای بشریت به ارمغان آورد. بخش بزرگی از قانون اساسی کشور‌ها‌ به آزادی اختصاص داده شده است. آزادی موهبتی است که در وجود آن تضارب آرا و عقاید صورت گرفته، استعداد‌ها‌ شکوفا شده، زمینه گردش آزاد نخبگان را فراهم نموده و... در نتیجه، بخشی از جوامع و کشور‌ها‌ی جهان به توسعه رسیده و زندگی آرام و پر نشاطی دارند. مردم و جوامع محروم از این نعمت خدادادی در فساد، ظلم، بی عدالتی، حکومت‌ها‌ی استبدادی و خودکامه... غوطه ورند و به آنها جهان عقب مانده می‌گویند.

 

 

در کشورمان ایران نیز در طول تاریخ تلاشها و مبارزات زیادی در راه آزادی صورت گرفته، انقلاب مشروطه نماد و سمبلی از این مبارزات است. به گواه تاریخ چه بسیار انسان‌ها‌ی پاک فطرت و... برای رسیدن به آرمان خود که آزادی بوده سعی و تلاش نموده و حتی جان خود را فدا نموده اند. یکی از آنها امام حسین (ع) بود که با افکار، گفتار، اعمال و فدا کردن هستی خود در راه آزادی الگو، اسوه و سرمشق آزادی خواهان جهان شد. تا جایی که مهاتما گاندی رهبر استقلال هندوستان می‌گوید: «اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد باید از امام حسین (ع) سرمشق بگیرد.»

 


امام حسین (ع) با فدا کردن جان خود به انسان‌ها‌ آموخت که از هوای نفس رها شوند و با ظلم، فساد، بی عدالتی مبارزه کنند. او به آنها یاد داد که از جهل زمانه آزاد شده و تحت سلطه جاهلان قرار نگیرند. حسین (ع) این انسان آزادی خواه معیارش دین بود و انسانیت، حرّیت مبنای حرکتش، نه خون و نژاد و طبقه و همین‌ها‌ بود که باعث علاقه ایرانیان به خاندان اهل بیت شد. تا جایی که خانم (ساندرا مک کی) نویسنده مشهور آمریکایی در کتابش (روح ایرانی) می‌گوید: «ایرانیان هر سال در محرم و عاشورا به پیروی از امام حسین (ع) گویی جسما و روحا خود را شهید می‌کنند.»

 

 

حسین (ع) قهرمان آزادگی با فدا کردن خود و اهل بیتش (حتی کودک شیرخوارش) به جهانیان آموخت که همه موظفند در راه آزادی تلاش نمایند و آزادی ارزش آن را دارد که برای آن فداکاری نماییم. شهادت او پیام دیگری هم داشت و آن وحشی گری، سبعیت و بی رحمی مخالفان آزادی انسان‌ها‌ به هر انگیزه‌ای در طول تاریخ است و اینکه مخالفان آزادی برای سرکوب آزادی خواهان از هیچ جنایتی ابا ندارند.

 

 

حسین با شهادتش قصد داشت آزادگی را به دنیا پرستان، فرصت طلبان، تزویرگران، عافیت طلبان و... بیاموزد. حسین با ایثار همه چیز خودش به دنبال این بود که آزادگی را به دین فروشان، کاسبان دین، کج فهمان دینی (شُریح قاضی که به خاطر امیال دنیوی حکم قتل امام حسین(ع) را داد) و آنانی که دین لقلقه زبانشان است در طول تاریخ بیاموزد. بر اساس اینهاست که استاد محمد رضا حکیمی می‌گوید:‌‌ «اسلام از کوه حرا آغاز شد و در روز عاشورا نهادینه و احیا شد.»

 

 

آری، در طول تاریخ آزادی هم به مانند اسوه‌ها‌ی آن به مسلخ رفته ولی برای بشر دست یافتنی است، چون ماه که همیشه پشت ابر نمی‌ماند. آزادی را بشر باید در راه رستگاری صرف کند، نه چون یزید در راه میل، هوس، قدرت، هشدار و.... امام حسین(ع) انسانی آزاده و آزادی خواه رستگاری بود که الگو و سرمشقی برای آزادی خواهان جهان در طول تاریخ است.

 چاپ آفتاب یزد؛ 25 شهریور 1397.

۲۶ شهریور ۹۷ ، ۰۰:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

شبَث

یک چهرۀ مُتلوّن رنگارنگ

پست 6720. به قلم دامنه. به نام خدا. وقتی کتاب «سلمان فارسی؛ استاندار مداین» نوشتۀ حجت الاسلام احمد صادقی اردستانی را می خواندم، به شخصیت «هزار رنگ» شبَث بن رِبعی تَمیمی ریاحی کوفی (در ص 330 به نقل از ص 260 کتاب نفس الرحمان) که رسیده بودم، سرفصل های زندگی اش را در گوشه ی «دفتریادداشت»ام، نوشته ام؛ که اینک نیاز دانستم آن را در ایّام محرّم _که ماه بازشناسی چهره های معامله گر تاریخ اسلام نیز هست_ در این پست بنویسم و به اشتراک بگذارم؛ باشد تا بیشتر انسان! شناسی کرده باشیم:

 

نقش "شبَث بن رِبعی تَمیمی ریاحی کوفی" در سریال مختار اثر داوود میرباقری

 

- یک روز مؤذّن خانم سَجاح بود و علیۀ رسول خدا (ص) می جنگید...

- بعد توبه کرد و مسلمان شد...

- بعد به گروهی که عثمان را به قتل رساندند کمک کرد...

- بعد به گروه یاران امام علی _علیه السّلام_ پیوست...

- بعد به گروه «خوارج» ملحق شد و علیۀ علی _علیه السّلام_ می جنگید...

- بعد از کار خود پشیمان شد و توبه کرد!...

- بعد به کربلا رفت و در به شهادت رساندن امام حسین _علیه السّلام_ شرکت داشت...

- بعد به یاران «مختار ثقفی» پیوست و به خونخواهی حسین  _علیه السّلام_ اقدام نمود...

- بعد رئیس پلیس کوفه شد...

- بعد در کشتن مختار ثقفی شرکت داشت...

- و سرانجام در 80 سالگی مُرد.

 

خدایا! ما را از شرّ چنین چهره هایی که زر و زور و تزویر را در خود جمع می کنند و حاضر می شوند هر جنایت و خیانتی را مرتکب شوند، در امان بدار. همان کسانی که، همۀ داشته های خود را با سکّه و درهم و دینار معاوضه می کنند و به جای آخرت، آخور می خرند!

۲۵ شهریور ۹۷ ، ۰۹:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

یادِ خاندان پیامبر در جان و دل آدمیان

حسین (ع) تاریکی ها را نمی پذیرد

پست 6719. به قلم دامنه. به نام خدا. اخیراً کتاب «حسینِ علی» را خوانده و یادداشت برداری کرده ام. مطابق همیشگی، چهارنکته از کتاب را به اشتراک می گذارم. نویسندۀ کتاب «م. مؤید» است از انتشارات چاپ و نشر بین الملل. در 612 صفحه. چاپ دوم 1386. نویسنده به سبک ادبیات ایرانی کتاب را نگاشت. شبیه متن های میرجلال‌الدین کَزّازی.

 

ص 84: نخستین ناتوانی یزید ناتوانی او از ستُردن یادِ خاندان _اهل بیت (ع)_ از جان و دل آدمیان است، یادمان نخواهی ستُرد.

 

عکس از دامنه

 

ص 46: امام صادق _ع_ فرمود: «میان آرامگاه حسین (ع) تا آسمان هفتم جایگاه آمد و شدِ فرشتگان است»

 

ص 74: آیا حسین (ع) این همه تاریکی ها را می پذیرد؟ ...

 

ص 10: به نقل از ص 62 مَقتل الحسین سید عبدالرّزاق مولوی مقدم از امام باقر (ع) نقل شد که فرمود: «یاران نِیام حسین، دردِ آهن را نمی شناختند.» یعنی شوق شهادت.

۲۴ شهریور ۹۷ ، ۰۹:۴۹ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

حضرت علی را این گونه می شناسم

راه ما راه علی

پست 6718

به قلم دامنه

به نام خدا

من امام علی _علیه السّلام_ را در روابط

این گونه می می شناسم:

 

رابطه علی با خدا. عارفانه ترین رابطه
رابطه علی با محمد. آگاهانه ترین رابطه
رابطه علی با فاطمه. عاشقانه ترین رابطه
رابطه علی با مردم. مهربانانه ترین رابطه
رابطه علی با یتیمان. دلسوزانه ترین رابطه
رابطه علی با عدالت. مُصمّمانه ترین رابطه

 


رابطه علی با ستمگران. خشمگیانه ترین رابطه
رابطه علی با نماز. بااخلاص ترین رابطه
رابطه علی با ستمدیده. همدردانه ترین رابطه
رابطه علی با قرآن. شیفته ترین رابطه
رابطه علی با حکومت. بی میل ترین رابطه

رابطۀ علی با خود. سختگیرترین رابطه
رابطه علی با
شهادت. شیداترین رابطه

۲۴ شهریور ۹۷ ، ۰۹:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

فتواهای جدید مراجع تقلید

احکام شرعی

 

بخش دوم

فتوای آیت‌الله العظمی سید علی سیستانی:

 

سؤال: حد نگاه کردن به زن نامَحرم نه از روی لذت تا به چه حد است؟

 


پاسخ: مساله نگاه کردن مرد به بدن زنان نامحرم و همچنین نگاه کردن به موی آنان، چه با شهوت باشد چه بدون شهوت، چه باترس افتادن در حرام چه بدون آن، حرام است. و نگاه کردن به صورت آنان و دستهایشان تا مُچ، اگر با شهوت یا با ترس از افتادن در حرام باشد، حرام است. بلکه احتیاط مستحب آن است که بدون شهوت و ترس از افتادن در گناه هم به آن نگاه نکند.
 

 

و نیز نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم باشهوت و ترس از افتادن در گناه، حرام می باشد، بلکه بنابر احتیاط واجب بدون آن نیز نباید نگاه کند مگر به جاهائی از بدن که معمولا مردها نمی پوشانند مانند سر و دستها و ساق پاها که نگاه کردن زن به این جاها اگر بدون شهوت و بدون ترس افتادن در گناه باشد، اشکال ندارد.

 


و نگاه کردن به بدن زنهای بی باک که اگر کسی آنها را امر به حجاب نماید اعتنا نمی کنند، اشکال ندارد مشروط به آنکه بدون شهوت و ترس از افتادن در حرام باشد، و در این حکم فرقی میان زنهای کُفار و دیگر زنها نیست، و همچنین فرقی نیست میان دست وصورت ودیگر جاهای بدن که معمولا آنها نمی پوشانند. (منبع)

 

بقیۀ فتواهای مراجع در ادامه

ادامه مطلب...
۲۴ شهریور ۹۷ ، ۰۹:۲۹ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

انسان واقعی از نظر شیخ ابوسعید ابوالخیر

یک لحظه از خدا غافل نباشد

پست 6717. شیخ [ابوسعید ابوالخیر] را گفتند : فلان کس بر روی آب می‌رود. گفت: «سهل است وَزغی و صعوه‌ای (پرنده کوچک آوازخوان) نیز بر روی آب می‌رود». گفتند که: فلان کس در هوا می‌پرد! گفت: «زغَنی و مگسی در هوا بپرد». گفتند: فلان کس در یک لحظه از شهری به شهری می‌رود.

شیخ ابوسعید ابوالخیر

 

شیخ گفت: «شیطان نیز در یک‌نفَس از مشرق به مغرب می‌شود، این چنین چیزها را بَس قیمتی نیست. مرد آن بُوَد که در میان خلق بنشیند و برخیزد و بخُسبد و با خلق ستَد و داد کند و با خلق درآمیزَد و یک لحظه از خدای غافل نباشد. (منبع)

۲۴ شهریور ۹۷ ، ۰۹:۱۹ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

نماز؛ یک فرصت بزرگ برای انسان

دروازۀ مکاشفه و دروازۀ رستگاری

پست 6716. به قلم دامنه. به نام خدا. در کتاب «انسان شناسی قرآنی» اثر استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری مطلبی مهم دربارۀ نماز است که حیفم آمد در ایام محرم الحرام، ماه حُزن و پیام و عشق بازی با خدای متعال، به اشتراک نگذارم. من چند صفحه ی این اثر بسیارمهم را خلاصه کرده و در اینجا می نویسم. ایشان می گوید:

 

نماز ظهر عاشورا به امامت امام حسین (ع) و یاران باوفا

 

انسان نماز می خواند نه برای این که خدا فراموش نکند که چنین بنده ای دارد، بلکه برای آن که  بنده فراموش نکند که خدا دارد و بنده است... یک نکته این است که در نماز این فایده و اثر بار است که به پا دارندۀ سایر مقررات است... [چون] نماز انسان را از کار بد باز می دارد.

 

شهید مطهری همچنین می گوید: در روایات ما آمده که نماز فقط به آن اندازه قبول است که حضور قلب در آن باشد... هر اندازه [حضور قلب] نباشد گرچه تکلیف ساقط شده ولی دیگر اثر را ندارد... نمازِ بدونِ حضور قلب نمازِ دورانداختنی است، عقوبت ندارد ولی هیچ و پوچ است.

 

 

ایشان همچنین می گوید: حدیث داریم که نوافل از آن جهت مستحب شده است که غفلت های نمازهای فریضه را جبران کند.

 

و در ادامۀ همین بحث نماز، سخن بسیارلطیفی از شهید ثانی (فقیه عالی مقام) می آورَد از کتاب اسرار الصلوة وی که فوق العاده دلنشین و اثرگذار است. مطهری از آن فقیه چنین می گوید: تعبیر این مرد فقیه عالی مقام این است که «الصّلاةُ بابُ الذّکر». نماز دروازۀ ذکر است. «والذّکرُ بابُ الکشف» و یاد خدا دروازۀ مکاشفه است. و «والکشفُ بابُ الفَوز الاکبَر» و مکاشفه دروازۀ بزرگترین رستگاری هاست. (رسائل شهید ثانی طبع قدیم. ص 105) (منبع: انسان شناسی قرآنی. شهید مطهری. ص ص 194 تا 205)

۲۳ شهریور ۹۷ ، ۱۰:۲۲ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

حکومت مُسانخ

مصداق عهدنامۀ مالک اشتر

پست 6716. به قلم دامنه. به نام خدا. حکومت مطلوب علامه محمدرضا حکیمی، چه نوع حکومتی ست؟ حکومت مُسانخ است؛ یعنی حکومتی که با حکومت معصوم، سنخیّت و شباهت داشته و عناصر حکومت معصوم در آن باشد. من خلاصه ای از آن را در این پست می نویسم. وی در تفسیر حکومت مُسانخ در ص ۲۶۲ کتاب راه خورشیدی نوشتۀ محمد اسفندیاری چنین می گوید:


"حکومت معصوم حکومت خداست زیرا معصوم، احکام واقعی را می داند و... قاطعانه اجرا می کند و جامعه انسانی را... به سعادت مطلوب می رساند. تداوم این فلسفه الهی_سیاسی در عصر غیبت به تحقق یافتن حاکمیت مذهبی است، نه جز آن. و حاکمیت مذهبی همان حاکمیت مُسانخ است...

 

محمدرضا حکیمی


مصداق صحیح حکومت مذهبی در عصر غیبت، همان حکومت مُسانخ است، نه جز آن. یعنی نزدیکترین و شبیه ترین انواع حکومتها به حکومت معصوم. و به عبارت دیگر، حکومتی که بتواند مصداق "عهدنامه مالک اشتر" باشد. چون مالک اشتر معصوم نبود و امام علی بن ابی طالب (ع) معیار حکومت کردن به نام اسلام را برای او در عهدنامه نوشته است. پس تنزُّل کردن از معیارهای عهدنامه ی مزبور، تنزُّل از اسلام است در اجرای غیرمعصوم."

۲۲ شهریور ۹۷ ، ۰۹:۳۷ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

نامه ابن زیاد خطاب به حُر

وقتی دین لقلقۀ زبان شد

پست 6715. به قلم حاج سیدتقی شفیعی دارابی: بیشتر منابع در گزارشهای خود از روز پنج شنبه دوم محرّم سال 61 هجرى، به عنوان روز ورود امام حسین(ع) و یارانش به کربلا یاد کرده اند. پس از توقفی کوتاه در منزلگاه «البِیضة»، امام(ع) و همراهانش سوار بر مرکب شدند و با شتاب حرکت کردند تا اینکه نزدیک ظهر به سرزمین «نینوا» رسیدند، در این زمان سواری مسلح از دور پدیدار شد که کمانی بر شانه داشت و از کوفه می آمد؛ همه آمدن آن مرد را به نظاره نشستند تا اینکه نزدیک شد. سوار بی آنکه به امام حسین(ع) و اصحابش سلام کند، به حر و همراهانش سلام کرد و بعد نامه ای را به دست حر داد. در این نامه ابن زیاد خطاب به حر نوشته بود که:

 

«چون نامه من به تو رسید و فرستاده من نزد تو آمد، بر حسین(ع) سخت گیر، و او را فرود نیاور مگر در بیابان بی حصار و بدون آب! به فرستاده ام دستور داده ام از تو جدا نگردد تا خبر انجام دادن فرمان مرا بیاورد، والسلام.»



حر خدمت امام حسین(ع) آمد و نامه ابن زیاد را برای آن حضرت(ع) قرائت کرد، امام(ع) به او فرمود: "بگذار در «نینوا» و یا «غاضریه» و یا در شُفَیّه فرود آییم." حر گفت: "ممکن نیست، زیرا عبیدالله، این آورنده نامه را بر من جاسوس گمارده است!"



زهیر گفت: "به خدا سوگند چنان می بینم که پس از این، کار بر ما سخت تر گردد، یابن رسول الله(ص)! اکنون جنگ با این گروه[حر و یارانش] برای ما آسان تر است از جنگ با آنهایی که از پی این گروه می آیند، به جان خودم سوگند که در پی اینان کسانی می آیند که ما را طاقت مبارزه با آنها نیست." امام(ع) فرمود: «درست می گویی ای زهیر؛ ولی من آغاز کننده جنگ نخواهم بود.» زهیر گفت: "در این نزدیکی و در کنار فرات آبادی است که دارای استحکامات طبیعی است به گونه ای که فرات از همه طرف به آن احاطه دارد مگر از یک طرف." امام حسین(ع) فرمود: "نام این آبادی چیست؟" عرض کرد: «عقر». امام(ع) فرمود: "پناه می برم به خدا از "عقر!"


 

آنگاه، حضرت(ع) متوجه حر شدند و فرمودند: «با ما اندکی بیا. سپس، فرود می آییم.» پس با هم حرکت کردند تا به کربلا رسیدند. حُر و یارانش، جلوی [کاروان] امام حسین(ع) ایستادند و آنان را از ادامه مسیر، باز داشتند. حُر گفت: "همین جا فرود آی که فرات، نزدیک است." امام(ع) فرمود: «نام اینجا چیست؟» گفتند: کربلا فرمود: این جا، جایگاه کَرْب (رنج) و بَلاست. پدرم هنگام حرکتش به سوی صِفّین، از این جا گذشت و من با او بودم. ایستاد و از نام آن پرسید. نامش را به او گفتند. پس فرمود: «اینجا، جایگاه فرود آمدن مَرکب هایشان، و اینجا، جایگاه ریخته شدن خون هایشان است.» موضوع را پرسیدند. فرمود: «کاروانی از خاندان محمّد(ص)، این جا فرود می ­آیند.» سپس امام حسین(ع) فرمود: «اینجا، جایگاه مَرکبها و بار و بُنه ماست و [ اینجا]قتلگاه مردانمان و جاى ریخته شدن خونمان است.». آنگاه فرمان داد که بارهایش را در آن جا، فرود آوردند. آن روز مصادف بود با پنج شنبه، دوم محرّم و به نقلی دیگر مصادف با روز چهارشنبه، اوّل محرّم سال 61  بود.

 



 

پس از منزل گرفتن در کربلا، امام حسین(ع) فرزندان و برادران و اهل بیتش را جمع کرد و به آنان نگاهی کرد و گریست سپس فرمود: «اللهم انا عترة نبیک محمد(ص) قد اخرجنا و طردنا و ازعجنا عن حرم جدنا و تعدت بنی امیه علینا اللهم فخذ لنا بحقنا و انصرنا علی القوم الظالمین؛ خداوندا بدرستی که ما عترت و خاندان پیامبرت محمد(ص) هستیم که [از شهر و دیارمان] اخراجمان کردند و پریشان و سرگردان از حرم جدمان[رسول خدا(ص)] بیرون شدیم و  بنی امیه به ما تعرض کردند؛ خدایا پس حقمان را از آنان بگیر و ما را برابر ظالمان یاری ده.» بعد رو به اصحاب کرده فرمودند:

 

«الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه ما درت معائشهم فاذا محصول بالبلاء قل الدیانون؛ مردم بندگان دنیا هستند و دین لقلقۀ زبانشان؛ حمایت و پشتیبانی از دین تا آنجاست که زندگی شان در رفاه است پس هرگاه بلاء و سختی حادث شود دینداران کم می شوند.»



 امام حسین (ع) قبل از شهادتش، همه زمین کربلا را از ساکنین غاضریه و نینوی به مبلغ شصت هزار درهم خریداری کرد و به خود آنان صدقه داد و با آنها شرط کرد که مردم را به محل قبر آن حضرت راهنمایی کنند و از آن زائران به مدت سه روز پذیرایی نمایند؛ لذا حرم و مزار امام حسین (ع) و یارانش در این شهر می باشد.

۲۲ شهریور ۹۷ ، ۰۹:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

تاوان سخت دست درازی به ایران

حق مقابله ایران با تجزیه طلبان

پست 6714. به قلم دکتر فتح الله دهقان:

خورشگر بدیشان بزی چند و میش

سپردی و صحرا نهادند پیش

کنون کُرد از آن تخمه دارد نژاد

که ز آباد ناید به دل برش یاد

فردوسی

 

ایران از اقوام مختلف و متعددی تشکیل شده که در طول تاریخ همواره با هم زندگی نموده و ملت ایران نامیده می   شوند. کرد ها یکی از اقوام اصیل ایرانی هستند و همواره به ایرانی بودن خود افتخار می کنند.  آنها جایگاه خاصی در تاریخ ایران دارند. فردوسی در شاهنامه به زیبائی آنها را توصیف نموده است. کرد ها بخشی از تاریخ این مرز و بومند و آداب، رسوم، عادات و فرهنگ  ایرانی زندگی آنها را تشکیل می دهد. به عنوان مثال عید کهن و باستانی ایرانی، نوروز را به نحو شایسته پاس می دارند، کردستان پاره تن ایران است. در حالی که کرد های ترکیه، عراق و سوریه چنین قرابتی با اعراب و ترکها و... ندارند، تا جایی که در ترکیه آنها را «ترک کوهی» می نامند. در طول تاریخ کردها منشا بخشی از اختلافات کشور های منطقه بوده و آنها هم چنین از کرد ها به عنوان اهرم فشار بر علیه یکدیگر استفاده کرده، ولی با هم در این مسئله متفق القولند که کشور مستقل کردی نباید شکل بگیرد، چون به امنیت ملی آنها بر می گردد.

 

سرمقالۀ جناب دکتر فتح الله دهقان

 

در دوران معاصر ابر قدرتها از احزاب و گروه های کرد در جهت اهداف خود استفاده نموده اند. درگسست های تاریخی ایران، این احزاب و گروه ها همواره با تحریک بیگانگان ادعای خود مختاری نموده و اقدام به تجزیه طلبی نموده اند. شورش شیخ عبیدالله، شورش اسماعیل خان سمیتقو، بعد از جنگ جهانی اول، تشکیل جمهوری تجزیه طلب مهاباد به دستور و پشتیبانی استالین پس از جنگ جهانی دوم، به قصد تجزیه ایران، درگیری ها و اقدامات نظامی که پس از انقلاب اسلامی در  1357 با پشتیبانی بیگانگان در کردستان به وقوع پیوست، شواهدی بر این مدعا می باشد. احزاب و گروه های تجزیه طلب به نام مردم کرد، در راستای اهداف بیگانگان دست به اقدامات نظامی و حملات تروریستی می زنند و خسارات زیادی را به مردم کرد و کشور وارد نموده اند. در حال حاضر در حال جنگ با ایران می باشند، شایسته است، برخورد مقتضی با آنها صورت گیرد. در این خصوص مواردی را یادآوری می نمایم:

 

 

1- مطابق با قانون اساسی، از جمله اصول 19و20 و 56 و ... ایران متعلق به همه ایرانیان بوده و همه مردم ایران دارای حقوق مساوی برای استفاده از امکانات و موهبت های آن می باشند. ولی همواره در طول تاریخ حقوق اقلیت ها پایمال شده و بی عدالتی در خصوص آنها روا گشته، کافی است تهران، شیراز و اصفهان را با سیستان و بلوچستان و کردستان مقایسه کنید.

 

2- حساب مردم کرد از احزاب تجزیه طلب و وابسته به بیگانه جداست.

 

3- مردم کردستان محق و مجازند براساس قانون اساسی، اصول 19و 20و 43 و... در چهارچوب قانون و به عنوان بخشی از ملت ایران در جهت احقاق حق و حقوق خود تلاش نمایند. حاکمان و دولت مردان   موظفند زمینه برای آنها فراهم نموده و نسبت به حل مشکلات  آنها اقدام نمایند.

 

حمله موشکی سپاه به مقر حزب دموکرات کردستان. 17 شهریور 1397.

 

4- احزاب و گروه های مسلحی که فلسفه وجودی آنها تجزیه طلبی و حملات نظامی و تروریستی و خرابکاری می باشد. محق برخورد متقابل حکومت مرکزی بوده و شلیک موشک به مقر حزب دموکرات در این راستا می باشد.

 

5- تا زمانی که از کردستان عراق، عملیات نظامی و تروریستی و... بر علیه مردم ایران طرح ریزی و اجرا می شود حق مقابله و برخورد ایران محفوظ است. 

 

6- حملات موشکی، هشداری به رقبای منطقه ای و جهانی، تاریخی این مرز و بوم بود که مواظب افکار، گفتار و اعمال خود باشند.

 

7- فارغ از این که چه نوع حکومتی با چه ماهیتی در ایران بر سر کار باشد، حق مقابله مناسب با تجزیه طلبان همواره محفوظ است، چون که این مسئله به امنیت ملی کشور برمی گردد.

چاپ روزنامه آفتاب یزد. 21 شهریور 1397.

۲۲ شهریور ۹۷ ، ۰۹:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

ناسپاسى ناسپاسان

راه ما راه علی

 

پست 6713

حکمت 204 نهج البلاغه

لَا یُزَهِّدَنَّکَ فِى الْمَعْرُوفِ مَنْ لَا یَشْکُرُهُ لَکَ فَقَدْ یَشْکُرُکَ عَلَیْهِ مَنْ لَا یَسْتَمْتِعُ بِشَیْ‏ءٍ مِنْهُ وَ قَدْ تُدْرِکُ مِنْ شُکْرِ الشَّاکِرِ أَکْثَرَ مِمَّا أَضَاعَ الْکَافِرُ (وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ.
 

 

ناسپاسى مردم تو را از کار نیکو باز ندارد، زیرا هستند کسانى، بى آن که از تو سودى برند تو را مى ستایند، چه بسا ستایش اندک آنان براى تو، سودمندتر از ناسپاسى ناسپاسان باشد (و خداوند نیکوکاران را دوست دارد). (منبع)

 

 

 

نظر شهید مطهری دربارۀ این سخن مولا (ع):

 

«در واقع عالم خلقت را حضرت [امیر (ع)] مثل یک دستگاه می داند و می فرماید تو در اینجا که کار خیر می کنی لازم نیست همین نقطه هم پس بگیری، جهان از نقطۀ دیگر به تو پس می دهد. گاهی پیش می آید که آن شاکری که قدردانی می کند خیلی بیشتر از این کافر _یعنی این کُفر نعمت کننده_ اِضاعه کرده است به تو احسان خواهد کرد... این خودش نشان می دهد که اساساً این فکر در متن اسلام وجود دارد، زیرا چیزی که حضرت امیر (ع) بگوید مبنا و فکر اسلام است» (منبع: انسان شناسی قرآنی، شهید مطهری، ص ۴۷ و ۴۸)

۲۱ شهریور ۹۷ ، ۰۹:۱۲ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

عاشورایی بودن

فرهنگ محرم و عشق اهل بیت (ع)

پست 6712. به قلم حاج سیدتقی شفیعی دارابی: سلام جناب طالبی مدیر عاشورایی دامنه. بهره واستفاده وافر از مطالب خوب و دارای پیام ومعانی ومضامین فرهنگ محرم وعاشورا واهل البیت (ع) به اشتراک گذاشتی. (این پست: اینجا) انشا الله همیشه در کنف هدایت وحمایت آل الله باشید وخدا رحمت کند پدر ومادرهایی را که با شیره ی جانشان، فرزندان را حسینی بار آوردند. سلام بر حسین وسلام بر رهروان پاک وظلم ستیزش.

 

 

پاسخ دامنه

سلام رفیق بزرگوار جناب حاج سید تقی. بر روح والدین و اخوان شما هم در این ماه حُزن و انسان سازی درود و سلام باد. آنان از پیروان عاشورا بودند؛ هم دو اخوی تازه درگذشته شما، هم والدین عزیزتان و هم والدین من. ما، از دامان آنان با زیبایی های دین و مذهب و نماز و عاشورا آشنا شده ایم و حق آن است همیشه به یادشان باشیم. از متن کوتاه و مشوّقانه ی تان ممنونم. حسّ معنوی منتقل نمودید. نیز فرمودی: «مدیر عاشورایی دامنه» امیدوارم بتوانم یک شیعۀ عاشورایی باشم و ارزش های بی نهایت آن را محفوظ و منتشر نگه دارم.

 

جناب شفیعی من این سلسله متن محرم را برای گروه های تلگرامی دارابکلا می نویسم و اینجا هم بارمی گذارم. امروز هم قسمت ۱۲ را در همان پست مورد اشاره، الحاق کردم

۲۱ شهریور ۹۷ ، ۰۹:۰۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

عبدی و زندگینامۀ من

طعم نداری و بی چیزی

پست 6711. مهندس محمد عبدی سنه کوهی: سلام بر برادرم کبلاقا ابراهیم عزیز. خط خط نوشته ات و جمله جمله خاطره ات را (این پست: اینجا) با گوشت و پوستم لمس کردم و خودم را در آن شرایط دیدم. چرا همدردی ام با شما به علت تشابهت بسیار دوران نداری و نداشتی مان بوده و هست. رشته تحصیلی ات خدای را شکر وصل به آن مرکز علمی ات کرد.

 


ازین نظر رحمت واسعه الهی نصیبت شد ولی خودم سالهاست این شرایط را تحمل و تحمل نموده ام و مثل شما خم به ابرو نیاورده ام و در این عقیده که نباید هرگز ناامید شد و باران رحمت الهی را با تلاش و کوشش شاهد بود هم عقیده و همیشه همراهیم .

 


درود بر شما و بر صبر شما و هزاران درود خدایی بر همسر مکرمه شما که در این وادی قطعا از شما صبورتر بود و من آن خواهرم را چون حضرت زینب سلام الله جبل الصبر می دانم و اجر زینبی از درگاه خداوند مسئلت می نمایم. قطعا فرزندانی که در دامان چنین مادر و پدری پرورش یافته اند قدر لحظه لحظه زندگی شان را خواهند دانست و برای اعتلا خود و جامعه کوشاترین خواهند بود نه کسانی که طعم نداری و بی چیزی را هرگز در تصور هم لمس نکرده و نمی کنند و رفاه زده اند .

 


جنابعالی و من خود را در میحطی و شرایطی از فقر و نداری با پوست و گوشتمان لمس کردیم که اکنون برای جمله جمله نوشته اندیشه مان ارزش و معنا قائلیم و دیگران انگشت تحیُّر بر دهن بی دلیل نیست نه خودستایی بلکه حقیقت محض است و از زحمت و مرارت آن دوران سخت که آبدیده شده ایم .

 


خدای را شاکریم که امروز این خاطرات هر چند برای برخی ها افسانه به نظر می آید اما برای مشترکین چنین آلامی قابل درک و لمس و قطعا برای جوانانی چراغ راه هدایت به سوی نور رستگاری و البته زندگی ساز. هزاران درود و سلام خدا بر شما و والدین شما باد. موفقیت مستدام.

 

پاسخ دامنه

به نام خدا. سلام من هم به برادرم، رفیقم و همدردم محمد عبدی. من هم تک تک کلماتت را خواندم. می دانستم تا مغز استخوانت، این دردِ «نداری» رسوخ می کند! چون من و تو در مجاورت یک سرزمین و در خانه ای همگون هم؛ که فقر و نداری ها در آن موج می زد، بزرگ شده ایم و تحصیل را تا انتها پیش برده ایم. افتخار می کنیم که «فقرچشیده» ایم و راه را گُم نکرده ایم. به قول شما «طعم نداری و بی چیزی» را در خود دیده ایم. ممنونم عبدی.

 

 

از کلام روحیه بخش شما مهندس، دلشاد شدم و از همه والاتر، از یادکردت از مرحومان والدینم _که جان جانان من بودند_ تمام خستگی هایم از تنم رفت. وقتی این قسمت زندگی ام را می نوشتم اشکناک بودم، ولی امروز وقتی این متن سراسر همدردی، پُراحساس و «هم سرنوشتی» ات را خوانده ام، واقعاً مقداری اشک ریختم دست خودم نبود، من این جوری ام. با کمال امتنان رفیق. روح ابوی و اخوی ات شادمان باد. خدا نگه دار.

۱۹ شهریور ۹۷ ، ۱۷:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

در بارۀ زندگینامۀ من

با رنج فراوان با نوشتۀ اندوهبار تو آمدم

پست 6710. به قلم سیدعلی اصغر شفیعی دارابی: سلام مرد بزرگ و خودساخته. در زندگینامه ات (این پست: اینجا) تراژدی متراکم نهفته است . عشق به خواندن و دغدغه زیستن و مدیریت زندگی با هیچگونه درآمد که نه با نداشتی و ازهمه مهمتراینکه در دیار غربت ؛ تصمیم و اراده آهنین تر از فولاد می خواهد که ناامید نشی، پریشان حال نشی ، افسردگی نگیری و در آرایه های رفاهی هم کم بضاعت باشی.
 

 

در بین این همه مشکلات بسیار، با هیچکس به اشتراک مگذاری خودش تیرآهن ۱۸ میخواهد! ابهام آغاز و پایان تحصیلات تان با امید به خدا پایان یافت و در برساختگی خویش توانایی بخشیدی و سرافراز .... آنقدر با رنج فراوان از کنار نوشته های اندهبار تو آمدم تا رسیدم به حیاط دفتر تبلیغات و یهویی نگرانی ام ریخت و آرام شدم . آقا درود بر تو.

 

پاسخ دامنه

به نام خدا. سلام. نوشتنِ آنچه بر من گذشت یک طرف، همدردی تو رفیق، یک طرف. نوشته ات تَه مانده های آلام را از تنم می رُباید. تشویق و ترغیب شما را فراموش نمی کنم؛ چه حالا و چه در همان دوره ها. آنچه نگاشتی، نشان معرفت و محبّت شماست. میان دو رفیق همفکر، علاوه به حُبّ، همیشه تبادل تفکر نیز حاکم است. و شما و من با همین آگاهی ها و دردها و کمبودها و نبودها و سختی ها و رَستن ها و آزادی خواهی ها بزرگ شده ایم. و چیزی را از دست نداده ایم، به دست آورده ایم. فقط رنگ رنج داشت. و بوی فقر. درود آقا.

۱۸ شهریور ۹۷ ، ۰۹:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

این بدتر است یا موقوفه امام را خوردن؟

درسی که مُرتاض داد!

پست 6709. ارسالی جناب علی روحی: آیت الله سید احمد روحانی (متوفای ۱۳۴۳. دایی نصرالله شاه آبادی): یک‌بار برای تبلیغ به بمبئی هندوستان رفتیم. بعضی از همراهان، از خُدّام حرمِ امام رضا _علیه السلام_ بودند. یک روز به رفقا پیشنهاد دادم به محل مُرتاضین برویم. یکی از مرتاضان تَشت بزرگی داشت که داخلش عُذره انسان بود و مشغول هم زدن آن بود. همین طور که هم می زد یک انگشتی زد و در دهان گذاشت و مزه مزه کرد. آن همسفر خادم، خیلی حالش بد شد. مرتاض به او رو کرد و با زبان فارسی گفت: «این بدتر است یا موقوفۀ امام [ع] را خوردن؟».

(منبع: حدیث نصر. ص ۹۸، سیدحسین کشفی.  زندگینامه و خاطرات آیت الله نصرالله شاه آبادی. به کوشش سید حسین کشفی)

۱۸ شهریور ۹۷ ، ۰۷:۱۷ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

آنچه بر من گذشت 75

زندگینامه من

پست 6708. قسمت 75. به نام خدای آفرینندۀ آدمی. گفتم که فقر احاطه ام کرده بود. گاه از تهران برنمی گشتم قم؛ منزل. و گاه از قم نمی رفتم تهران؛ دانشگاه. کرایه می خواست؛ که من نداشتم. روزهایی پیش می آمد که با جیب خالی با یک همدوره ایی روحانی ام می رفتم میدان 72 تن قم، به امید این که او شاید کرایه داشته باشد و حساب مرا بکند. می دیدم، پس از ردّ کردن چندین اتوبوس، همچنان من و او در میدان ایستاده ایم! و همدیگر را می نگریم. معلوم می گشت او هم مانند من بی پول و پَر است و بدتر از من! و به امید جیب من، با من می آید. چقدر «هم سرنوشت»! بودیم. برمی گشتم منزل! به قول دارابکلایی ها «بور» می شدیم یعنی خیط!

 

 

در اسلام تا جایی که خوانده ام، ناامیدی، کفر و بدتر از کفر است. من، دل به گروِ خدای متعال و مهربان سپرده بودم و در حرم حضرت معصومه (ع) بارها و بارها در خلوت خودم، اشک ریختم و گریستم که چگونه سه فرزندم _عارف، عادل، عاصم_ را بزرگ کنم و کی می شود درسم را تمام نمایم.

 

 

آیا شده برای شما که خونه ی تان چیزی بشکنه که بارها و بارها نتوانی جای آن جایگزین کنی و نو بخری!؟ برای من بارها پیش آمده. قوری چای منزل شکست، ولی تا مدتی پول نداشتم با یک قوری نو، جایگزینش کنم. می توانستم؛ ولی اگر می کردم، آن گاه چاله ایی دیگر را نمی توانستم با پول پُر کنم. چقدر زیباست این خاطره ها. آدم را رویین تن می کند و عزتمند.

 

 

برای اوج فقرم در ایام دانشجویی با سه فرزند و خانۀ استیجاری، مثال عینی زیادی از خودم دارم که می توانم بزنم. در اینجا دو مثال را آفتابی می کنم. نه این که بخواهم یأس بدَمم، و یا از خودم برای این نداشتی ها تعریفی جابزنم و خودنمایی کنم و بگویم من هم با سختی بزرگ شدم، نه، می خواهم مفهوم شکیبایی، چشم امید به آینده، تحمل سختی ها و ارزش درس خواندن و ترجیح آن بر هر ناملایمات و سختی را برای جوانان و این نسلی ها جا بیندازم:

 

 

یکی این بود: پیراهن من آن مقدار نخ نما شده بود که روزی یک آدم در تهران که باهم یکجا بودیم و مشغول و رفیق و همدم که خدا رحمت کند به دیار باقی شتافت، بی آن که قصدی داشته باشد، ناخودآگاه به من رو زد و گفت: فلانی! موی قفسۀ سینه هایت از پشت پیراهنت پیداست! آن روز، مثل برف آب شدم رفتم زیر زمین. و خیلی سرافکندگی به من دست داده بود. آنقدر پیراهنم مُندرس شده بود پوست تنم از چشمان طرف مقابل پیدا بود.

 

 

دومی این بود: در ایام دانشجویی بارها و بارها از ترمینال جنوب تا میدان انقلاب و خیابان 16 آذر را بیش از سه ساعت در مسیر بودم. علتش آن بود هرگز پول کرایۀ تاکسی را نداشتم و اتوبوس خط واحد، تنها وسیلۀ رفت و آمد مستضعفانی چون من بود؛ که دو چیز در آن سال ها _سال 1371 تا 1374_ سخت آزارم می داد: ازدحام مردم در خط اتوبوس و فقدان کمترین اخلاق در رعایت نوبت و احترام گذاری به همدیگر. و دیگری سرمای سوزان و برف زمستان و کمبود اتوبوس و صف های طولانی انتظار برای سوارشدن اتوبوس که به سختی می توانستی صندلی خالی پیدا کنی و مسیر طولانی را باید سرپا و تودرتو و با سخت ترین حالت طی می کردی. من البته سعی می کردم این زمان را روزنامه بخوانم و می خواندم. که گاهی آنقدر با تأخیر به مقصد می رسید من تمام صفحات یک روزنامه را ایستاده تمام می کردم. بگذرم که با روزنامه بزرگ شدم.

 

 

عکاس: سید علی اصغر. جنگل روستای مان دارابکلا

 

تا این که روزی از روزهای زیبای پاییز، گشایشی رسید. برق درونم را مشتعل گردید. از طریق اخوی ام آقا باقر که آن زمان درس خارج فقه می خواند و دانشجوی حقوق دانشگاه تهران _پردیس قم_ بود و هم اینک با عنوان دکتر شیخ باقر طالبی در دانشگاه ادیان تدریس می کند؛ با واسطۀ دوست روحانی دیگرمان _که اینک استاد دانشگاه مفید قم است_  به پژوهشگاه اندیشه سیاسی اسلام دفتر تبلیغات اسلامی قم (واقع در میدان شهدای قم) متّصل شدم.

 

 

از همین جا و از همین نقطۀ سرنوشت ساز بود که من جهش در زندگی فکری و عملی ام را و نیز مزّۀ تحقیق و خواندن و فیش برداری فلسفه سیاسی غرب و اسلام را چشیده ام. و طی حدود ده سال حضور مدام در آن مکان عالمانه، و از هر نظر جاذب، چند مقاله ی علمی سیاسی و پروژه های وسیع تر که کتاب شد نگاشتم. که ثمرۀ آن هم تولیدات علمی بود و هم درآمد مالی. که در قسمت های آینده اشاره می کنم.

 

محل تحصیل من در تهران:

دانشکده حقوق و علوم سیاسی تهران «Tehran School of Political Science»

 

 

وقت های اضافه ایی که در زندگی دانشجویی برایم دست می داد را صرف تفریح نمی کردم، یعنی نمی توانستم بکنم؛ از این رو، با حضور در آن مرکز، _پژوهشگاه اندیشه سیاسی اسلام_ در کنار سایر محققان و پژوهشگران و دوستان بافضل و دانشمندی چون حُجج اسلام آقایان: عبدالله نظرزاده، سیدنادر علوی، نجف لک زایی، رضا عیسی نیا، سیدمحمدعلی حسینی زاده، محسن مهاجرنیا، محمد پزشکی، فراتی، جواد امامی و ... به اغتنام فرصت تبدیل می کردم و زندگی طبیعی و علمی ام را با نهایت عشق و علاقه مطالعاتی می چرخاندم. مسئول وقت مرکز اندیشه نیز جناب حجت الاسلام فقیهی بود. خدا را از این بابت، همیشه شاکرم. و به سبب سازان این اتّصال _که لطف و رحمت خدا را در آن می دیدم_ درود می فرستم. تا بعد.

نشر همزمان در «آنچه بر من گذشت» : (اینجا)

۱۷ شهریور ۹۷ ، ۱۸:۱۸ ۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

من اطلاع ندارم، نمی دانم، واژگانی ناآشنا

دامنۀ نویسندگان

پست 6707. به قلم دکتر فتح الله دهقان. من اطلاع ندارم، نمی دانم،در تخصصم نیست، واژگان غریب و نا آشنا!  «لویاتان عظیمی که کشور یا دولت ... خوانده می شود به کمک فن و صناعت ساخته شده است و صرفا انسانی مصنوعی است، که از انسان طبیعی عظیم تر و نیرومندتر است».و توماس هابز.

 

                                                                                                  
خالق هستی کائنات، کرات و موجودات را بر اساس نظم خاصی آفریده که در چارچوبی منظم با توجه به نقش و کارکرد خود به ایفای نقش می پردازند. به عنوان مثال بدن انسان از اعضاء و جوارحی تشکیل شده که هر کدام با توجه به نقش خود انجام وظیفه می نمایند. اگر عضوی از بدن قادر به ایفای نقش خود نباشد یا خارج از چارچوبی که برای آن تعریف شده نقش آفرینی کند. کارکرد طبیعی سیستم بدن را مختل و حتی ممکن است منجر به مرگ شود. جامعه نیز که از انسانها تشکیل شده موجودی زنده، پویا و دینامیک بوده و هر یک از اعضای آن دارای وظیفه خاصی می باشند.

 

 

اظهار نظر افراد در مسائل غیر مرتبط و قرار گرفتن در جایگاهی که صلاحیت لازم را برای تصاحب آن ندارند، تضییع حقوق دیگران و چرخه طبیعی جامعه را مختل می کند . جوامعی که افراد در چارچوب نقش و جایگاهی که دارند به انجام وظیفه می نمایند، جوامعی سالم، پرنشاط و برآیند آن پیشرفت و توسعه آن کشورها می باشد. ولی جوامعی که افراد به هر دلیل قادر به ایفای نقش در جایگاهی که برای آنها تعریف شده نیستند، پژمرده، بی انگیزه، بی تحرک بوده و توسعه نیافتگی ثمره آن است. با پیشرفت حیرت انگیز و تخصصی شدن امور در جهان متمدن و صنعتی امروزی،نقش افراد هرچه بیشتر تخصصی شده و خواهدشد و نیازمند قرار گرفتن افراد در جایگاه تخصصی خود میباشد.

 

 

اظهار نظرهای غیر کارشناسی وغیر مرتبط و قرار گرفتن افراد در جایگاهی غیر مرتبط با تخصص آنها، خسارات و صدمات زیادی را به تاریخ وتمدن بشری وارد نموده است. این مسائل معضلات ومشکلات زیادی را برای کشورها فراهم نموده حتی ممکن است منجر به بحران برای آنها شود و در مرحله حاد منجر به اختلافات و شورش  و... شود. همان طور که توماس هابز در لویاتان (هیولای قدرتمند و غول) می گوید: «اجماع و توافق در حکم تندرستی، فتنه و شورش درحکم بیماری و جنگ داخلی در حکم مرگ آن موجود است»

 

 

کشورمان ایران نیز به عنوان پازلی از شطرنج جهان کنونی با این معضلات دست به گریبان می باشد. اظهار نظرهای غیر کارشناسی و خارج از صلاحیت افراد و قرار گرفتن آنها در جایگاهی که تخصص و صلاحیت آن را ندارند، یکی از معضلات اساسی تاریخ ایران است که خسارات زیادی را به کشور وارد کرده است . مشکل مضاعف این است که این افراد در جایگاهی همچون کنشگران سیاسی، دولت  مردان، مدیران و ... قرار گرفته و با اظهار نظرهای و تصمیمات غیر کارشناسی خود مشکلات عدیده ای را برای کشور در سطوح محلی ، ملی، منطقه ای و جهانی فراهم می کنند.

 

 

متاسفانه اظهار نظر در همه امور و مسائل و قرار گرفتن افراد در جایگاهای غیرمرتبط معمول بوده و به صورت عادت و فرهنگ در امده است. آیا سراغ دارید فردی به دلیل اظهار نظر غیرکارشناسی و غیر مرتبط عذرخواهی و از موقعیت و جایگاه خود بر کنار شده باشد؟ آیا سراغ دارید مسئول و صاحب و منصبی به دلیل نداشتن تخصص کنار رفته و یا کنار گذاشته شده باشد؟ در حالی که لازمه زندگی در جهان امروزی اظهار نظرهای کارشناسی و مرتبط و قرار گرفتن افراد در جایگاهی که تخصص و صلاحیت آن را دارند، می باشد. جامعه ما نیاز به تغییر روال، عادت ،تحول و به روز شدن فرهنگ در این زمینه است.

 

 

وقتی ما یاد گرفتیم و پذیرفتیم، در خصوص مسائلی که اطلاع نداریم و حوزه کاری دیگران است اظهار نظر نکنیم، دیگر اینکه در مناصب و جایگاهایی که تخصص و صلاحیت آن را نداریم، قرار نگیریم، این امور مهم و اساسی مورد پذیرش اکثریت جامعه ی ایرانی قرار گرفته و به صورت فرهنگ درآید زمینه پیشرفت و توسعه کشور فراهم می شود. به امید آن روز!!

۱۷ شهریور ۹۷ ، ۱۸:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

مکتب انتظار

انتظار از نظر مرحوم بازرگان

پست 6706. به قلم دامنه. به نام خدا. یکی از کتاب های خوب و خواندنی «پیروزی حتمی» مهندس مهدی بازرگان  است که با عنوان عبدالله متقی در دورۀ ستمشاهی به قطع جیبی به چاپ رساند. این اثر کتابی ست در بارۀ امام مهدی موعود (عج). ایشان در این کتاب  انتظار را این گونه تفسیر کردند:

 

مرحوم مهدی بازرگان که از سوی امام به نخست وزیری انقلاب منصوب شده بود

 

«انتظار، پرچم اسلام را همیشه برافراشته می دارد و نظر به آینده می کند و خود را حلّال مسائل و احتیاجات همۀ اَعصار می داند.» (ص  26 ) «یکی از رمزهای باقی ماندن شیعه همین انتظار فرج و اعتقاد به ظهور و پیروزی نهایی است.» (ص 24) «در حدیث نبوی آمده است هر طور که باشید بر شما حکومت می شود. بنابراین بر اجتماع فاسقِ ظالم، سایۀ حکومت عدل و حق نخوهد افتاد.» ص 45) «میان طول غیبت امام زمان و اُفول حق و حقیقت مناسبت برقرار است... به گمان این جانب قرآن، حکومت و خلافت را از آن مردم می داند» (ص 43)

۱۷ شهریور ۹۷ ، ۱۰:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

طَفرۀ سوسیالیسم تخیّلی

دانستنی های سیاسی

پست 6705. به قلم دامنه. به نام خدا. ضمن سلام، این سخن جالب توجه و آموزشی را از یادداشت های سال های گذشته ام از ص 31 کتاب «قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفۀ تاریخ» اثر استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری به صورت بردداشت آزاد می نویسم. ایشان طفره روی در میان سوسیالیست ها را این گونه شرح داده اند:

 

کشورهای عضو اتحاد شوروی کمونیستی

 

فلاسفه «طَفره» را مطرح کردند. یعنی عبور از نقطه ای به نقطه ایی دیگر بدونِ عبور از یکی از راه هایی که آن ها را به یکدیگر متّصل می کند. پس طفره مانند این است که نُطفۀ انسان قبل از عبور از مرحلۀ جنینی به مرحلۀ تولد برسد...

 

 

شهید مطهری برای طفره یک مثال سیاسی می زند و شرح می دهد: یا به عبارتی عبور از فئودالیسم به سوسیالیسم بدون عبور از کاپیتالیسم. که امر محال است. این معنی طفره رفتن!

 

 

مثلاً برخی از سوسیالیست ها بدون توجه به جبر تاریخ و تسلسُل منطقی حَلقات تاریخ می خواستند سوسیالیسم را پایه گذاری کنند که به آنها سوسیالیست های ایده آلیست و سوسیالیسم آنها را سوسیالیسم تخیّلی نامیدند. یعنی بر خلاف سوسیالیسم  مارکسیسم که بر شناخت تسلسل منطقی حلقه های تاریخ [فئودالیسم، کاپیتالیسم، سوسیالیسم، کمونیسم] مبتنی است.

۱۷ شهریور ۹۷ ، ۱۰:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا یعنی چه؟

قرآن در صحنه

پست 6704

وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا. و آنان که می گویند: پروردگارا! ما را از سوی همسران و فرزندانمان خوشدلی و خوشحالی بخش، و ما را پیشوای پرهیزکاران قرار ده.

(سوره ۲۵: الفرقان - جزء ۱۹ - آیۀ 74. ترجمه انصاریان)

 

مرحوم علامه طباطبایی در دیدار با مرحوم آیت‌الله سیدعبدالله شیرازی

 

تفسیر علامه طباطبایی

 

راغب در مفردات مى گوید: وقتى مى گویند (فلان قرت عینه)، معنایش این است که: فلانى خوشحال و مسرور شد، و به کسى که مایه مَسرّت آدمى است نور چشم و قره عین گفته مى شود، همچنان که در قرآن کریم فرموده: قره عین لى و لک و نیز فرموده: (هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قرة اعین).

 

 

بعضى از علما گفته اند: اصل این کلمه از (قر) به معناى خنکى و سردى گرفته شده و معناى (قرت عینه) این است که: دیدگانش خنک شد و از آن حرارتى که در اثر درد داشت، بهبودى یافت. بعضى دیگر گفته اند: از باب بهبودى یافتن از حرارت درد چشم نیست، بلکه از این بابت است که اشک شادى خنک، و اشک اندوه داغ است، و به همین جهت به کسى که به او نفرین مى کند مى گویند: خدا چشمش را داغ کند. بعضى دیگر گفته اند: این کلمه از قرار گرفته شده، و معناى جمله (قرت عینه) این است که : خدا به او چیزى داد که چشمش آرامش و قرار یافت، و دیگر چشمش به دست این و آن نمى افتد.

 

 

و مراد بندگان رحمان، از اینکه در دعاى خود در خواست مى کنند به اینکه همسران و ذریه هایشان قره عین ایشان باشد، این است که : موفق به طاعت خدا و اجتناب از معصیت او شوند و در نتیجه از عمل صالح آنان، چشم ایشان روشن گردد. و این دعا مى رساند که بندگان رحمان غیر از این، دیگر حاجتى ندارند. و نیز مى رساند که بندگان رحمان اهل حقند و پیروى هواى نفس نمى کنند، (زیرا هر همسر و هر ذریه اى را دوست نمى دارند، بلکه آن همسر و ذریه را دوست مى دارند که بنده خدا باشند).

 

 

وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا: یعنى ما را توفیق ده تا در راه انجام خیرات و به دست آوردن رحمتت از یکدیگر سبقت گیریم، در نتیجه دیگران که دوستدار تقوایند از ما بیاموزند و ما را پیروى کنند، همچنان که قرآن کریم درباره ایشان فرموده: (فاستبقوا الخیرات ) و نیز فرموده: (سابقوا الى مغفرة من ربکم و جنة) و نیز فرموده: (و السابقون السابقون اولئک المقربون). و گویا مراد از دعاى مورد بحث، این است که : بندگان رحمان همه در صف واحدى باشند، مقدم بر صف سایر متقین. و به همین جهت کلمه (امام) را مفرد آورد و نفرمود: (و اجعلنا للمتقین ائمه).

 

 

بعضى از مفسرین گفته اند: مفرد آوردن کلمه مذکور از این جهت بوده که این کلمه هم در یک نفر و هم در جمع، مفرد مى آید. بعضى دیگر گفته اند: امام در اینجا، جمع (آم) به معناى قاصد است، همچنان که کلمه (صیام) جمع صائم مى آید و معناى آیه این است که: خدایا ما را قاصدین متقین قرار ده تا همواره ایشان را قصد کنیم، و به ایشان اقتدا نماییم، همچنان که اهل بیت (علیهم السلام) آیه را (و اجعل لنا من المتقین اماما) قرائت کرده اند. المیزان.

۱۶ شهریور ۹۷ ، ۰۷:۳۹ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

عملکرد ناجا در ترازوی انصاف

عوامل مؤثر در عملکرد ناجا

پست 6703. به قلم دکتر فتح الله دهقان. امنیت در طول تاریخ حیات بشری از اساسی ترین دغدغه و نگرانی انسان ها بوده است. همچنین بستر پیشرفت و توسعه جوامع و کشورهاست . سازمان و ارگان های متعددی بانی و دست اندر کار تامین امنیت می باشند .


بعضی از آنها به صورت پنهان و برخی به صورت آشکار انجام وظیفه می نمایند. اگر عملکرد آنها را به کوه یخی تشبیه کنیم، آن بخشی از کوه که زیر آب است بخش پنهان و قله و نوک کوه نمایانگر بخش آشکار می باشد. نیروی انتظامی به عنوان نماد و بخش آشکار در پیشانی و صف اول مواجهه با حوادث و رویدادها می باشد.

 


بر همین اساس در زیر ذره بین قضاوت افکار عمومی قراردارد. با توجه به این که انسان موجودی پیچیده است. برنامه های پلیس بایستی جامع وهمه جانبه باشد.افرادی که در راس ناجا قرار گرفته اند با توجه به صبقه نظامی شان، نظامی گری بر دیگر جوانب برنامه های آنها سایه انداخته بود. به نظر می رسد فرمانده وتیم مدیریتی فعلی ناجا، همانطور که فرمانده جدید ناجا در ابتدا شروع مسئولیت خود اعلام نمود، مردم محور و اجتمایی رفتار بوده، اخلاق مداری برای آنها مهم است.

 

سردار حسن اشتری که در ۱۸ اسفند ۱۳۹۳ به عنوان فرمانده ناجا منصوب شد

 

نگاهی به روند حوادث و عملکرد ناجا حکایت از آن دارد که عملکرد ناجا منطقی تر و کم هزینه تر شده است (هم برای حاکمیت و هم برای شهروندان) عملکرد آنها در شورش های کور دی ماه 1396 که حدود 100 شهر کشور را فرا گرفت ، حادثه دراویش و اعتراض های صنفی و ...، که از نظر حجم با قبل قابل مقایسه نمی باشد ، شواهد این مدعا می باشد. اهمیت این مسئله وقتی بیشتر می شود که به این اصل توجه شود، که رویارویی مردم با حکومت خسارات جبران ناپذیری را به بار آورده و منجر به شکاف ملت-دولت می شود، که به مشروعیت حکومت ها خدشه وارد می کند. به نظر می رسد عوامل زیر در تغییر و نوع عملکرد ناجا موثر بوده و زمینه رسیدن به نقطه مطلوب را فراهم می نمایند:

بقیه در ادامه

ادامه مطلب...
۱۶ شهریور ۹۷ ، ۰۷:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

لُقَطه چیست؟

دانستنی های دینی

پست 6702. به قلم دامنه. به نام خدا. این مطلب را از علامه طباطبایی یاد گرفته و خوانده ام. اینک در اینجا می نویسم. ایشان در ص 287 کتاب «تعالیم اسلام» نوشته اند:

 

 

«هر مالی که پیدا شود و صاحبش معلوم نباشد «لُقَطه» نامیده می شود.   1- مالی که یافته می شود و صاحبش معلوم نیست اگر در قیمت، از یک مثقال نقره و کمتر باشد، بی مانع می توان برداشت و تصرُّف نمود.   2- اگر مالی در ویرانه ها که سکَنۀ آن منقرض شده اند، یا در بیغوله ها و زمین های بایر بی مالک پیدا شود، حکم «لُقَطه» را دارد.    3- اگر حیوان بی صاحب پیدا شود، حکم «لُقَطه» را دارد.   4- اگر بچۀ بی صاحب در سر راه یافته شود، به همۀ مسلمانان واجب کفایی است که او را برداشته و بزرگش کنند.    5- اگر مال دزدی به عنوان امانت به کسی سپرده شود، حکم «لُقَطه» را دارد و باید به مالک اصلی آن تسلیم شود و نمی توان به دزد تحویل داد.

۱۵ شهریور ۹۷ ، ۰۸:۵۸ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

دین و نفَس

دامنۀ دین و انسان

پست 6701. به قلم دامنه. به نام خدا. دین و نفَس. این مطلب من جنبه ی عمومی دارد، نه خدای ناکرده القای خاص و یا اتهام ناروا. صرفاً یک بحث دینی ست. خلاصه نویسی ام است از کتاب سرشت و سرنوشت گفتار ۹، دین و دینداری. اثر دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی از ص ۱۸۵ تا ۲۰۴.

 


دین حتی از نفَس کشیدن نیز برای انسان ضروری تر است. انسان اگر نفَس نداشته باشد می میرد، ولی اگر دین نداشته باشد به آگاهی و کمال نمی رسد و وقتی به آگاهی نرسد، همه ی هستی اش می میرَد، پس دین از نفس کشیدن برای انسان ضروری تر است...
 

اسلام دین صلح و رحمت و رستگاری ست


دین ارتباط انسان با خدا و کمال است... کسی که باور نداشته باشد، دین هم نخواهد داشت... غایت دین کمال است... اگر کسی دین نداشته باشد تمام لایه های انسانی و معنوی اش به فعلیت نمی رسد... حتی اگر کسی تفسیر دینی اش شبان وار باشد باید با او همدلی کرد تا کم کم دیدش روشن و بازتر شود... بر «ندارندهٔ باور» دین وجود ندارد... و کسی که به این مطلب نرسیده باشد محروم است. به قول علامه طباطبایی «مستضعف فکری».

۱۵ شهریور ۹۷ ، ۰۸:۳۸ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

به تعطیلی کشاندنِ جلسات علامه طباطبایی و هانری کُربَن

هم اندیشی علامه طباطبایی و هانری کُربَن

پست 6700

چگونه جلسات علامه طباطبایی و هانری کُربَن

در اوائل انقلاب توسط عده ای!! به تعطیلی کشانده شد؟

این دو صفحه برملا می کند:

 

کتاب سرشت و سرنوشت (گفتگوی کریم فیضی با دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی. انتشارات روزنامه اطلاعات. ص 248 و 249.

۱۴ شهریور ۹۷ ، ۱۰:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

اقدامات زشت رژیم شاه

فرومایگی های رژیم پهلوی

پست 6699. به قلم دامنه. به نام خدا. محمدرضا پهلوی _دیکتاتور خیانت پیشۀ رژیم منحطّ سلطنتی_ علاوه بر این که پول های مملکت را خود و خاندانش تاراج می کردند؛ برای نمایش ژاندارمی منطقه و پُز قدَرقدرتی، پول های را میان برخی کشورهای عرب وابسته به رژیم غاصب اسرائیل، حراج می کرد، (مثل اهدای 125 میلیون دلار به مصر: (منبع)). آن رژیم سفّاک و وابسته به آمریکا در زشت ترین اقدام ضد حیثیتی، برخی از زنان و دختران ایرانی را نیز در اختیار سران عرب قرار می‌داد. به عنوان نمونه، در صفحه ۱۶۹-۱۷۰، جلد ششم کتاب خاطرات اسدالله علم (نخست وزیر و سپس وزیر دربار سلطنت) نوشته شده است:

 

روزنامه اطلاعات. 14 اردیبهشت 1354.

 

پاراگراف اول صفحه ۱۷۰ جلد ششم خاطرات اسدالله علَم

 

«شاه خطاب به اسدالله علَم: [سلطان قابوس] در این دو شب خوشگذرانی چه کرد؟ [علم گفت]: هر شب چهار پنج خانم در اختیارش بود. دخترهای ایرانی خیلی هم تمیز شده‌اند و او هم خیلی دوست دارد!» (منبع)

۱۴ شهریور ۹۷ ، ۱۰:۰۴ ۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

تازه ترین عکس میرحسین و شعر افشین علا

حصر و عکس

پست 6698
 

به نام خدا. شعر افشین علا دربارۀ عکس تازه میرحسین

نخست وزیر محبوب امام و ایران

 

تازه ترین عکس میرحسین موسوی. در شهریور ماه 1397.  بازنشر دامنه


عکس تو توفان در ضمیرم کرد
از گریه کردن ناگزیرم کرد


باران اندوه کهنسالیت
رگبار شد، آماج تیرم کرد


هرگز مَپندار این سکوت و صبر
با دشمنانت هم مسیرم کرد


قهری که بین عاشقان افتاد
بر آشتی دادن دلیرم کرد


من صلح می خواهم! همین خواهش
در چنگ کج فهمان اسیرم کرد


در راست یا چپ سربلندی نیست
این دیرفهمی سر به زیرم کرد


پنجاه و هفت آغاز اوجم بود
هشتاد و هشت از عمر، سیرم کرد


عکس مرا هم کاش می دیدی
این سالها بدجور پیرم کرد


(افشین علا _ ۱ شهریور ۱۳۹۷)
(منبع)

۱۳ شهریور ۹۷ ، ۰۹:۴۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

زندگی اتکالی چیست؟

مَضارّ زندگیِ اتکالی

پست 6697. به قلم دامنه. به نام خدا. چندی پیش کتاب «تعالیم اسلام» علامه سید محمدحسین طباطبایی را می خواندم. سراسر کتاب خواندنی ست. برای کویریات دامنه این قسمت کتاب را یادداشت کرده ام و به اشتراک می گذارم. زندگی اتّکالی؛ که اگر جنبۀ سیاسی و حکومتی پیدا کند به خواری جامعه می انجامد. مثل وابستگی در نظام نژادی بنی امیه، که افراد را با سکّه و درهم و دینار زبون می کردند. و با وعدۀ پُست و مقام دیانت افراد را لکّه دار می ساختند. تا حدی که از علی (ع) می بُریدند به جرگه ی معاویه می پیوستند. بدین ترتیب، من امروز برای این پست دامنه، این فراز مهم کتاب را برگزیده ام و می نویسم. که اگر چنین زندگی یی، شیوع پیدا کند، مَضارّ و زیان هایش برای جامعۀ مسلمین زیاد و خطرناک است. مرحوم علامه طباطبایی در ص ۱۷۹ کتاب «تعالیم اسلام» می نویسد:

 

 

«زندگی اتکالی (وابسته) یعنی به امید و پشتیبانی دیگران زیستن، در حقیقت از دست دادنِ افتخار انسان و شرافت و استقلال و آزادی و منشاء همه گونه بزه و زشت کاری های اجتماعی است که از خواری و پستی، سرچشمه می گیرد.

 

 

کسی که به امید دیگران نشسته چشم به دست این و آن می دوزد، در حقیقت اراده و شعور خود را در این راه می فروشد. باید تملُّق کند. باید هر چه بخواهند و بگویند _حق یا باطل، زشت یا زیبا_ انجام دهد. به هر عار و ننگی تن در دهد، بیگانه پرستی کند. به هر ستم و ناروایی راضی شود. و بالاخره همۀ حدود و مقرّرات انسانی را به هیچ شمُرد.

 

 

سؤال (=درخواستِ کمک) در غیر حالتِ ضرورت، در اسلام حرام است و مساعدت مال فقرا، که جزء مقررات اسلامی است، شامل حال فقرایی است که مزد کارشان با مخارج شان برابری نمی کند، یا از کار بازمانده اند و نیازمند واقعی هستند.»

۱۳ شهریور ۹۷ ، ۰۹:۳۲ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

دین ارتباط با خداست

سرست و سرنوشت

پست 6695. به قلم دامنه. به نام خدا. اخیراً کتاب "سرشت و سرنوشت" را خواندم. که گفتگوی کریم فیضی با دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی ست، (انتشارات روزنامه اطلاعات. در 432 صفحه) من مطابق همیشگی، چهارنکته از کتاب را به اشتراک می گذارم تا فرهنگ کتابخوانی و کتاب دوستی در این بمباران عجیب و غریب فضای مَجازی فراموش نشود.

 

 

در ص 293 : راهِ بسط انسان از نظر من افزایش دادن به تفکر است. خوب فکرکردن. هر اندازه کسی خوب فکر کند، انبساط بهتری پیدا خواهد کرد... تضیُّق فکری [=تنگ نظری] عالَم انسان را تنگ می کند.

 

 

توضیح دامنه: مقابل بسط و انبساط، قَبض و انقباض و گرفتگی ست، که انسان خود هم نمی داند چرا دچار گرفتگی و قبض می شود. به قول دکتر دینانی صدها علت ناشناخته وجود دارد که بشر از آن سردرنمی آورد که چرا گاهی به گرفتگی مبتلا می شود.

 

 

ص 37 : انسان محدوده ای ندارد... هر اندازه برود، راه برای سیر انسان باز است... پایانی برای سیر معنوی انسان متصوّر نیست.

 

عکس از دامنه

 

ص ۵۱ خوانده ام "ما مثل کتابی هستیم که به صورت مرتّب ورق می خوریم... تا ورق های کتاب مان تمام شود."

 

در ص 203 : دیندار واقعی کیست؟ کسی که ارتباطش با خداوند درست برقرار شده باشد و نسبت به خدا به مرحله ی معرفت و آگاهی رسیده باشد. کسی که صادقانه به مرحله ی معرفت برسد او دیندار واقعی است... دین ارتباط با خداست.

۱۱ شهریور ۹۷ ، ۰۹:۵۹ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

شاه عباس، شیخ بهائی، میرداماد

داستانِ دو عالِم بزرگ شیعه

پست 6694. در راه مشهد مقدس، شاه عباس صفوی تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند! [شاید هم دو به هم زنی نماید] به شیخ بهایی که اسبش جلو می رفت گفت: این میرداماد چقدر بی عُرضه است! اسبش دائم عقب می ماند. شیخ بهائی گفت: کوهی از علم و دانش بر آن اسب سوار است، حیوان کِشش اینهمه عظمت را ندارد.

 

           

شیخ بهائی.     شاه عباس.     میرداماد

 

شاه عباس ساعتی بعد، عقب ماند، به میرداماد گفت: این شیخ بهائی رعایت نمی کند، دائم جلو می تازد. میرداماد گفت: اسب او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است سر از پا نمی شناسد و می خواهد از شوق، بال در آورد.

۱۱ شهریور ۹۷ ، ۰۹:۴۹ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |
شنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۷، ۱۱:۵۸ ق.ظ دامنه |
سیاست هارون علیۀ امام کاظم

سیاست هارون علیۀ امام کاظم

 

شخصیت امام کاظم (ع)

پست 6693 با تبریک میلاد بابرکت امام کاظم_علیه السّلام_ این متن ارائه می شود: «یک چنین شخصیتی مبارز، مجاهد، متصل به خدا، متوکل به خدا، دارای دوستانی در سراسر جهان اسلام و دارای نقشه‌ای برای این‌که حکومت و نظام اسلامی را پیاده بکند، این بزرگترین خطر برای حکومت هارونی است. لذا هارون تصمیم گرفت که این خطر را از پیش پای خودش بردارد.

 

 

البته مرد سیاست‌مداری بود، این کار را دفعتاً انجام نداد. اوّل مایل بود که به یک شکل غیرمستقیم این کار را انجام بدهد. بعد دید بهتر این است که موسی‌بن‌جعفر را به زندان بیندازد، شاید در زندان بتواند با او معامله بکند، به او امتیاز بدهد، زیر فشارها او را وادار به قبول و تسلیم بکند، لذا بود که موسی‌بن‌جعفر را از مدینه دستور داد دستگیر کردند، منتها جوری که احساسات مردم مدینه هم جریحه‌دار نشود و نفهمند که موسی‌بن‌جعفر چگونه شد.

 

 

لذا دو تا مرکب و محمل درست کردند یکی به طرف عراق، یکی به طرف شام که مردم ندانند که موسی‌بن‌جعفر را به کجا بردند. و موسی‌بن‌جعفر را آوردند در مرکز خلافت و در بغداد آن‌جا زندانی کردند و این زندان، زندان طولانی‌ای بود. البته احتمال دارد که مسلّم نیست که حضرت را از زندان یکبار آزاد کرده باشند، مجدداً دستگیر کرده باشند، آنچه مسلّم است بار آخری که حضرت را دستگیر کردند، به قصد این دستگیر کردند که امام علیه‌السّلام را در زندان به قتل برسانند و همین کار را هم کردند.

 

 

البته شخصیت موسی‌بن‌جعفر در داخل زندان هم همان شخصیت مشعل روشنگری است که تمام اطراف خودش را روشن می‌کند، ببینید حق این است. حرکت فکر اسلامی و جهاد متکی به قرآن یک چنین حرکتی است، هیچ وقت متوقف نمی‌ماند حتی در سخت‌ترین شرائط. که ما در زمان خودمان هم، در دوران اختناق شدید رژیم دیدیم کسانی بودند در تبعید، در زندان، زیر شکنجه، در شرائط سخت، بلکه در سخت‌ترین شرائط، اما در همان حال هم نه فقط نمی‌شکستند خودشان، بلکه دشمنشان را می‌شکستند. نه فقط تحت تأثیر قرار نمی‌گرفتند بلکه زندان‌بانها را تحت تأثیر قرار می‌دادند و این همان کاری بود که موسی‌بن‌جعفر کرد که در این‌باره داستانهای زیادی و روایات متعددی هست. ( خطبه‌های نماز جمعه تهران. سیدعلی خامنه ای. 1364/01/23.)

۱۰ شهریور ۹۷ ، ۱۱:۵۸ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

حملۀ سخیفانه به حوزه و مرجعیت شیعه

حوزه بانی نشر شیعه

پست 6692. به قلم دکتر فتح الله دهقان. سلام استاد. در این که حوزه نیز ایراداتی دارد شک نیست ولی اینکه حوزه را تخطئه کنیم وبه مراجع عظام توهین کنیم و جملات سخیف را در مورد ان بزرگواران بکار ببریم این خواسته معاندان انقلاب ومخالفین تاریخی قسم خورده تشیع است. در طول تاریخ چهار چوبی شکل گرفته به نام حوزه علمیه اگر این چهار چوب ایرادی دارد که دارد باید اصلاح شود.

 

 

حوزه علمیه که بانی نشر شیعه است با همه ایراداتی که دارد در همه ابعاد اجتماعی اخلاقی سیاسی و...  کارنامه قابل دفاعی دارد. در بعد اجتماعی پند واندرزهای روحانیت به عنوان مثال دروغ نگویید. به بزرگتر ها احترام بگزارید. و..... همین دو مورد چقدر برای اجتماع مهم است وبه قوام ودوام خانواده که سنگ بنای زندگی بشر است کمک مینماید.

 

 

در بعد اخلاق حوزه شیعه افتخارات زیادی را در چنته دارد. علامه طباطبائی بهجت و... در بعد سیاسی میرزای شیرازی مدرّس امام خمینی و کاشانی ها هم در مبازرز ه با استعمار و استبداد حرکات بی نظیری را انجام دادند. در نهضت مشروطه اخوند خراسانی و...... در بعد علمی و مر جعیت بروجردی ها و... را شاهد ومدعا است.

 

 

دو نکته مهم یکی اینکه بزرگترین لطمه را به دین وحوزه ازعندی وهم فکرانشان زدند. به این دلیل که انها وهمفکرانشان اعمالی را انجام دادند بخاطر قدرت و.... که مایه بدبینی مردم به دین شده ودیگر اینکه انها هنوز بزرگوارانی را در حوزه میبینند که در مقابل برنامه های انان که برای حفظ قدرت انجام میدهند واین مزاحمین راکه انسانهای معتقد از علاقمندان تشیع مولا علی هستند می خواهند حذف کنند.

 

و نکته ظریف اینکه اینها وظیفه دارند وشاید هم مامور وشاید نادانسته بخشی از پروژه خارجی ها برای ضربه زدن به تشیع هستند.

 

 

پاسخ دامنه

 

به نام خدا. سلام جناب دکتر دهقان. رُک بگویم این قُماش سخن! گویانِ محفلی، مثل حسن رحیم پور ازغدی، یک حوزه ی تماما" وابسته می خواهند که هرچه حکومت کرد، حوزه سر تکان دهد! و هر چه نکرد، لب نجُنباند. توهینی که این آدم بی بُنیه ی حرّاف، به مرجعیت کرد، آن احمد کسروی معلوم الحال نکرد. می گویید نه، فضای مَجازی معاندان و حتی داخل را مرور کنید.

 

 

من خیلی در دلم غُصّه خوردم که چنین آدم کم جنبه ای، بیاید درون فیضیه، (که روزی امام خمینی _رهبر کبیر انقلاب اسلامی_ علیه ی شاه خیانت پیشه، قیام کرد و در آن سخنان تاریخی گفت و جهان را تکان داد) علیه ی کیان حوزه این مقدار وقیحانه، حرف بی ربط و هذیان ببافد.

 


خدا بر صُدور یعنی درون سینه های انسان ها آگاه است. این تیپی ها!! که همه می شناسند، پولی اند و پولکی و فرمانی! ان شاء الله روزی فرا می رسد این گونه افراد هتّاک، رسوا می شوند. چون جفاکننده به حوزه، مرجعیت و انسان های شریف، جایی در این انقلاب ندارد.

 

 

حوزه مگر خدا و معصوم (ع) است که اشتباه نداشته باشد و مورد پرسش نباشد!؟ اشتباه را ترمیم می کنند، نه این که بیایی در صحن فیضیه، با تریبونی که محفل هایی خاص! در اختیارات می گذارند، علیه همه ی آورده های حوزه چرند و مزخرف ببافی و جامعه را مشوّش و مراجع عظام را اهانت کنی.

 

 

این چه رسم زشتی ست که هر کس چندکلمه ای خوانده و در نظام دور برداشته، راه بیفتد و در درون حوزه، به آن همه خدمات و حسنات مرجعیت _که زعیم های دینی اند و حامیان همیشگی مردم دین ورز_ این گونه حرّافانه و بی ادبانه قصه بگوید، داستان ببافد و زشت ترین عبارات را از دهنش خارج کند؟ کو! کجا رفت! آن غیرت و انصاف و عدالت!؟

 

صحنۀ آزمون ورودی حوزه های علمیه تهران

 

اینان خیال کرده اند اگر به حوزه بتازند، از فشار و تاوان آن همه فساد دار و دسته های شان که با آزادی تمام و رهاشدگی تامّ، آفریدند، خلاص می شوند و در دیدِ مردم، آدم های انقلابی تلقّی می شوند! اما کور خوانده اند. چون این رفتار زشت و توطئه ی بسیارشُوم شان، با واکنش بحق مراجع عظام، خصوصاً آیت الله العظمی مکارم، در نطفه خفه شد.

 

 

حوزه اگر ایراد دارد که دارد، در رفع آن باید بکوشد و اگر حکومت دخالت نکند به یقین آن ایرادها برطرف می شود، نه این که از تهران یکی را بیارند در جلوی چشم عده ای طلاب، این گونه گزافه گویی کند که شیطان هم چنین نمی کند. امتیاز حوزه های شیعه به قول شهید مطهری یکی این بوده است که از هر دولت و حکومتی استقلال مالی و فکری داشته است.

 

این شخص! از بس پشت شبکه های صداسیمای میلی، یکسویه و بی پروا سخن گفت، عادتش شد. گویا خیال کرد فیضیه هم شبکه یک و کانال افق «سیما» است. بگذرم.

۱۰ شهریور ۹۷ ، ۱۱:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

حملۀ راست افراطی به مرجعیت و حوزۀ علمیه

مرجعیت مورد هجوم راست افراطی

پست 6690. به قلم دامنه. در دفاع از مرجعیت. همه چیز از 25 مرداد 1397 شروع شد. در این حرکت سازماندهی شده، حسن رحیم‌ پور ازغدی عضو منصوب رهبری در شورای عالی انقلاب فرهنگی سخن راند! (منبع) این فرد _که سخنران پادگانی و صداسیمای میلی ست_ در آن تجمع، سخنان بسیارسخیفی علیۀ حوزه و روحانیت و مرجعیت شیعه گفت و کسی کفن! هم نپوشید. از جمله با نهایتِ بی اطلاعی و بی پروایی مدعی شد:

 

«علی‌رغم اینکه برخی از افراد ریشه سکولاریسم را در دانشگاه دنبال می‌کنند، باید گفت که ریشه سکولاریسم در حوزه علمیه بوده و در حوزه علمیه به مسائل روز کشور و مسائل حل نشده توجه نمی‌شود...»

 

  

تجمع عده ای طلاب در سالن اجتماعات مدرسه علمیه فیضیه قم

سه روز بعد آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى نسبت به آن تجمع و سخنران های آن، با صدور یک بیانیۀ شجاعانه با عنوان توهین به حوزه علمیه در کانون حوزه علمیه، واکنش نشان دادند (منبع) و از جمله گفتند:

 

   

مکارم شیرازی       و       نوری همدانی

 

«حادثه‌اى که در مدرسه فیضیه کانون حوزه علمیه در چند روز پیش رخ داد به تمام معنا یک فاجعه بود. متأسفانه جمعى از طلاب و اساتید محترم را به آنجا دعوت کرده بودند، تا دربارۀ مسائل اقتصادى مردم صحبت کنند. سپس ورق برگشت؛ گوینده‌اى را که هیچ اطلاعى از وضع حوزه‌هاى علمیۀ شیعه نداشت، دعوت کرده و بدترین اهانت‌ها را به حوزه علمیه و مراجع شیعه کرد و پلاکاردى را در دست گرفتند که رئیس جمهور محترم را تهدید به مرگ مى‌کرد و اعتراف ضمنى به مطالب دیگرى داشت...  مسئولین محترم حوزه علمیه باید روشن سازند که این برنامه زیان‌بار با اجازه چه کسى صورت گرفته و مسئولین محترم سپاه نیز روشن سازند، آیا با اجازه آنها گروهى از سپاهیان در این برنامه شرکت داشته‌اند.»

 

 

آیت الله حسین نوری همدانی نیز در 29 مرداد 1397 (منبع) به سخن«رحیم پور ازغدی» واکنش نشاند داد و گفت: «حوزه هیچگاه سکولار نبوده و نیست و نخواهد بود. چرا باید کسی را برای سخنرانی به حوزه بیاورند که از حوزه بی اطلاع باشد؟... متأسفانه قسمتی از مطالب سخنران جلسه و بعضی از شعارها و دست نوشته ها در تجمع چند روز گذشته مدرسه فیضیه، دقیقاً در راستای اهداف دشمن بود... کسانی که این شعارها را نوشتند خواسته بحق طلاب و علما را منحرف کردند.»

 

 

بر اساس خبر خبرگزاری اهلبیت (ع) اَبنا برگزاری تجمع در مدرسه فیضیه در اعتراض به مشکلات اقتصادی، به علت شعارهایی با مضمون اهانت به مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی و تهدید رییس جمهوری و نیز سخنان سخنران جلسه، مورد انتقاد شدید قرار گرفته است. سخنگوی حوزه علمیه آقای حجت الاسلام «رفعتی نائینی» نیز در واکنش به این انتقادات اعلام کرد که آن تجمع مورد تایید مدیریت حوزه‌های علمیه نبوده است. وی ضمن تاکید بر پیروی از خط و مشی رهبری تصریح کرد: مدیریت حوزه های علمیه پیرو رهنمودهای مراجع عظام و مقام معظم رهبری (دام ظلهم العالی) عمل می نماید. (منبع)

 

 

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با صدور بیانیه ای با محکومیت شدید برخی شعارها و دست نوشته ها در تجمع اخیر طلاب و روحانیون در مدرسه فیضیه قم، هرگونه دخالت این نهاد درفرایند برگزاری مراسم را تکذیب کرد. (منبع)

 


دفتر دفتر آیت الله‌العظمی مکارم شیرازی در 7 شهریور 1397  به بررسی دلایل اعتراض مراجع به سخنان رحیم پور ازغدی پرداخت. (منبع) در این اطلاعیه آمده است:


«ایشان [رحیم پور ازغذی ]می گوید: «من شنیدم هفتصد، هشتصد رساله در قم می خواهند بدهند، ما اصلاً هفتصد تا مرجع می خواهیم؟ این جور که کارخانه انبوه تولید مرجع تقلید شروع شده، این که کاری نشد؟».

 

اولا: این عدد کاملاً خلاف واقع است. یک دهم آن هم صحیح نیست. معلوم نیست از کجا این عدد را گرفته اند. ثانیاً: آیا تعبیر به «کارخانه انبوه تولید مرجع تقلید» توهین به مرجعیت محسوب نمی شود؟!

 

این گوینده محترم می گوید: «چهارتا شرح و حاشیه را می خوانی و همان ها را می گویی و مرجع می شوی!».

 

این هم سخن عجیبی است. بزرگان مراجع بعد از 40 یا 50 سال به آن مقام می رسند و در گذشته هم چنین بوده است. مرحوم شیخ انصاری سخن معروفی دارد می گوید: «رسیدن به اجتهاد از طول جهاد هم سخت تر است»

 

ویدئوی سخنان وقاحت بار ازغدی: (اینجا)

 

 

تا این که حجت الاسلام آقای «سید علیرضا حسینی عارف» مدیر مرکز آموزش زبان و عضو شورای مدیران معاونت آموزش حوزه های علمیه، با توضیح دلیل مخالفت مراجع تقلید با مطالب سخنران این جلسه را توضیح داده است. وی علیرغم ادعای عجیب آقای رحیم پور، دهها درس خارج فقه در حوزه علمیه قم که به مسائل نوین اقتصادی، سیاسی، تربیتی، پزشکی و... پرداخته و می پردازند را ذکر کرده است.

 

متن کامل یادداشت

(منبع)

درباره تجمع اخیر در مدرسه فیضیه قم، موضعگیری های زیادی شده و سخنان فراوانی گفته شده است. گذشته از برخی حاشیه‌های سیاسی که موضوع این یادداشت نیست، سخنان غیر واقعی سخنران محترم جلسه درباره محتوای علمی و آموزشی حوزه‌ علمیه، موجب ناراحتی مراجع عظام تقلید و باعث شگفتی آگاهان گردید. قطعاً این گوینده عزیز و انقلابی را به پنهان یا وارونه کردن حقایق متهم نمی کنیم، بلکه همانطور که آیت الله العظمی مکارم شیرازی فرمودند، اظهارات ایشان را بر این حمل می کنیم که "هیچ اطلاعى از وضع حوزه‌هاى علمیه شیعه ندارد". لذا آنطور که آیت الله العظمی نوری همدانی سؤال کردند، جا دارد که بپرسیم: "چرا باید کسی را برای سخنرانی به حوزه بیاورند که از حوزه بی اطلاع باشد؟".

 

 

نگارنده قصد ورود به این بحث را نداشتم و بهتر بود که این سخنرانی به وادی نسیان سپرده می شد؛ اما ادامه این داستان در بین نیروهای انقلاب، که متأسفانه به طرفداری بدون علم برخی از جوانان خوب و حزب اللهی از سخنران مذکور و موضعگیری علیه حوزه علمیه کشیده شده است، مرا بر آن داشت که به عنوان "یک مطلع از اوضاع علمی حوزه های علمیه" جهل مرکب دوستان را اصلاح کنم. مخصوصاً اینکه برخی افراد فرصت طلب نیز که از جنس این عزیزان انقلابی نیستند، فضا را برای حمله به مرجعیت و حوزه علمیه مناسب دیده اند!

 

 

سخنان مطرح شده در تجمع فیضیه دارای دو اشتباه بزرگ بود: "بی اطلاعی" و "مغالطه". در این یادداشت تلاش می کنم که این دو اشتباه را در به کوتاه ترین وجه ممکن تصحیح نمایم.

 

1- بی اطلاعی

 

سخنران محترم در وصف دروس عالی حوزه گفته است: «فقه بی‌ربط با زندگی، زندگی بی‌ربط با فقه، درس خارج‌هایی که به جای تئوریزه حکومت و تمدن دینی، عملا فقه سکولار می‌سازند، فقه فردی، عبادی، طهارت و نجاست. اما درباره اقتصاد، سیاست، بانک و روابط بین‌الملل حرفی ندارند" و سپس با ادعای اینکه حوزه امروز حرفی برای گفتن ندارد (!) ادامه داده است: "پنج درس خارج فقه نه، یک درس خارج فقه در قم، مشهد، نجف و اصفهان دارید که پرسش‌هایش را از بیرون بگیرد و همین الان در مسائل حکومتی بیاید بر اساس آنها ادله را پیدا کند و بحث کند؟ یعنی از ذهن نیاید به عین، از عین بیاید به ذهن؟ چند تا هستند؟" و "هنر نیست هی طهارت، نجاست و طواف بگویند. هزار بار گفته شده و برای هزار و یکم هم می‌گویند. به قول مطهری اجتهاد تکرار حرف‌های مکرر نیست...".

 

 

بر خلاف این ادعای عجیب، مراجع عظام تقلید و اساتید دروس خارج در حوزه های علمیه، نه یک درس و پنج درس و ده درس، بلکه دهها درس خارج در زمینه های غیر مکرر، جدید و کاملاً عینی داشته و دارند. اگر اطلاعات و ذهنیت سخنران محترم هنوز در فقه فردی و طهارت و نجاست و مسائل تکراری مانده است، خوب است تحقیق کند و بداند که علمای ما با بهره گیری از فقه پویای جواهری، حتی درباره مسایل جدیدتر از بانک، همچون لقاح مصنوعی، شبیه سازی و فقه الفضاء نیز درس داشته و بحث کرده اند.

 

 

فهرستی بسیار مختصر از برخی از این دروس را ذکر می کنم:

 

آیت الله العظمی «مکارم شیرازی» به مدت چند سال، دروس خارج فقه خود را به مسائل مستحدثه اختصاص دادند. تعریف مباحث مستحدثه نیز معلوم است؛ یعنی هر موضوع جدیدى که حکم شرعى آن منصوص نیست، اعمّ از اینکه آن موضوع در گذشته وجود نداشته (مانند امور بانکی) یا وجود داشته ولى برخى از ویژگى ها و شرایط و قیودش تغییر کرده است (مانند مالیّت بدن یا منافع محلله خون).

بقیه در ادامه

ادامه مطلب...
۰۹ شهریور ۹۷ ، ۱۱:۲۵ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |
پنجشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۷، ۱۱:۳۰ ق.ظ دامنه |
ابوذر، مردی در صحرای ربذه

ابوذر، مردی در صحرای ربذه

خدا را از راه دل شناخته

پست 6691. ابوذر در نگاه علی شریعتی. چهره ی گندمگون و آفتاب زده ای است که خشونت صحرا در آن نقش بسته، پوست چروکیده ای است همچون پاره ی چرمی، در زیر آفتاب جزیره، خشکیده و سیاه گشته است، قامت باریک و بلندی است که بار رنج ها و سختی های بیابان اندکی آن را خمیده است، سینه ی لاغر و استخوانی ای است که مردی و پایداری از آن می تراود، و دو چشم دلیر شیری است که از لهیب آتش صحرا، برای خویش، دو نگاه ساخته است.

 

 

این داستان سر گذشت تندبادی است که در میان قبیله ای طغیان کرده و در صحرای خلوتی فرو نشست... سر گذشت مردی از غِفار است.

 

 

سرگذشت مردی از غفار، تند بادی که در میان قبیله ای طغیان کرد و در صحرای خلوتی فرو نشست. نام اصلی او "جندب جناده"، کُنیۀ وی "ابوذر" و از قبیلۀ غفار. برادرش انیس و مادرش رمله بود. با دیدن پیامبر احساس کرد عطشش رفع شده و در تیرگی قلبش سپیده دمی از آفتاب ایمان دمیده است. ابوذر وقایع دوران خلفا را می دید و دیگر طاقت تحمل این اوضاع را نداشت و در برابر عثمان به قیام برخاست و در این راه هم کشته و شهید شد (در صحرای ربذه).

 

پاسکال می گوید: «دل دلایلی دارد که عقل را به آن دسترسی نیست و به وجود خدا دل گواهی می دهد نه عقل، و ایمان از این راه به دست می آید.» ابوذر هم چنانکه پاسکال معتقد است، خدا را از راه دل شناخته و سه سال پیش از آنکه پیغمبر را ملاقات کند پرستش کرده است.

 

 

ابوذر: ای معاویه! اگر این کاخ را از پول خود می سازی اسراف است و اگر از پول مردم خیانت.

ای عثمان ! گدایان را تو گدا کردی و ثروتمندان را تو ثروتمند ساختی.

 

 

ابوذر در تمام جنگ های بعد از خندق با پیغمبر شرکت می کرد. در جنگ بنی لحیان و ذی قرد با پیغمبر شمشیر زد و در سال ششم هجری پیغمبر برای جنگ بنی مصطلق بیرون رفت و ابوذر را در مدینه جانشین خود ساخت. او با اُم ذر که یکی از اصحاب پیغمبر بود ازدواج کرد و پس از ازدواج زندگی در کنار اصحاب صَفّه را ترک گفته و برای سکونتش در خارج مدینه بر روی تلّی خیمه ی کوچکی زد.

 

 

مناظره ی ابوذر و پیامبر (ص):

 

1- نماز چیست؟ بهترین قانون است، چه زیاد برگزار شود چه کم.

 

2- برترین اعمال کدام است؟ ایمان به خداوند بزرگ و جهاد در راه او.

 

3- کدامیک از مؤمنین مسلمان تر است؟  کسی که مردم از دست و زبانش ایمن باشند.

 

4- کدام بخشش بهتر است؟ بخشش مرد کم بضاعتی که از دسترنج خود به فقیر کمک کند.

 

5- بر دانشم بیفزای؟ قرآن بخوان، با خواندن قرآن ترا در زمین نوری است و در زمین یادی.

 

 

- از خنده ی بسیار بپرهیز که دلت را می میراند و روشنی چهره ات را می برد.

 

- جز در خیر خاموش باش زیرا سکوت شیطان را از تو می گریزاند و در دینت تو را یاری می کند.

 

- حق را بگو اگر چه تلخ باشد.

 

- آنچه را می دانی که در خود داری بر دیگران عیب مگیر. نسبت به کاری که خود نیز مرتکب شده ای مردم را سرزنش مکن.

 

- ای ابوذر! هیچ خردی چون تدبیر و هیچ پارسایی چون خودداری و هیچ نیکویی چون نیکخویی نیست.

 

اوج سخن شریعتی در عشق به ابوذر

 

کوه با نخستین سنگ آغاز می شود

و مرد با نخستین درد آغاز می شود

و من با نخستین نگاه تو آغاز شدم.

خلاصه ای از کتاب «ابوذر» نوشته مرحوم دکتر علی شریعتی.

۰۸ شهریور ۹۷ ، ۱۱:۳۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |
چهارشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۷، ۰۳:۱۵ ب.ظ دامنه |
غدیر خُم

غدیر خُم

امیر مؤمنان را بشناسیم

پست 6689. در وصف امام علی _علیه السّلام_. علی مردی که انسانیت بتمام معنی برازنده اوست بلکه اوست که به انسانیت شرف و افتخار داده است.


برای شناسائی بهتر


نام مبارکش علی و کنیه او ابوالحسن و لقب مشهور او امیر المؤمنین و مرتضی بود. روز جمعه 13 ماه رجب سی سال پس از عام الفیل در خانه کعبه متولد و این امتیاز برای همیشه به او تخصیص داده شد. پدرش ابوطالب عموی پیامبر اکرم (ص) بود که تا قدرت و نیرو داشت از پیغمبر حمایت کرد و از او دفاع نمود.

 


مادرش فاطمه دختر اسد بن هاشم بن عبدمناف بود که پیامبر اکرم (ص) او را بمنزله مادر خود می دانست و همیشه از محبتهای او یاد می کرد و از نیکوئیهای وی سپاسگزاری می نمود.

 


علی از کودکی در دامان تربیت پیامبر نشو و نما کرد. و ده ساله بود که به پیغمبر ایمان آورد.


علی اولین مردی بود که دین اسلام را پذیرفت و دعوت پیامبر را اجابت نمود.


علی بعد از بعثت پیغمبر سیزده سال با آن حضرت در مکه و پس از جریان هجرت ده سال با آن بزرگوار در مدینه بود. علی بعد از رحلت پیامبر سی سال زندگی کرد. دو سال و چهار ماه در خلافت ابوبکر، ده سال و هشت ماه در خلافت عمر، دوازده سال، در خلافت عثمان، و حدود پنج سال هم خلافت خود آن حضرت طول کشید.


علی هنگام هجرت پیامبر در رختخواب آن حضرت خوابید و جان خویش را در خطر انداخت تا دشمنان از تصمیم و خروج پیامبر آگاه نشوند.


علی در همه جنگهای پیامبر با دشمنان، شرکت داشت بجز جنگ تبوک که پیامبر او را بعنوان جانشین و نماینده خویش در مدینه باقی گذاشت.


علی در جنگهای بدر، احد، خندق، خیبر، حنین و سایر جنگها رشادتها از خود نشان داد و در بعضی از آنها عامل اساسی پیروزی بشمار می رفت.


علی در سال دوم هجری با فاطمه دختر پیامبر اکرم ازدواج نمود و از این پیوند زناشوئی حضرت امام حسن، امام حسین، زینب و ام کلثوم بوجود آمدند.


در سال دهم هجری هنگامی که پیامبر اکرم از آخرین سفر حج خود بازگشت می نمود، در محلی بنام غدیر خم علی را بجانشینی و وصایت خود معرفی و اولویت و امارت او را بر مسلمین اعلام فرمود.

 

عید غدیر بر همه شیفتگان و شیعیان امام علی _علیه السّلام_ مبارک


علی در مدت خلافت خویش برخوردهائی با دشمنان خود داشت باین ترتیب:


1- جنگ جمل. این جنگ بتحریک طلحه و زبیر و اقدام عایشه بمنظور خونخواهی عثمان که علی را متهم بقتل او کرده بودند پیش آمد نمود و علی در این جنگ پیروز شد و پس از آن کوفه را مقر حکومت خود قرار داد.

 


2- صفین. طرف علی در این جنگ معاویه بود و هنگامی که داشت پیروزی علی نمودار می گشت با نیرنگ عمروعاص، کار به حکمیت واگذار شد و در نتیجه این غائله به نفع معاویه پایان یافت.

 


3- جنگ نهروان. مخالفان علی، در این جنگ عده ای بنام خوارج بودند که از مسأله حکمیت در پایان جنگ صفین ناراضی بودند. آنان در این جنگ شکست خوردند و علی پیروز گردید.

 


علی_علیه السّلام_ سال چهلم هجری مطابق 661 میلادی در سن شصت و سه سالگی بوسیله یکی از خوارج بنام عبدالرحمن بن ملجم با شمشیری زهرآگین در حال نماز مجروح شد و دو روز بعد در اثر همان زخم در گذشت. بدن مطهر آن حضرت در زمینی غیر معمور بنام غری (نجف کنونی) به خاک سپرده شد و اکنون قُبه و بارگاه وی که در مرکز شهر نجف در عراق قرار دارد زیارتگاه عموم شیعیان و علاقمندان است.

 

یک سخن از مولا علی

 

علی _علیه السّلام_ فرمود: ماء وجهک جامد یقطره السؤال، فانظر عند من تقطره.  آبروی تو (مانند یخ) منجمد است. خواهش و سؤال کردن، آن را آب می کند و می ریزد. پس بنگر نزد چه کسی آبروی خویش را می ریزی.

سید محمد تقی حکیم. (منبع: کتابخانه غدیر)

۰۷ شهریور ۹۷ ، ۱۵:۱۵ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

در بازی با کودکان برنده شویم یا بازنده؟

آموزشِ بردن، باختن، کوشیدن

پست 6688. به قلم جناب «سین». با عرض ادب سلام به دامنه ی گرامی و دامنه خوانان ارجمند. در بازی هایی که برد و باخت در آنها معنا دارد، هر بازی را ۳ بار انجام می دهیم:

 


بار اول:  به کودک اجازه دهید که شما را در بازی ببَرد. این برد کمک می کند تا اعتماد به نفسش افزایش پیدا کند؛ همچنین این برد باعث می شود کمی تخلیه هیجانی شود و اگر از شما خشمی دارد، مقداری از آن خشم با شکست شما تخلیه شود.
 

آموزش سایه بازی به کودکان


بار دومی:  که بازی می کنید بهتر است در بازی کودک را ببَرید؛ این باخت به کودک کمک می کند مفهوم شکست را دریابد، «نه» شنیدن را یاد بگیرد و کم کم متوجه این امر شود که گاهی انسان تمام تلاشش را می کند ولی موفق نمی شود.



بار سوم:  که بازی را انجام می دهید باید کاری کنید که کودک با تلاشی بسیار بیشتر از تلاشی که آن دو بار داشته، برنده شود. این بار در حال آموزش این نکته به کودک هستید که گاهی برای موفقیت باید خیلی تلاش کرد.

۰۷ شهریور ۹۷ ، ۱۵:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

وجود و ماهیت انسان

صورت انسانی، باطن گرگی

پست 6687. به قلم دامنه. به نام خدا. در کتاب "سرشت و سرنوشت" گفتگوی کریم فیضی با دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، ص 41 و 42 خوانده بودم که هر موجودی تا آخر به حکم ماهیت و به حکم «عینِ ثابت» عمل می کند تنها انسان است که معلوم نیست چیست. دکتر دینانی برای این مسأله، مثال می زند و می گوید این که قرآن می گوید برادران یوسف  گفتند: «قد اَکله الذئب: گرگ ها یوسف را خوردند» چندان مجاز نیست چون برادران یوسف گُرگ بودند و نیازی به گرگ بیابان نبود. ظاهر انسانی داشتند و گرگ ها در باطنِ آنها بود.

 

ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺣﻴﻮﺍﻧﺎﺕ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﻫﻠﻲ ﻣﻴﺸﻮﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﺧﺪﻣﺖ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ ! ﺍﻣﺎ ﮔﺮﮒ ﻫﺎ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻫﻴﭻ ﻣﻮﺟﻮﺩﻱ ﺣﺘﻲ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺳﺮ ﺧﻢ ﻓﺮﻭﺩ ﻧﻤﻲ ﺁﻭﺭﻧﺪ ! (ﮔﺮﮒ ﺩﺭ ﺍﺳﺎﻃﻴﺮ ﺗـرﻛﺎﻥ)

 

بسیاری از انسان ها صورت انسانی دارند و باطن گرگی. این است که به حسب روایات ما، همه به صورت انسان محشور نمی شوند... طبق آیات و روایات ما «یوم تبلی السّرایر» روزی است که پرده ی صورت کنار می رود... پرده ها عقب می رود... نقاب ها برداشته می شود و خیلی از انسان ها گرگ محشور می شوند و دیگر صورت انسانی ندارند، عده ای هم به صورت فرشته، و عده ای هم صورت انسانی دارند.

 

بنابراین از نظر دینانی وجود انسان قاهر بر ماهیت انسان است که هم می تواند بالاتر از فرشته شود و هم می تواند پست تر از گرگ.

۰۷ شهریور ۹۷ ، ۱۰:۵۴ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |
سه شنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۷، ۱۰:۱۰ ق.ظ دامنه |
دعوت دامنه نویسان به ضیافت غدیر

دعوت دامنه نویسان به ضیافت غدیر

مراسم عید غدیر

پست 6686. به نام خدا. جناب حاج سید تقی شفیعی دارابی دوست گرانقدر و دامنه نویس بزرگوارمان، صبح امروز طی تماس تلفنی با من، درخواست کرده اند اطلاع رسانی کنم و به همۀ دامنه نویسان گرانقدر بگویم که در مراسم عید غدیر در غروب چهارشنه 7 شهریور 1397 تا انتهای شب، در منزل ایشان در دارابکلا دعوت می باشند.

 

من پیشاپیش این عید بزرگ غدیر خُم، امامت و انتصاب امیر مؤمنان علی _علیه السّلام_  توسط حضرت رسول الله _صلّى ‌الله‌ علیه‌ و‌ آله و سلّم_  به امر خداوند تبارک و تعالی را تبریک می گویم و به ایشان بابت گرامی داشتن این رویداد تاریخی و اسلامی در بیت شان تقبّل الله عرض می کنم.

۰۶ شهریور ۹۷ ، ۱۰:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

تشیع جنازۀ رضاخان در قم چه گذشت؟

مراجع بر جنازۀ دیکتاتور رضاخان نمازنخواندند

پست 6685. نقل تاریخی. به نام خدا. سوم شهریور 1320 یکی از روزهای مهم تاریخ معاصر ایران است. در این روز، نیروهای شوروی از شمال و شرق و نیروهای بریتانیایی از جنوب و غرب، از زمین و هوا به ایران حمله کردند و شهرهای سر راه را اشغال کردند و به سمت تهران آمدند. ارتش ایران به سرعت متلاشی شد. رضاشاه ناچار به استعفا شد و متفقین با انتقال سلطنت به پسر و ولیعهد او، محمدرضا موافقت کردند.

 

     

آیات عظام: بروجردی.  سید حجت کوه کمره ای.  سیدصدرالدین صدر

 

او که اختیاری از خود نداشت، روز چهارم مرداد ۱۳۲۳ شمسی و در حالی که در آرزوی رفتن به قاهره بود، در ژوهانسبورگ مُرد. ماجرای تشییع جنازه رضاشاه به یکی از موضوعات جنجالی در آن زمان تبدیل شد. محمدرضا تصمیم گرفته بود که جنازه پدرش در قم تشییع شود و سپس آیت‌الله بروجردی بر جنازه نماز بخواند. اما هیچ چیز مطابق میل او پیش نرفت.

 

 

آیت الله سیدعبدالجواد علم‌الهدی درباره تصمیم محمدرضا برای تشییع پدرش می‌گوید: به دنبال تصمیم محمدرضا پهلوی برای برگزاری مراسم تشییع پیکر پدرش (رضا خان)، سه نفر از طرف وی - قائم مقام رفیع، صدرالاشراف و تولیت قم- نزد آیت‌الله بروجردی آمدند تا رضایت ایشان را برای اقامه نماز بر پیکر رضاخان جلب کنند.

 

 

این سه در مجلسی دوزانو در برابر آن مرجع تقلید بزرگوار نشستند و گفتند: اعلیحضرت همایونی ما را فرستادند تا وجود اقدس شما بر پیکر پدر ایشان نماز بخوانید. آقای بروجردی با شنیدن این سخن، رنگ چهره مبارکشان تغییر کرد و فرمودند: تشریف ببرید. آن‌ها باز درخواست خود را تکرار کردند و همان جواب را شنیدند. مرتبه سوم، تولیت آستانه مقدسه حضرت معصومه (س) درخواست را تکرار کرد که این بار آیت‌الله بروجردی فرمودند: لطفاً تشریف ببرید، من کارهای او (رضاخان) را فراموش نکرده‌ام.

 

عکس: رضا خان به همراه فرزندان در جزیره موریس

 

 

این سه نفر - قائم مقام رفیع، صدرالاشراف و تولیت قم- خدمت آیت الله حجت کوه‌کمره‌ای (ره) رفتند و درخواست خود را مطرح نمودند که ایشان فرمودند: اگر آقای بروجردی بیاید ما نیز می‌آییم. این سه نزدِ آیت الله سیدصدرالدین صدر (ره) رفتند تا شاید رضایت ایشان را جلب کنند اما آن مرجع تقلید بزرگوار با لحنی تند فرمودند: ما کارهای او (رضاخان) را فراموش نکرده‌ایم. (منبع)

 

 

 

آیت‌الله مهدوی کنی نیز در این باره در کتاب خاطراتشان می‌نویسند: در آن ایام موضوع آوردن جنازه پهلوی مطرح شد؛ می‌خواستند جنازه‌ وی را از مصر به ایران منتقل کنند و مراسم تشریفات و تجلیل به جای آورند. برای تطهیر رضاشاه بنا بود که جنازه را به قم بیاورند و یکی از آیات بر او نماز بخواند و در قم به خاک بسپارند یا پس از نماز، در شهرری دفن کنند.

 

قم. حرم حضرت معصومه (س). جنازۀ رضاخان

 

از کسانی که در مخالفت با این جربان (مسئله نماز و تجلیل از او درقم) وارد میدان شد و شدیداً فعالیت کرد، نواب‌صفوی و دیگر برادران فداییان اسلام بودند که سخنرانی‌های زیادی در مدرسه‌ فیضیه کردند. درهمین جریان بعضی از افراد مانند مرحوم «آقا سید هاشم حسینی» را دستگیر و به خرم‌آباد تبعید کردند. با توجه به فعالیت‌های سیاسی درقم و جوی که پیدا شد هیچ یک از آقایان مراجع حاضر نشدند درتشییع جنازه رضا شاه حاضر بشوند و یا نماز بخوانند.

 

 

جنازه را با عجله به قم آوردند؛ طوافی دادند و بردند. علما و طلاب نیز طبق تصمیم قبلی ازمدرسه‌ها و خانه‌ها بیرون نیامدند و در تشییع شرکت نکردند؛ طبق نقل هیچ یک از روحانیون حتی یک طلبه هم در تشییع دیده نشد. نقل می‌کردند در آنجا فقط یک مشت زیارتنامه‌خوان‌های حرم بودند که به عنوان علمای قم به آنجا آمده بودند (که این‌ها در اطراف صحن حضور داشتند) منظور آن‌ها این بود که بگویند که عده‌ای از طلبه‌ها و علما در آنجا حضور داشتند، ولی واقعیت این است که مراسم (تشییع) جنازه رضا شاه به حدی بایکوت شده بود که اگر یک طلبه از گوشه و کنار قم می‌خواست برای تماشا هم برود جرأت نداشت. (منبع)

 

 

آنچه آیت الله مهدوی کنی نقل کردند، در عکسی که از تشییع جنازه رضاشاه در حرم حضرت معصومه (س) منتشر شده نیز مشهود است و نشان می‌دهد که نه مردم عادی و نه علمای قم، در مراسم تشییع رضاشاه شرکت ندارند و این مراسم، تنها با حضور تعداد کمی از مقامات رسمی برگزار شده است. (منبع)

۰۵ شهریور ۹۷ ، ۰۹:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

چگونه عضو مفیدِ جامعه باشیم؟

مرام جاودانه

پست 6684. به قلم دامنه. به نام خدا. دیروز و دیشب این کتاب _مرام جاودانه_ را خواندم. اثری خواندنی و آموختنی از استاد محمدرضا حکیمی. از انتشارات دلیل ما. در 265 صفحه. مطابق همیشگی، چهارنکته از کتاب را به اشتراک می گذارم. باشد تا کتابخوانی در بین ما، همچنان بابی باز و پنجره ایی گشوده باشد:

 

استاد محمدرضا حکیمی

 

عکس از دامنه

 

ص 22 : انسانِ بی رسالت، به هنگام سرشماری، یک تَن به شمار می آید، همین و بس... والایی ارج انسان در مرزبانی است... انسان مرزبان دارای سه چیز است: 1- شناخت حقیقت 2- اتّکا به خداوند 3- اعتماد به نفس... مرزبان، وارد دنیایِ «شمار خرَد» می شود، نه «شمار دو چشم».

 

 

ص 48 : پُست ها امانت است، نه دکّۀ چپاول و غارت اموال مردم.

 

 

ص 65 : اُمّ الفساد و ویران کنندۀ بنیادِ هر جامعه ... و سامان گُسلِ آرمان های نسل جوان در هر جامعه، دو چیز است: 1- اقتصاد فاسد 2- قضاوت فاسد... و هر دو سر در آخور هم دارند.

 

 

ص 75 : انسانِ جعفری [رهرو حضرت امام صادق_علیه السّلام_] کیست؟ از نظر امام صادق پنج خوی و سرشت است که هرکس یکی از آنها را نداشته باشد، در جامعه عضوی مفید نیست: 1- وفا 2- حیا 3- تدبیر (=برنامه ریزی زندگی) 4- اخلاق خوش 5- آزادگی، که شامل آن چهارصفت نیز هست. با این پنج خصلت است که انسان عضو مفید جامعه می شود.

۰۴ شهریور ۹۷ ، ۰۸:۱۳ ۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

در زمانۀ عدل و زمانۀ ظلم چگونه باشیم؟

چهار سخن از امام هادی

پست 6683. به قلم دامنه. به نام خدا. امشب میلاد حضرت امام هادی، علی النّقی _علیه السّلام_ است. خجسته می داریم این شب بابرکت و شادی بخش را. چهار سخن آن امام عزیزِ شهید، مهربان و هدایتگر الهی را به یُمن این زادروزِ زیبا، عرضه می دارم:

 

 

1- اگر مردم به راه هاى گوناگونى روند، من به راه کسى که تنها خدا را خالصانه مى پرستد خواهم رفت.

 

 

2- شخص شکرگزار، به سبب شکر، سعادتمندتر است تا به سبب نعمتى که باعث شکر شده است. زیرا نعمت، کالاى دنیاست و شکرگزارى، نعمتِ دنیا و آخرت است.

 

 

3- مردم در دنیا با اموالشان و در آخرت با اعمالشان هستند.

 

 

4- هر گاه در زمانه اى، عدل بیش از ظلم رایج باشد، بدگمانى به دیگرى حرام است، مگر آن که [آدمى] بدى از کسى ببیند. و هر گاه در زمانه اى، ظلم بیش از عدل باشد، تا وقتى که [آدمى] خیرى از کسى نبیند، نباید به او خوشبین باشد. (منبع)

۰۴ شهریور ۹۷ ، ۰۸:۰۳ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

داستان های کوتاه

استالین. شیخ جعفر شوشتری

پست 6682. دو داستان کوتاه

 

روزی شیخ جعفر شوشتری را دیدند که در کنار جویی نشسته و بلند بلند گریه می‌کند. شاگردان شیخ، با دیدن این اوضاع نگران شدند و پرسیدند: «استاد، چه شده که این‌گونه اشک می‌ریزید؟ آیا کسی به شما چیزی گفته؟» شیخ جعفر در میان گریه‌ها گفت: «آری، یکی از لات‌های این اطراف حرفی به من زده که پریشانم کرده.»

 

شیخ جعفر شوشتری

 

همه با نگرانی پرسیدند: «مگر چه گفته؟» شیخ در جواب می‌گوید او به من گفت: «او به من گفت شیخ جعفر، من همانی هستم که همه در مورد من می‌گویند. آیا تو هم همانی هستی که همه می‌گویند؟! و این سئوال حالم را عجیب دگرگون کرد.» (منبع: عصر ایران)

 

 

 

عصر وحشت استالین


این طنز سیاسی فضای وحشت عصر استالین است، دیکتاتورترین کمونیست که مکتب مارکس و لنین را به انحراف بُرد: زمانی که استالین فوت کرد، نیکیتا خروشچف جانشین او در کنگره حزب کمونیست شروع به بازگویی جنایات استالین کرد. همه حاضرین تعجب کرده بودند که چگونه یک رهبر از رهبر پیشین این چنین تند انتقاد می کند.  در حین سخنرانی که سالن مملو از جمعیت بود، ناگهان فردی خطاب به خروشچف فریاد زد: پس تو آن زمان کجا بودی؟

 

ژوزف استالین [Joseph Stalin]

 

سالن ساکت شد. خروشچف رو به جمعیت گفت: چه کسی این سوال را پرسید؟ هیچ کس جواب نداد. دوباره گفت: کسی که این سوال را کرد، بایستد. اما هیچ کس بلند نشد. خروشچف در حالی که لبخند بر لب داشت، گفت: در آن زمان من جای تو نشسته بودم! (منبع: حکایات حکیمانه)

۰۳ شهریور ۹۷ ، ۱۰:۳۵ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

انسجام فکری در ایران

نکته هایی از سریع القلم

پست 6681. متن نقلی. از دکتر محمود سریع القلم: بهم ریختگی عمل، ریشه در بهم ریختگی فکری دارد. وقتی اجزاء فکر یکدیگر را نقض کنند، عمل به آنها نیز مجموعه ­ای از تناقضات را به وجود می ­آورند. بالاخره مشخص نیست که:

دکتر محمود سریع القلم

 

– بخش خصوصی را قبول داریم یا نداریم؟ در بیان می­ گوییم قبول داریم ولی حاضر نیستیم به او مسئولیت دهیم، تفویض کنیم و در حکمرانی با او شریک شویم؛

 

– بالاخره معلوم نیست این نظام بین­ الملل را قبول داریم یا نداریم؟ در بیان، قبول نداریم ولی تمام فن ­آوری­ها، محصولات، اعتبارات و تحقیقات آنها را می­خواهیم. فلسفه وجودی آنها را قبول نداریم ولی بسیاری از محصولات آنها را می­خواهیم؛

 

– بالاخره دنیا جای خوبی است یا باید با مظاهر آن مبارزه کرد. در بیان، دنیا را مذمت می­کنیم ولی برای پول و مقام تقریباً هر کاری می­ کنیم؛

 

– بالاخره معلوم نیست تخصص را قبول داریم یا نه؟ البته که در بیان همه قبول دارند ولی دریاچه اورمیه، نرخ تورم، بانکداری، نظام آموزش عالی، محیط زیست، صنعت خودروسازی و سیاست خارجی معرف اینست که امور، تخصصی تصمیم ­سازی نشده ­اند؛

 

– بالاخره می­خواهیم با مسلمان ها روابط خوبی داشته باشیم یا با غربی ­ها، یا با آسیایی ­ها یا با شمالی­ ها؟ یا با هیچ کدام؟ بالاخره مسیر چیست؟

 

– بالاخره زمان مهم است و باید برای آن فکر کرد، برنامه ­ریزی کرد، آینده ­نگری کرد و در اندیشه 50 سال آینده بود یا زمان تعطیل است و باید دم را غنیمت شمرد؛

 

– بالاخره سرمایه ­داری را قبول داریم یا نه؟ چپ هستیم؟ سوسیالیست هستیم؟ از نوع چینی هستیم؟ مالزی هستیم؟ هند هستیم؟ ترکیه هستیم؟ صدها لایه و پرده تو در تو هستیم؟ چه هستیم؟؛

 

– بالاخره می­ خواهیم با کیفیت زندگی کنیم؟ همه با کیفیت زندگی کنند؟ در دنیا به واسطه آنچه ساخته ­ایم اعتبار و احترام کسب کنیم؟ سازوکار چنین مقصودی چیست؟ اصولاً کیفیت اهمیتی دارد یا خیر؟

 

– بالاخره می­ خواهیم چکار کنیم؟ بقا؟ رشد؟ پیشرفت؟ تقابل؟ تعامل سازنده؟ کدامیک؟ با کدام ترکیب؟ تقسیم­ بندی درصدها به چه صورت است؟

 

– و بالاخره افکاری که افق­ های ما را تعیین می­ کنند کدامند؟ می ­دانیم؟ افرادی می ­دانند؟ اتاق فکری که به این امور توجه می­ کند کجاست؟ آیا سیستمی داریم که کل مسایل کشور را یکجا ببیند و به صورت تسلسلی و سیستماتیک برای آنها طراحی کند؟

 

 

شاید علت­ العلل مسایل ما، وضعیت اندیشه ­ای و فکری ماست. مجمع­ الجزایری از افکار به صورت معلّق در فضا بدون آنکه نقطه مماسی داشته باشند در مدارهای خود خواسته حرکت می­ کنند. تا اندیشه منطقی و منسجم نشود، عملکرد اصلاح نمی ­شود. دلیل اینکه در نروژ و دانمارک آرامش و ثبات وجود دارد به خاطر اینست که پاسخ سئوالات فوق را دهه­ ها پیش در میان خود حل کرده ­اند. شاید با همین استدلال، فلسفه در غرب و در آسیا فعلاً جایگاهی ندارد ولی در میان خاورمیانه ­ای­ها سئوالات مهم فلسفی بی ­پاسخ مانده ­اند و تعدد و حجم بحرا نها، مجال پاسخ­گویی را نم ی­دهد.

 

 

دستگاه مغزی ما محتاج انسجام درونی است تا سیستمی بپا شود. نمی­ توان همه چیز را با هم و هم زمان خواست. زندگی با کیفیت محتاج اولویت ­بندی، سیستم، هرم، زمان­ بندی، آینده­ نگری و واقع­ بینی است. بدون داشتن Consistency نمی ­توان در انتظار جواب نشست. به درجه­ ای که میان بیان و عمل یک فرد، یا کشور یا بنگاه فاصله باشد، به همان میزان کیفیت، اعتبار و کارآمدی آن کاهش می­ یابد. شفافیت و قاعده­ مندی دو اصل ثابت و جهان ­شمول پیشرفت هستند. فکری انسجام دارد که شفاف و قاعده­ مند باشد. از سطح تناقضات یک اندیشه کاسته می­شود وقتی شفاف باشد. سالها پیش، به شخصی که یک ساعت و ۴۵ دقیقه به جلسه­ ای با تأخیر آمده بود مؤدبانه و خصوصی گله کردم. او در پاسخ، نکته ­ای گفت که سطح یادگیری از آن در حد یک دوره فوق ­لیسانس بود. او گفت: اینقدر صحبت از نظم و سیستم و عقلانیت و زمان و کارآمدی و آینده ­نگری و انسجام و دقّت و مدیریت و قانون­ گرایی…. نکن. من و تو را آخر در قبر خواهند گذاشت.

 

 

مسئولیت دست یابی به انسجام فکری با خودمان است. در این نظام بین­ الملل، همه کشورها تنها هستند و صرفاً به فکر منافع خود. با توجه به مثلث در حال ظهور مجدد چین، روسیه و آمریکا، این ویژگی نظم جهانی عمیق ­تر نیز خواهد شد. اگر با دانش و تخصص به انسجام فکری نرسیم، هم چنان مانند ۱۷۰ سال گذشته سینوسی سیر خواهیم کرد. مخالفان قدرتمند شدن کشور چه در منطقه و چه خارج از منطقه متوجه هستند که ما در انبوهی از تناقضات زندگی می­کنیم. نباید گذاشت آنها به آنچه ناپلئون گفت برسند. ناپلئون گفت: «وقتی دشمن شما در حال اشتباه کردن است، مزاحم او نشوید.» مسئولیت ایجاد انسجام فکری بین ما و در درون ماست.(منبع)

۰۳ شهریور ۹۷ ، ۱۰:۲۵ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |
جمعه, ۲ شهریور ۱۳۹۷، ۱۱:۲۶ ق.ظ دامنه |
بازکردن پنجره‌های خانۀ میرحسین

بازکردن پنجره‌های خانۀ میرحسین

از حصر میرحسین چه خبر؟

 

پست 6680. نرگس موسوی، دختر میرحسین موسوی گفت: گشایشی که در آستانه عید قربان در حصر اختر اتفاق افتاده است، باز شدن تعدادی از پنجره‌های جوش داده‌شده بوده است.

 

 

به گزارش ایسنا، نرگس موسوی در بخشی از این خبر که آن را در توییتر خود منتشر کرده، نوشته است که، ماموران امنیتی روز گذشته اقدام به باز کردن پنجره‌های خانه اختر [کوچۀ بن بست اختر] کردند که هشت سال پیش آن را جوش داده و قفل کرده بودند. (منبع)

۰۲ شهریور ۹۷ ، ۱۱:۲۶ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

دعا خود نوعى عبادت است

قرآن در صحنه

 

وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ. و پروردگارتان فرمود مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم در حقیقت کسانى که از پرستش من کِبر مى ‏ورزند به زودى خوار در دوزخ درمى ‏آیند. (سوره ۴۰: غافر - جزء ۲۴ - آیۀ 60. ترجمه فولاوند)

 

منبع عکس: اینجا

 

تفسیر علامه طباطبایی

 

این آیه دعوتى است از خداى تعالى به همه بندگانش، دعوتى است به دعا و خواندن او، و وعده اى است به استجابت آنان. و به طورى که ملاحظه مى کنید هم دعا را مطلق آورده، و هـم مـسـتـجـاب کـردن آن را. و مـا در بـحـثـى کـه پـیـرامـون مـعـنـاى دعـا و اجـابـت در ذیل آیه (اءجیب دعوة الداع اذا دعان) در جلد دوم این کتاب ایراد کردیم پیرامون آن مفصلا بحث نمودیم.

 

إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ: کلمه داخرین جمع اسم فـاعـل از مـصـدر (دخـور) است که به معناى ذلت است. در این آیه دعاى در آیه قبلى را به عبادت مبدل کرده تا بفهماند که دعا خود نوعى عبادت است.

 

بحث روایتى

 

روایـاتـى دربـاره دعـاء و اسـتـجـابـت آن:

در صـحـیـفـه سجادیه است که: پروردگارا تو خودت فرمودى (ادعونى استجب لکم ان الّذیـن یـسـتـکبرون عن عبادتى سیدخلون جهنم داخرین) و در این کلام شریفت دعا و خواندن خـود را عـبـادت، و تـرک آن را اسـتـکـبـار خـوانـدى، و تـارکـیـن را بـه دخول در جهنم با خوارى تهدید فرمودى.

 

 

و در کـافـى به سند خود از حماد بن عیسى، از امام صادق (علیه السلام) روایت آورده که گـفـت: از آن جـناب شنیدم که فرمود: دعا کن و مگو مقدرات تقدیر شده و دعا تغییرش نمى دهد، بـراى ایـنـکـه دعـا خـود عـبـادت اسـت، و خداى عزّوجلّ مى فرماید: (ان الّذین یستکبرون عن عبادتى سیدخلون جهنم داخرین ) و نیز فرموده: (ادعونى استجب لکم ).

 

مؤلف: ایـنـکـه امـام فـرمود (دعا خود عبادت است) و به آیه شریفه استشهاد کرد، در حـقـیـقـت احتجاجى است که بر فرمایش قبلش ‍ کرده که فرمود (دعا کن) و اما استشهادش به آیه (اءدعونى استجب لکم) احتجاج به آن گفتار دومش است که فرمود (مگو چنین و چنان) و به همین جهت در بیان خود، ذیل آیه را بر صدرش مقدم آورد.

 

 

و در کتاب خصال از معاویة بن عمار، از امام صادق (علیه السلام) روایت آورده که فرمود: ... بـه کـسى که سه چیز داده شده باشد از سه چیز محروم نمى شود: کسى که تـوفـیـق و حـال دعـایـش داده بـاشـند، از اجابت محرومش نمى کنند، و کسى که توفیق شکر نـعـمـتش داده باشند، از زیاد کردن نعمتش دریغ نمى کنند، و کسى که توکلش داده باشند، از کـفایت امور او مضایقه نمى کنند. چون خداى عزّوجلّ در کتاب عزیزش مى فرماید: (و من یـتـوکـل عـلى اللّه فـهـو حـسـبـه کـسـى کـه بـر خـدا توکل کند او کفایت کننده امور وى است) و نیز مى فرماید: (لئن شکرتم لازیدنکم اگر شـکـر بـگـذاریـد نـعـمـتـتـان را زیـادت کنم)، و نیز فرموده: (ادعونى استجب لکم مرا بخوانید تا اجابتتان کنم).

 

 

و در کـتـاب تـوحید به سندى که به امام موسى بن جعفر (علیه السلام) دارد از آن جناب روایـت کـرده کـه فـرمـود: جـمـعـى بـه امـام صادق (علیه السلام) گفتند: چرا ما خدا را مى خـوانـیم ولى دعایمان مستجاب نمى شود؟ فرمود: براى اینکه کسى را مى خوانید که نمى شناسیدش.

 

مؤلف: مـا در ذیـل آیـه (اجیب دعوه الداع اذا دعان)، در جـلد دوم ایـن کتاب تعدادى از روایات دعا را ایراد کردیم. المیزان.

 

تفسیر  آیه مورد اشارۀ علامه (اجیب دعوه الداع اذا دعان)

در این منبع: (پایگاه جامع قرآن کریم)

۰۲ شهریور ۹۷ ، ۱۱:۲۳ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |

رنجِ راه

رنجِ راه

مدرسۀ فکرت

به قلم دامنه

ادامه مطلب...
۰۱ شهریور ۹۷ ، ۰۸:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه |
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد