دامنه دارابکلا

اعتقاد، جهان را آباد می کند، انسان را آزاد ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

دامنه دارابکلا

اعتقاد، جهان را آباد می کند، انسان را آزاد ( توسط: ابراهیم طالبی دارابی دامنه )

مطالب شهریور 1394 دامنه

پست 1311 : متن واصل شده به دامنه : به نام خدا. متن زیر امروز از سوی کامنت گذاری به اسمخواص شناس باشی به دامنه واصل شد پیرامون پست 1291 که متنی ست از حجت الاسلام سیدحسین شفیعی در باره ی تسلیت درگذشت مرحوم آیت الله خزعلی و برائت از فرزندش مهدی خزعلی و پاسخ دامنه به ایشان در ذیل همان پست. یعنی اینجا. ضمن سلام به این کامنت گذار محترم که یک دامنه خوان است و نزدم ناشناس، با هم دیدگاه وی را می خوانیم. پاسخم را نیز در زیر می آورم:


«سلام دامنه عشقت کشید پست کن در ادامه به بیانات حجه السلام  سید حسین شفیعی ضمن تقدیر و تشکر از شما و حاج اقا سید حسین شفیعی از طریق ارسال دلنوشته ها و تصاویر ما را حال و هوای مکه منوره بردند.آقای طالبی شما که فارغ از جناح هستید و ادعای آن را دارید چرا با نگاه سیاسی و جناحی جواب آقای  شفیعی را به تندی دادی بهتر است اعتدال خود را رعایت فرمایید و ولایتمداری خود را حفظ کنید. در کلام مبالغه نیست دعا لازم است. پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد. تفسیر یکی از آیات الهی است. اما برداشتها متفاوت است . داستان راستانی را نقل میکنم شاید برای شما سودمند باشد. شما خود استاد این امرید. در تاریخ نقل است آقا بقیه ی متن کامنت گذار در ادامه ی مطلب


پاسخ دامنه : ابتدا سلام دارم و سپاس. بعد خیلی ممنونم به این بحث توجه کردید و نقدی بر  من نوشتید. سپس بگویم که گفتی چرا جواب ایشان را به تندی دادی. آری، در بحث نقد، همواره دو "ماقال" مورد چالش و عیارسنجی قرار می گیرد نه دو "مَن قال". سعنس بحث بر سر نوشته ها؛ نه بر سر نویسنده ها. آنچه دامنه به ایشان جواب نوشته همگی از مسیر همین فرمول است نه چیزی دیگر. و نیز بگویم که گفتی پسر نوح (ع) و داستانی که متاسفانه واصل نشد. من حرفم با جناب حجت الاسلام آق سید حسین شفیعی  در آن تسلیت نویسی شان، این بوده است که شما نقد مهدی خزعلی و مهدی هاشمی را که حق هر صاحب نظری ست، چرا در قضیه ی تسلیت نامه نویسی که اساس آن بر ترحُّم است و همدردی و تسلّا دهی و طلب غفران و آرزوی صبر و دوام عمر بازماندگان، سنجاق نمودید و این پاره ی پرمساله ی آنها را در غم فوت پدرش مطرح ساختید. و الّا دامنه از اساس نه با مهدی خزعلی همآوا و هم عقیده است و نه مهدی هاشمی را قبول دارد. اتفاقا" هر دو تن از جرگه ی جناح راست به جناح چپ غلطیتند.


در بحث پسر منحرف نوح (ع) نیز اولا" حضرت نوح (ع)، هم از سر اُبُوّت و هم از ناحیه ی نبوّت که دلسوزی و مهربانی و صلح در آن اصل اساسی ست، از خدای متعال تقاضا کرد پسرش نیز جزء نجات یافتگان کشتی باشد که خداوند به دلیل احاطه بر صدور آدم ها، امر به برائت اش نمود و نوح هم به حکم خدا بی هیچ مکث و تردید و اکراهی اطاعت نمود. و نیز بدانیم این برائت حضرت نوح (ع) بر سر مساله ی توحید و اعتقادات بنیادی بوده یعنی کفرورزی و ایمان ناآوری فرزندش، نه مثل آنچه در 88 بر سر آن بحران و فتنه درگرفته، یعنی جریان اعلان رای آوری محمود احمدی نژاد و شکست انتخاباتی میرحسین موسوی و شمارش مجدد آرا و تعداد صندوق ها و نیز ادعای تقلّب و 8 ماه وضعیت التهاب و شرایط حادّ در تهران و برخی شهرستان ها. همین و تمام. با امید به توفیق و پذیرندگی تان از این جوابیه ام که قرار شد به آن دامن نزنم.


ساخت کشتی حضرت نوح (ع) در نیویورک آمریکا


ادامۀ مطلب
سه‌شنبه ۳۱ شهریور ۱۳٩٤ ، ۱۱:٥٥ ‎ق.ظ

پست 1309 : به قلم تنسر 43 : " به نام حضرت حق. از همین جا سلام وندای قلبی خویش را به آقا امام حسین ،به نجوا می سرایم. به قول دکتر شریعتی ،حسین بشتر از آب تشنه لبیک بود .حالا چه لبیکی؟ آیا امام حسین برای تصدی تخت خلیفه گری از مردم حمایت می خواست ؟آیا برای رسیدن قدرت یا نفوذ بر سیطره برمردم محتاج لبیک بود ؟ یقینا امام برای امور دنیایی خواهان لبیک نبود . بلکه امام برای مقابله با بی عدالتی وتحریف شدن اسلام ناب نبوی وهمچنی بقیه در ادامه ی مطلب

دل ها را با شوق و شیدایی مهیا کنیم؛ باز نیز شور عشق برپا می شود


ادامۀ مطلب
سه‌شنبه ۳۱ شهریور ۱۳٩٤ ، ٩:٥۸ ‎ق.ظ

پست 1308 : به قلم حجت الاسلام سیدحسین شفیعی دارابی 36 : گزارش حج 8 . " سیّد حسین شفیعی دارابی: مکّة مکرّمه، ساعت 10 شب شنبه (21/6/94ش). حوزةعلمیّة قم: سیّد حسین شفیعی دارابی. (مکّة مکرّمه: ساعت 10 شب یشنبه 29/ 6/ 1394ش مطابق با شب هفتم ماه ذی الحجّه الحرام 1436ق). نمودی از «سفرنامة حجّ» (6). حادثة غم بار سقوط جرثقیل در مسجدالحرام. بنام پروردگار بصیر و دوستدار اهل بصیرت. روز جمعه 20 شهریورماه، حوالی ساعت 17 به وقت محلی، توفانی در مکه درگرفت و متاسفانه به خاطر اهمال کاری شرکت مجری پروژه توسعه مسجدالحرام (شرکت بن لادن)!!، بالابر (جرثقیل) مستقرّ در «باب السّلام» حرم امن الهی سقوط و جمعی از زائران ایرانی و غیر ایرانی در این حادثه جان باختند و یا مجروح گشتند.

از زمان وقوع این حادثة غمبار بقیه ی متن و یک تصویر در ادامه ی مطلب


ادامۀ مطلب
سه‌شنبه ۳۱ شهریور ۱۳٩٤ ، ٩:٥٥ ‎ق.ظ

پست 1307 : به قلم آسید علی اصغر شفیعی دارابی 17 : به نام خدا. این پست متنی ست از آسید در باره ی پست 1298 با عنوان " چهار گفتمان ضد دموکراتیک " به قلم دامنه. اینجا. با هم دیدگاه ایشان را ( که در مسائل سیاسی و اندیشه ای بسیار با هم همگرایی و وحدت عقیده داریم و البته گاهی نیز از نعمت تفاوت رای و اختلاف نظر با همدیگر بهره مندیم ) می خوانیم:

بقیه ادامه

  


«سلام تحلیل شما چندتا ویژگی دارد: 1 - منتسب به رشته دانشگاهی توست و شما دراین موضوع کارشناس هستید. 2 - نتیجه با دقت بررسی و تحلیل وضع موجود گفتمان هاست. 3 - نگاه رئالیستی بی طرفانه است. 4 - رویکرد عقلانی اساس نوشتار شما است. 5 - به نوعی انتظار توست در استراتزی ی که انقلاب اسلامی و مردم برایش هزینه نمودند 6 - جمهوری اسلامی نام حکومتی است که بیشترین رای را از طرف مردم آورده است واولین وآخرین رفراندوم بوده است. 7 - گفتمان شناسی شما هم علمی است و هم با الگوی اندیشه مردم مسلمان بنا شده است. 8 - من هم تحلیل شما را بنای اندیشه خویش می دانم و واقعیت را می پذیرم.»

پاسخ دامنه : سلام دارم به تو آسید. سپاس نیز هم. بهره گرفتم از بند ششم ات. خط و حظّ یافتم از شماره ی هشتم ات. تشویق شدم به عددهای  یکم و چهارم ات. پند دادی در بند پنچ ات. در قسمت سوم ات واقع گرایی را به آرمان خواهی مان در قسمت هفتم ات همپیوند ساختی چه خوب. پس بگویم به تو که سازه ات  هم ساز من است و هم همساز من. در امان خدا.

راست دامنه. چپ آسید. تشی لت دارابکلا. 1383. عکاس: سیدرسول هاشمی

دوشنبه ۳٠ شهریور ۱۳٩٤ ، ۱۱:۱٧ ‎ق.ظ

پست 1306 : به قلم دامنه : قسمت یکصد و سوم. به نام خدا. سکوت مانند آرامش آب حوض است اما صُموت (صامت و بی کلام شدن) این است که کسی بسیار می داند، ولی مصلحت را در نگفتن می بیند. آرامش صُموت، مانند آرامش دریاست نه راکتی حوض. ائمه ی معصومین صلوات الله علیهم اجمعین، همگی دارای صُموت بودند.

راه آهن شمال. اینجا بعد از پل ورسک است. سکوت این کوهستان در گردنه ی هولناک و مه آلود گدوگ، هر چن ساعت با غرّش چرخ های آهنین قطار می شکند. ارسالی یک دامنه خواه به تلگرام دامنه. شهریور 1394

دوشنبه ۳٠ شهریور ۱۳٩٤ ، ۱۱:٠۳ ‎ق.ظ

پست 1305 : به قلم حجت الاسلام سیدحسین شفیعی دارابی 36 : " حوزة علمیّة قم: سیّد حسین شفیعی دارابی. مکّة مکرّمه: صبح روز دوشنبه 30/6/94 ش مطابق با 7 ذی الحجّه الحرام 1436ق؛ ساعت 20/9 صبح. سخنی با جناب «محسن دارابی». بنام پروردگار بصیر و دوستدار اهل بصیرت. جناب محسن دارابی، سلام علیک؛ صبح زیبا و همة ساعات عمرت به خیر باد؛ امّیدوارم همواره صحیح و سالم و تندرست باشید. قبل از هرسخنی، فرا رسیدن سال روز شهادت حضرت امام باقر (علیه السّلام) که مصادف است با هفتم ذی الحجه الحرام را به جنابعالی و همة محبّان و مؤمنان به آن بزرگوار تسلیت عرض می کنم. پس از اداء فریضة صبح روز دو شنبه (30/6/94ش)، و استفادة از ذکر توسّل خطیب در جلسه، به اطاق خویش برگشتم؛ از طریق تلگرام آقا ابراهیم در جریان کامنت جنابعالی قرار گرفتم؛ بلافاصله به وبلاگ ارجمند «دامنه» سرزدم؛ متن این کامنت و پاسخ متین و معقول و مشروع مدیر محترم «دامنه» را خواندم؛ از مطالعة آن دو، بر بصیرت و آگاهیم افزوده شد؛ بدین جهت از هر دو بزرگوار تشکّر می کنم، و همچون گذشته برای همة دوستان عرصة مجازی و غیر مجازی و شما بزرگواران دعا می کنم؛ امّید وارم به جهت نگارش این نگاشته های خیر خواهانه تان مأجور باشید. فکر می کنم اگر با اندکی تأمّل در پاسخ آقا ابراهیم به کامنت جنابعالی نگریسته باشید، از توصیف آن به معقول، مشروع و قانونمند بودن دریغ نورزید؛ و مفاد این پاسخ را پذیرا باشید؛ اینکه در آینده جناب ایشان چه تصمیمی بگیرد، بستگی به تشخیص خودش دارد؛ چون بنده همواره باورم بقیه ی متن در ادامه ی مطلب

پاسخ دامنه : به نام خدا. سلام دامنه هم بر شما. با نیّت خالص و هدف مقدس می گویم کهجناب حجت الاسلام والمسلمین دکتر سیدحسین شفیعی دارابی فضای صفحات دامنه برای هر ساعت و زمانی متعلق است به هر گونه نوشته های شما. این رسم دامنه است. افتخار می کنم روحانیی با این همه توان و خویشتنداری با دامنه خوانان موافق و منتقد خود، سخن می گوید و سخن می شنود. جناب محسن دارابی به احتمال قریب به یقین از پاسخ دامنه متقاعد شد. هر چند او را نمی شناسم و از نتیجه ی قطعی پاسخ خود و شما در این پست 1305 به ایشان بی خبرم. دامنه خوانان ارجمند کامنت محسن دارابی و پاسخ نیمه مفصل دامنه را در زیر پست 1297 با عنوان " خودسازی در حج " به قلم جناب تنسر یعنی اینجا، در کامنت اول شنبه 28 شهریور 1394 این پست مطالعه نمایند. حال که با حزن غم شهادت امام باقر علیه السّلام به سمت عرفات آن هم با اشک رهسپارید، همه ی ما را به یاد دعای پرمغز و معنای عاشورا ساز امام حسین علیه السّلام، دعا فرمایید. تقبّل الله.


ادامۀ مطلب
دوشنبه ۳٠ شهریور ۱۳٩٤ ، ۱٠:٥۸ ‎ق.ظ

پست 1304 : به طنز دامنه : به نام خدا. این یک اوسایی ست. پسر آقای غفّار عباسی ست. از دوربین مخفی جناب یک دوست به این سان و گون و حال رهید. در آخرای فصل داغ تابستان در 29 شهریور 1394 که سردی پاییز زودرس هم از راه رسید، از نوشیدن یخمک باز هم درنگذشت. همین خلوت خوری هاست که باعث است:

دندان های این نسلی ها در 25 سالگی عاریه! شود. لوزه های خیلی ها عمل شود. کم اشتهایی ها عارض شود. شب بدخوابی حاکم شود. روز بی قراری فرمان دهد.و نیز جیب چپ و راست پدر و مادرها، هی دم به دم خالی و پسو و 0 و 0 و 0 شود.

ولی بیاییم جدی شویم و بگوییم: پیش به سمت خور و خوراک های سنتی و سنّ افزا و بیش فعال ساز و جهش آور و پویایی آفرین و حماسه ساز و تقویت گر و عضله ساز.

اوسا همسایه ی خوب دارابکلا. پسر آقا غفّار عباسی اوسایی. 29 شهریور 1394 .  ارسالی یک دوست به تلگرام دامنه

دوشنبه ۳٠ شهریور ۱۳٩٤ ، ٩:۱۱ ‎ق.ظ

پست 1303

به قلم دامنه : عترت در عرصه 12 . به نام خدا. امروز دوشنبه 30 شهریور 1394 هفتم ذی الحجّه ی 14366 سالروز شهادت مظلومانه ی امام باقر فرزند امام سجاد سلام الله علیهماست. ضمن سلام به ساحت عصمت و مقام مقرّب الهی این امام معصوم و دانشمند و شکافنده ی علوم نافع، و تسلیت این روز دردناک در دل و جان شیعیان و ساعات غمبار مدینه و قبرستان بقیع، دو سخن گوهربارشان را تقدیم می دارم:

سخن اول در باره ی نفی و تقبیح تحمیل عبادت است. آن امام تاکید کردند: " اسلام آئین محکم و استوار الهی ست با مدارا در آن وارد شوید و بندگان خدا را در عبادت خداوند مجبور ننمایید. (اصول کافی شیخ کُلینی. جلد2 . صفحه ی 86 )

سخن دوم برگزیده از آن حضرت در این پست آن نهی مهم شان بر ذلّت و خواری پذیری هاست. یعنی این سخن که بسی با اهمیت و با حکمت است: " بد آدمی است آن کس، که در خویشتن میلی را بپرورد که در راه رسیدن به آن دچار ذلت و خواری شود. ( محجة البیضاء اثر ملامحسن فیض کاشانی. جلد 4 صفحه ی 108. "

سلام بر شما آل عترت که ثقل اکبر قرآن احمد با شما معنا می شود و عمل

دوشنبه ۳٠ شهریور ۱۳٩٤ ، ٩:٠٥ ‎ق.ظ

پست 1301 : به قلم حجت الاسلام سیدحسین شفیعی دارابی 35 : " سیّد حسین شفیعی دارابی . مکّة مکرّمه (شب یکشنبه: 28/6/94ش، ساعت 2 بامداد). گپ وگوی با جناب «تَنْسَرْ» . بنام پروردگار بصیر و دوستدار اهل بصیرت. جناب «تَنْسَرْ» سلام علیک. حدود ساعت 9 شب یکشنبه 29/6/ 94 از طریق پیام تلگرامی آقا ابراهیم در جریان بارگزاری نوشتة جدید جنابعالی قرار گرفتم؛ با آنکه چنین شبی را برای نوشتن قسمت بعدی سفرنامه ام اختصاص داده بودم؛ امّا پس از خواندن پیام ایشان بلافاصله به «دامنه» سرزدم، و نوشتة جنابعالی را، تحت عنوان «خودسازی در حج» و در پرتو پست 1297 مشاهده نموده و به دقّت آن را خواندم؛ بخش آغازین نوشته ات که با ذکر نام خداوند واحد و یگانه بی همتا و ابلاغ سلام و درود به دامنه و دامنه خوانان گرامی، و ارسال درود برسفیران ایران زمین در منزگاه (= منزلگاه) وحی وجایگاه وحدت ویگانی (= یگانگی) وزادگاه حضرت نبی وسرزمین انتشار اسلام شروع شد، با طرح بحث مفصّلی در باب بخشی از مناسک حجّ (محرّمات احرام) و مباحث مربوط به آن ادامه یافت؛ جناب «تَنْسَر»، جنابعالی هدف خویش از تدوین و باز خوانی مطالب یادشده را چنین اعلام بقیه در ادامه ی مطلب


ادامۀ مطلب
یکشنبه ٢٩ شهریور ۱۳٩٤ ، ٦:۱۱ ‎ب.ظ

پست 1300

به قلم دامنه : به نام خدا. موج ماه محرم به گوش دلم رسیده است و دوست دارم این پست  هزار و سیصدم دامنه را با عشق تامّم به آقا و امامم حضرت سیدالشهداء حسین بن علی علیهما السلام بنویسم و به عاشقانش هدیه نمایم.

میان پیامبر خدا صلوات الله و امام حسین علیه السلام رابطه ی عاشقانه ی خاصی وجود داشت که هم در تاریخ ثبت است و هم در سینه ی پیروان قرآن و عترت. امام علی (ع) در آغازین روزهای تولد فرزندش، وی را " حَرب " نامید. و از برخی روایات چنین استنباط می شود که امام علی (ع) می خواست نام حرب بگذارد ولی به احترام رسول الله (ص) در انتظار ماند تا نام کودک توسط پدربزرگ انتخاب شود و آن حضرت آمد و گفت پسرم را بیاورید. پرسید نامش را چه گذاشته اید؟ علی (ع) پاسخ داد: حرب. پیامبر گفت: نه. او حسین است. نیز این گونه روایت است که  علی (ع) پاسخ داد: من در نام گذاری بر شما سبقت نمی گیرم ولی دوست دارم او را حرب بنامم. پیامبر فرمود: من هم در این کار از خدا سبقت نخواهم گرفت.

پس دامنه با عشق تامّ و با تبریک به شما دامنه خوانان بگوید که به فرموده ی رسول خاتم محمد مصطفی صلوات الله، نام "حسین" را خداوند برای سیدالشّهداء برگزید و در دل رسول الله افکند تا در دل تاریخ ثبت گردد و در نهاد انسان به شاهدی و شهادت رسد. و واژه ی مقدس و وحیانی حسین یعنی نیکو، جمیل و زییا. الّلهم صلّ علی محمد و آل محمد. 

او زنی از عشایر دور افتاده ی عاشق دل آگاه و خالص و انیس حسین ع در بین الحرمین جنب مرقدالحسین ع است. زائر حائر دلسوخته ای که آموزگار دامنه شد برای همیشه ی تاریخ. عکاس: دامنه. 2 دی 1393

یکشنبه ٢٩ شهریور ۱۳٩٤ ، ٩:٤٩ ‎ق.ظ

پست 1299 : به ذوق دامنه : قسمت 30 . به نام خدا. هر کس دلی منحصر به خود دارد و خود از خود باخبر است و هیچ کس جز خدای مهربان و ستّار، از درونش خبر ندارد و دامنه با دلی خاص نجوا و نغمه می سازد:

تو در میان گل ها، چون گل میان خاری

مَرهم بدست ما را مجروح می گذاری

تیزپاست ولی خاسمبوک!! ارسالی "یک دوست" به دامنه. 24 شهریور 1394

یکشنبه ٢٩ شهریور ۱۳٩٤ ، ٩:٢٩ ‎ق.ظ

پست 1298

به قلم دامنه : به نام خدا. حداقل چهار گفتمان ضد دموکراتیک در ایران وجود دارد که به سوی  نفی و طرد یکی از پایه های سه گانه ی اندیشه ی دموکراتیک و مردم سالار یعنی ( حاکمیت مردم، برابری شهروندان و حکمرانی اکثریت با رعایت حقوق اقلیت ) جهت گیری می کنند که عبارت اند از:

1- گفتمان بنیادگرایی دینی که در نوشتارها و خطابه ها از مفاهیم دموکراتیک بهره می گیرد ولی در عمل و اندیشه ضد آن است.

2- گفتمان ناسیونالیسم رومانتیک که تصویری آرمانی از دوران ایرانشهری قبل از ظهور اسلام ارائه می دهد که اساسا" غیر واقعی ست و نیز به تحقیر ملل و اقوام همسایه خصوصا" اعراب می پردازد.

3- گفتمان قوم گرایی که با شعار رفع تبعیض از قوم اقلیت آغاز می کند ولی به ضدیت و ستیز با سایر اقوام ختم می شود. تا حدی که این گفتمان بیشترین ظرفیت را در ایجاد خشونت و نفرت دارد.

4- گفتمان مارکسیسم- لنینیسم که در کل از تفسیر لنینی مارکس نمی توان دمکراسی بدست آورد. این گفتمان در التقاط با ایدئولوژی دیگر، بشدت فاجعه آفرین می شود. مانند فاجعه ی دهه ی 60 سازمان مجاهدین خلق که بعد از قیام خشونت بار مسلحانه علیه ی انقلاب اسلامی به سازمان منافقین متّصف گشت. و نیز مانند خشونت های تجزیه طلبانه ی دو حزب پیکارجوی کومله ی کمونیستی کارگری و دموکرات در استان کردستان ایران.

به تحلیل و اعتقاد و گرایش فکری و سیاسی دامنه، تنها گفتمانی که به سه پایه ی اندیشه ی مدرن و قابل اتکای دموکراتیک و مردم سالار دینی، هم معتقد است و هم راسخ. هم پایبند است و هم وفادار و متعهّد، گفتمان " جهموری اسلامی؛ نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد "  است. و این که چه کسانی و یا کدام یک از جریان های صف بندی شده ی ایران در این گفتمان جای دارند، بر عهده ی شما دامنه خوانان است تا بیابید چه تفکری با چه نوع گفتمانی در عرصه ی جامعه ی ایران در حال سیاست ورزی و یا قدرت خواهی قانون گرایانه و یا حتی قدرت طلبی تمامت خواهانه ای ست. تا بعد که باز هم در وادی سیاست و جریان شناسی داخلی خواهم نگاشت و نیز اصول و چارچوب های گفتمان " جهموری اسلامی؛ نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد " را در آینده کمی شرح خواهم نمود.

یکشنبه ٢٩ شهریور ۱۳٩٤ ، ٩:۱٩ ‎ق.ظ

پست 1297 : به قلم تنسر 42 : «به نام خداوند واحد ویگانه بی همتا. سلام ودرود به دامنه ودامنه خوانان گرامی،درود برسفیران ایران زمین در منزگاه وحی وجایگاه وحدت ویگانی وزادگاه حضرت نبی  وسرزمین انتشار اسلام . حج و حاجی در اولین گامش مبارزه با نفس ومنیت است ،منیتی که با من بودنش ،خصوصا صفات کبر وریا ومهمتر از همه عُجب را به همراه دارد وبرای مقابله با این منیت وجهت تزکیه نفس دستورات وراه حلهای که همه محرمات است جلوی پای حاجی نهادند  که شامل محرماتی که بایستی کفاره دهند ومحرماتی که دارای کفاره نیستند ولی در عدم انجام آن به حاجی گوشزد می کنند . محرماتی که دارای کفاره هستند 21 مورد یقیه در ادامه ی مطلب

صحرای عرفات مکه


ادامۀ مطلب
شنبه ٢۸ شهریور ۱۳٩٤ ، ٩:٥٩ ‎ب.ظ

پست 1296 : به قلم حجت الاسلام سیدحسین شفیعی دارابی 34 : گزارش حج 7 . " حوزةعلمیّة قم: سیّد حسین شفیعی دارابی. (مکّة مکرّمه: ساعت 12 شب شنبه 28/ 6/ 1394ش مطابق با شب. پنجم ماه ذی الحجّه الحرام 1436ق). نمودی از «سفرنامة حجّ» (5). طواف گرد خانة خدا . بنام پروردگار بصیر و دوستدار اهل بصیرت؛ هر زائری پس از انجام تمام و یا بخشی از آداب ورود به مسجد الحرام و کسب آمادگی نسبی، با هدایت روحانی کاروان، مشغول به انجام فریضة طواف خانة خدا ( کعبه) می گردد؛ طوافی که خود مرکّب از 7 دور (که نام دیگر آن 7 شَوْط است) می باشد. بی هیچ اغراقی می گویم: یکی از بهترین حالت زائر بیت الله الحرام، حال خوش معنوی است که در وقت طواف به آن دست می یابد؛ این است که می بینم بقیه در ادامه ی مطلب


ادامۀ مطلب
شنبه ٢۸ شهریور ۱۳٩٤ ، ٤:٥٦ ‎ب.ظ

پست 1295                                                                     یوسف رزاقی

به قلم تنسر 41 : «به نام خداوند بخشنده مهربان. درود وسلام به دامنه ودامنه خوانان گرامی .با عرض پوزش از دامنه به دلیل مشغله کاری توان دسترس به تکنولوژی مدرن مقدور نبوده واز این باب نتوانستم با دامنه ارتباط داشته باشم . بگذشت وببخشند. این بار در یاد از ایام  سخن به جای خواهم برد ،که جایش برای محلی ها ودوستان وآشنایان و هر کس او را می شناسدوکسی که سر  سودای بهش داشت خالیست. لمس  عدم حضوری فیزیکیش کاملا برای همگان قابل مشهود است. شخصی با روحیه بشاش وقامتی بلند وتیپ وشخصیت با وقار ،روابط عمومی قابل تحسین که هیچ موقع از بقیه ی متن تنسر در ادامۀ مطلب

نکتۀ دامنه : به نام خدا. با سلام و سپاس بی حد به جناب تنسر که در انتهای فصل تابستان و در آستانه ی ورود به فصل زیبا و اعتدالی پاییز و روزهای خزان برگ های سبز و پاییزی درس آموز به وجود صانع و صُنع الهی و وجود حساب و کتاب و قیامت، یاد یوسف مزارمان را تازه نمود و  کارکردهایش را شماره ساخت؛ سه نکته را می افزایم:

1- همان گونه که تنسر آورد یوسف پایه ریز چند فرهنگ شده بود یکی پروژه ی نوسازی ساختمان های دارابکلا از قِبَل سیل ویرانگر و هولناک محل. او از ویرانی سهمگین محل، به آبادانی رسید و دست مردم را با دوندگی های بی امان و بی وقفه اش در بزنگاه سیل هولناک گرفت و نگذاشت خسارات مادی، روحیه ی مردم را تخریب کند.

2- یوسف در تعبیر دامنه آن گره بند تسبیح دوستان بود و نمی گذاشت مهره های تسبیح از هم بگسلند و همین خصلت او برای ما جنبه ی وصیت دارد و رفقای اصیل و قدیمی دهه ی چهل و  پنجاه که نسبت به هم، دلی صاف و رو راست و خالص و بی کینه و عاری از چندگونگی!! و تُهی از انفصال داریم و همواره جان همدیگر را برای هر دو جهان مان می خواهیم، هنوز هم با هم منسجم هستیم و در بندِ هم و یاری رسان هم و در اخلاص هم.

3- یوسف مخفیانه برای کسانی که نیاز به مدد مالی و معاضدت های بحرانی به هر علل و دلایلی داشتند، کارسازی موثر می کرد و از بذل آنچه در ید قدرتش بود مضایقه نمی کرد. بماند و فاش نسازم. روحش جاویدان و یادش ماندگار. دو تصویر در ادامه ی مطلب یکی دوره ی جوانی یوسف را روایت می کند و دیگری یادآور دوره ی آخر عمرش است. دردش برای مان همیشه جانکاه است.

سال 1362 : از راست: حسن. سیدعلی اصغر. روانشاد یوسف. احمد نصیری. سیدمحمد اندیک. عیسی. سیدرسول. حسن صادقی. لالیمی. آق حیدر. ایستاده از چپ : جعفر رجبی. دامنه. آق باقر شفیعی (پسر عمه ام)


ادامۀ مطلب
شنبه ٢۸ شهریور ۱۳٩٤ ، ۱٠:۳۱ ‎ق.ظ

پست 1294 : به قلم حجت الاسلام سیدحسین شفیعی دارابی 33 : " سیّد حسین شفیعی دارابی. مکّة مکرّمه (روز جمعه 27/6/94ش: ساعت 15/12). تحشیه بر جوابیّة «دامنه». بنام پروردگار بصیر و دوستدار اهل بصیرت. مدیر محترم دامنه و همة دوستان ارجمند سلام؛ صبح جمعة همگان به خیر و سعادت باد. آقا ابراهیم (که در این سفر حسابی یادت کردم چون همواره ملتمس دعا هستید)؛ ضمن تقدیر و سپاس مجدّد از تلاش شایستة جنابعالی در جهت نشر و تسریع نوشتة ارسالی پیشینم، به استحضار میرسانم:

الف- بنده نیز از همة ارجمندان خیر خواه و بصیرت آفرین در عرصة مجازی به ویژه از شخص و شخصیت جنابعالی صمیمانه تقدیر و تشکّر می کنم، و از درگاه باری تعالی، فرجام خوشی را برای همة شما ارجمندان مسئلت دارم؛ بقیه ی متن در ادامه ی مطلب

پاسخ دامنه : من هم سلام مجدّد دارم به محضر شریف تان که هم اینک در سرزمین مقدّس وحی و محل فرو آمدن قرآن به قلب محمد رسول الله صلوات الله و قدمگاه ها و نشانگاه های امام علی و آل علی علیهم السّلام و اصحاب مُخلَص شان، حیّ و حاضرید و مشغول عبادات و عبودیت می باشید. از بیان صریح و ملاطفت تان به همه ی مخاطبان و دامنه خوانان و همچنین دامنه ممنونم. اما فقط دو نکته معروض می دارم: یکی ابراز شادی و شعَف مکثّرم به این همه اشتیاق مسئولانه ی تان به فضای طوفان فکری مناسب و آرامبخش فضای مجازی و واقعی محل مان. و دوم تاکیدم به آن بخش جوابیه ی تان است که نکته ی منبر دامنه را "بیان مبالغه ای" توصیف ساختید. باید بگویم منبر را نه فقط لازم و ضروری و نماد تبلیغ الهی می دانم بلکه آن را مقدس و محور و اطمینان بخش می دانم. هم در مقاله ی شام غریبان عاشورای پارسال این را اثبات کردم و هم در متن "تکیه و مسجد دو مکان مکین" در شام غریبان چهار سال پیش تکیه ی دارابکلا. و الان هم یکی دیگر از فیش نوشته ی سال های دورم را برای شما و مخاطبان می آورم تا بگویم منبر نزد دامنه چه جایگاه و اهمیتی دارد: " وقتی شهری را می خواستند شهرستان کنند، منبر در آن می نهادند و منبر نشانه ی شهرستان بودن آن شهر بود مثل قم که آن زمان زیر نظر اصفهان بود که به درخواست حمزه بن یسع بن سعد اشعری والی قم از هارون الرّشید، در این شهر منبر نهاده شد. " ( منبع مطالعاتی این موضوع تحقیقی ام: کتاب 924 صفحه ای تاریخ تشیّع در ایران اثر رسول جعفریان. صفحه ی 175. ) امیدوارم آنچه دامنه در کنار متن های تان نکاتی بالضّروه می نگارد را  واقعا" یک تحشیه برای تنویر افکار و حتی بهتر است بگویم درس پس دادن پیش روحانیانی چون شما حاضر در صحنه تلقی نمایید؛ نه خدای ناکرده جسارت و کدورت و تنِش. ممنونم و نیز متمنّی و ملتمس دعا.


ادامۀ مطلب
جمعه ٢٧ شهریور ۱۳٩٤ ، ٤:٥٥ ‎ب.ظ

پست 1293 : گزارش حج 6 : به نام خدا. بخش دیگری از تصاویر ارسالی جناب حجت الاسلام والمسلمین سید حسین شفیعی دارابی از مکه ی مکرمه به تلگرام دامنه را با هم به همراه زیرنویس ارسالی  شان می بینیم. با سلام و تشکر از ایشان برای این ارزش گذاری های خوب و اثرگذار به دامنه خوانان ارجمند از سرزمین وحی و نبوت و امامت:

نکته ی دامنه: ضمن سلام به شما جناب شفیعی، برای این توجه عمیق تان به ساحت مقدس اولین بانوی مسلمان و یار و غمخوار رسول خدا صلوات الله یعنی حضرت خدیجه ی کبرا سلام الله علیها که همه ی دارایی های معنوی و مادی شان را هدیه ی ظفرمندی اسلام و ایمان نمودند؛ خیلی خیلی سپاس گذارم. ماجورید به یُمن و برکات وجودی مادر حضرت فاطمه ی زهرا(س). بقیه ی 22 قظعه عکس ادامه ی مطلب

قرائت فاتحه و زیارتنامه با صدای آرام و غیرقابل استفاده دیگران در کنار قبر حضرت خدیجه


ادامۀ مطلب
جمعه ٢٧ شهریور ۱۳٩٤ ، ٤:٤٢ ‎ب.ظ

پست 1292 : به قلم حجت الاسلام سیدحسین شفیعی دارابی 32 : " سیّد حسین شفیعی دارابی. مکّة مکرّمه. در راستای تحشیة دامنه به متن تسلیت نامه. بنام پروردگار بصیر و دوستدار اهل بصیرت. آقا ابراهیم (مدیر وبلاگ خوب دامنه) و همة دامنه خوانان ارجمند سلام علیکم؛ اگرچه جای حضور فیزیکیتان در مراسم پرشکوه دعاء کمیل مکّة مکرّمه در بعثة مقام معظّم رهبری در شب جمعه (27/6/94ش) خالی بود؛ امّا نامتان در صفحة ذهن و لبان ثناگویم سبز بود؛ امّید وارم دعاهایم در جوار حرم امن الهی و در این مراسم به یاد ماندنی در حقّ همة بزرگواران ملتمس دعا مستجاب گردد و همگان مشمول رحمت حضرت حق قرار گیرند؛ آقا ابراهیم، پس از بازگشت از مراسم مذکور، از پیام ارسالیت از طریق تلگرام مطّلع شدم؛ همین موجب گشت تا بدون هیچگونه اتلاف زمان به وبلاگ دامنه مراجعه کنم، و از مفاد تحشیة جنابعالی نسبت به تسلیت نامه اینجانب به مناسبت رحلت استاد فقید، مرحوم آیه الله شیخ ابوالقاسم خزعلی که در قالب چهار نکته تدوین نموده اید آگاه گردم؛ با آنکه در پی بقیه ی متن ایشان در ادامه ی مطلب

جوابیه ی دامنه: با سلام و آرزوی سلامتی و توفیق تان در مهبَط وحی و حرم امن خدا. جنابحجت الاسلام والمسلمین سیدحسین شفیعی دارابی من به عنوان یک معتقد به جناب عالی و البته نیز منتقد به برخی آراء و تفکرات تان، فقط یک نکته را عرض می کنم و آن این که حق دارید دامنه و امثال دامنه را در محل تان نشناسید و ندانید فراجناحی ست یا جناحی و دارای چه مرجّحات و اعتقاداتی ست و آیا در صراط است یا در انحراف. چون شما در طی 60 سال عمر پربرکت تان هیچ وقت، وقت نکردید جز از طریق منبر و خطابه که البته ابزار مفید و مقدسی ست،  با ماها تشنگانِ حقایق و واقعیات جلوس کنید و به شیوه های دیگر که کاراتر و صمیمی تر است، سخن بگویید و سخن هم بشنوید و یا حلقه ای شکل دهید و به وجه غیرمنولوگ تبادل دیدگاه نمایید تا هم خود را خوب به ماها بشناسانید و هم خوب از اوضاع محل تان و نوع دیدگاه ها و آرای متفاوت هم محلی های تان مطلع شوید. باز هم خوشحالم فضای مجازی این راه را تسهیل و تمهید نمود. و از این نظر از شما که در این عرصه ی مدرن بسیار فعال و دارای سخن های شنیدنی و خواندنی هستید، بسی سپاس دارم و تقدیر و تشکر. در بقیه ی متن تان با آن که بهره گرفتم، سکوت می کنم و دامن نمی زنم. از شما روحانی آگاه و بسیار فعال التماس دعا دارم.


ادامۀ مطلب
جمعه ٢٧ شهریور ۱۳٩٤ ، ۸:٤٤ ‎ق.ظ

پست 1291 : به قلم حجت الاسلام سیدحسین شفیعی دارابی 31 : گزارش حج 6 . " حوزةعلمیّة سیّد حسین شفیعی دارابی (مکّة مکرّمه: 26/6/ 94ش). عرض تسلیت به مناسبت رحلت عالم متّقی، آیت‌الله خزعلی (ره). بنام پروردگار بصیر و دوستدار اهل بصیرت. پس از بازگشت از زیارت قبرستان حضرت ابوطالب (علیه السّلام) در روز چهارشنبه مورّخة 25/6/94ش به هتل، مطّلع شدم: عالم فرهیخته، آگاه به زمان، آشنا با خطوط انحرافی پنهان، مدافع راستین راه و رسم امام راحل (ره) و مقام معظّم رهبری، حافظ کلّ قرآن و نهج البلاغه؛ حضرت آیت الله حاج شیخ ابوالقاسم خزعلی (رضوان الله تعالی علیه) دار دنیا را وداع نموده است، و به بقیه ی متن ایشان در ادامه ی مطلب

جوابیه ی دامنه : به نام خدا. ابتدا سلام دارم به شما جناب حجت الاسلام والمسلمین سید حسین شفیعی دارابی و سپس التماس دعا به خاطر حضورتان در مشاهد مشرّفه ی مکه و مدینه در این دهه ی مبارکه ی ذی الحجّه الحرام. آنگاه چهار نکته ی تحشیه دارم بر متن تان. البته با اظهار و اذعان صریح به این مساله که برای دامنه آنچه در متن شما اسم آن فرزند دو شخصیت آمده، نه زیاد مهم است و نه اساسا" آنها را قبول دارد و نه حتی تاییدشان می کند:

نکته ی اول این که ضمن خدا بیامرزاد به این درگذشت مرحوم آیه الله ابوالقاسم خزعلی روحانی انقلابی و مبارز و عضو باسابقه ی فقهای شورای نگهبان و خبرگان، به نظرم در حالی که فرزند مرحوم آیت الله خزعلی در فوت پدرش به حکم فطرت انسانی و حُبّ پدر و فرزندی عزادار است، نیازی نبوده است شما تسلیت نامه ی از حج فرستاده ی خودتان را صبغه ای سیاسی و جناحی بدهید. اتفاقا" همین مهدی خزعلی چند سال در جناحی قرار داشت که شما به آن تعلّق دارید و حتی موسسه ی فرهنگی جابر بن حیّان وی علیه ی روشنفکران ایران برنامه ی هویت را برای صدا و سیمای عصر علی لاریجانی به چاپ انبوه رسانید و توزیع نمود و برای دامنه هم فرستاده شد و هنوز هم آن کتاب ویژه ی محفلی را در کتابخانه ام نگه داشته ام.

نکته ی دوم این که آن مرحوم نمی بایست از فرزندش برائت کند زیرا انسان بسی فراتر از حکومت است و همان گونه که پدر بر گردن فرزند حقوق دارد، فرزند نیز بر پدر حقوقی دارد و آزادی سیاسی و فکری موجب نمی شود مفهوم برائت جاری شود که نوعی غضب و تنبیه شاقّی ست.

نکته ی سوم آن که آیت الله هاشمی رفسنجانی به تشخیص خود عمل می کند، زیرا از عنوان آیت اللهی وی ( که از قضا جناح راست به ایشان اطلاق کرد) چنین استنباط می شود او شرعیات خویش را خود بلد است که با فرزندش چه کند و حتی شاید اجتهادش در این رابطه، خاص باشد و به حکم تفکر خود در باره ی فرزندش عمل می کند و مثل مرحوم خزعلی برائت را مطرح نمی کند و نصیحت و تذکر و راهبری اش می کند. الله اعلم.

نکته ی چهارم این که امام خمینی در بحث کمونیست خواندن محمد سلامتی دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، تذکرات صریح و تندی مطرح کرده بودند که در تاریخ ثبت است و در ذهن مان ماندگار. امید است در حق گویی ها، همه ی حقایق گفته آید نه آنچه باب طبع فعلی مان است.

با پوزش. چون خودتان در بحث تسلیت نویسی، سیاسی و جناحی عمل کردید، دامنه به حکم فراجناحی بودن و استقلال رای و حق گرایی و حق گویی ها این چهار نکته را به اختصار جهت تنویر افکار، آزادانه نگاشت. فی امان الله.

عیادت رهبر معظم انقلاب از آیت الله ابوالقاسم خزعلی


ادامۀ مطلب
پنجشنبه ٢٦ شهریور ۱۳٩٤ ، ۳:٥٥ ‎ب.ظ

پست 1290 : به قلم دامنه : به نام خدا. غزّالی، هگل و پوپر سه ضد انقلاب مشهوری اند که هر سه معتقدند انقلاب نتایج بدی دارد. غزالی معتقد بود با حکومت ها نباید درافتاد بلکه باید آنها را به نرمی نصیحت کرد، چون قدرت و غلبه مشروعیت می آورد. هگل به پدیده ی انقلاب هیچ اعتقاد نداشت و دولت را عقل کل و مقدس می دانست. و پوپر هم بر این نظر بود انقلاب، نتایج غیر قابل  محاسبه ای دارد.

بنابراین این سه نفر که فیلسوفان و اندیشمندان زمانه ی خود بودند، همواره به عنوان مشهورترین ضد انقلاب ها باقی ماندند؛ هم در میان جامعه و حکومت های خود و هم در تاریخ اندیشه ی سیاسی جهان. بقیه ی تفکرات و تانّی های این پست با شما دامنه خوانان ارجمند و با تامّل. بی آن که ارزش گذاری کنم بگویم آثار این سه متفکر خواندنی و مهم اند.

پنجشنبه ٢٦ شهریور ۱۳٩٤ ، ۱٠:٠٤ ‎ق.ظ

پست 1289 : به ذوق دامنه : قسمت 29 . به نام خدا. در این ایام تشریق و اشراق و عشق مشرقی ام و با همه ی دلدادگی ام به او که غائب همیشه حاضره، می گویم: ای صاحب ما و ای سوگند زمانِ ما و ای همه ی ارزش های ذخیره شده ی عصر و مَصر ما و ای سرور و پرچمدار و پیشوای معظّم ما و ای امام حجّت و مهدی ما:

در راه، عزیزی ست که با آمدنش

هر قطب نما، قبله نما خواهد شد

این دلدادِ دامنه است که می گویم به او که در گِردَش، گردِش دارم و گرایشم به او گرَوشی ست قلبی، عقلی و عشقی. و با همه ی دل و دیده ام در قبله ی اویم چون اهل قبیله ی اویم. پس خدایا آفریدگارا: قلبم را بی او، از قالبم نگیر تا او را سیر سیر ببینم و سپس از محضرش پَرکشم و راهی کوی قرار شوَم. آمین.

جاده ی جنگلی چلکاچین دارابکلا. این قسمت جاذب ترین جاده ی جنگل دارابکلاست چون هم پیچ در پیچ است، هم زیبا و پرمنظره و دیبا و هم سیرش به بالا و بالاهاست. ارسالی جناب  دارکلایی ریکا به تلگرام دامنه.  چهارشنبه 25 شهریور 1394

چهارشنبه ٢٥ شهریور ۱۳٩٤ ، ٦:۳۳ ‎ب.ظ

پست 1288 : به قلم دامنه : قسمت 8 . مکتب های اجتهادی شیعه. به نام خدا. در این پست می خواهم مقداری شما را با حوزه ی اجتهادی شیعه آشناتر کنم. البته می دانم که آشنایی دارید، اما می خواهم با تشریح یکی ازمبانی آن، کمی بر اطلاعات تان بیفزایم.

خوشبختانه مکتب های حوزوی اجتهادی شیعه یک نوع مکتب واحد و منحصر و دستوری نیستند. تکثّر و چندگونگی دارند. سه مکتب یا سه مدرسه و یا سه حوزه ی معروف نجف، سامرّا و قم هر یک دارای ویژگی انحصاری بقیه در ادامه ی مطلب

مباحثه ی طلبگی در حرم حضرت معصومه (س) سنتی متداول طلاب حوزه ی قم


ادامۀ مطلب
چهارشنبه ٢٥ شهریور ۱۳٩٤ ، ۸:۱۱ ‎ق.ظ

پست 1287 : به قلم دامنه. به نام خدا. بزرگمهر وزیر مقتدر انوشیروان در دروه ی ساسانیان بود. انوشیروان از او سوالی پرسید و او گفت نمی دانم. انوشیروان گفت تو که وزیر منی و این قدر حقوق می گیری چطور نمی دانی؟ بزرگمهر گفت: " همه چیز را همگان می دانند و همگان هنوز از مادر نزاده اند. "

دامنه این پاسخ بزرگمهر را اوج فلسفه ی سیاسی قدرت می داند. زیرا هیچ تک نفر و تک نهادی وجود ندارد که سامان تمامی آگاهی ها در آن تجمع شده باشد. اساسا" در حوزه ی تفکر سیاسی، آگاهی ها و دانایی ها در سراسر جامعه پخش است، نه در سری خاص و سازمانی خاص و وزیری خاص و شاهی خاص و سلسله ای خاص و حکومتی خاص و صدراعظمی خاص.

این تز بزرگمهر نمادی از روح ایرانی ست که قدرت را منتشره در آحاد جامعه می داند که امام خمینی تعبیر به ولی نعمت نمودند. آری، ایرانی هرگز مردم خود و جهان را بی اراده و بلااثر و  دنباله رو نمی خواهد. پیشرو و پیرو می خواهد، پیرو از جنس دانایی و آزادی نه تقلید کورکورانه و اجباری.

سه‌شنبه ٢٤ شهریور ۱۳٩٤ ، ٧:٥٥ ‎ب.ظ

پست 1286 : به قلم حجت الاسلام سیدحسین شفیعی دارابی 30 : گزارش حج 5 «حوزةعلمیّة قم: سیّد حسین شفیعی دارابی. (مکّة مکرّمه: عصر روز سه شنبه 24/ 6/ 1394ش مطابق با اوّلین روز از ماه ذی الحجّه الحرام 1436ق). نمودی از «سفرنامة حجّ» (4). ورود به مسجد الحرام. بنام پروردگار بصیر و دوستدار اهل بصیرت. هرزائری به جهت انجام طواف عمره یا حجّ می بایست وارد فضای معنوی «مسجد الحرام» شود؛ زیرا رسیدن به جوار کعبه و آغاز عمل ارزشمند طواف، تنها از طریق ورود به این مسجد عظیم و عزیز ممکن خواهد بود؛ اینجانب نیز به همراه روحانی معین، مدیر، معاون و زائران کاروان توفیق یافتم در وقت سحر روز یکشنبه 14/ 6/ 94ش وارد این مرکز عبادی بسیار مهمّ گردم. بی هیچ اغراقی باید بگویم: زبان و قلم، از بیان حالت خوش، و جوش و خروش زائران عزیز در این لحظه، و از نقل همة آنچه که می بایست در این راستا طرح شود عاجزند؛ امّا بقیه در ادامه ی مطلب

حجة الاسلام سیدحسین شفیعی دارابی در کنار کعبه ی معظّه. عکس: ارسالی ایشان به تلگرام دامنه


ادامۀ مطلب
سه‌شنبه ٢٤ شهریور ۱۳٩٤ ، ٧:٢۸ ‎ب.ظ

پست 1285

به قلم دامنه : از همان روز میثاق و تشییع شهدای گمنام غوّاص در دارابکلا در 20 مرداد 1394، این چهره ی درهم فرورفته و برخودپیچیده ی دوست گرامی ام حاج علی چلویی را دیدم و در  وبلاگم ذخیره کردم و خواستم پس از مدتی این صحنه ی ماندگار را عکس خاص و برگزیده ی دامنه کنم و حالا چنین کردم.

از جناب حاج حسین رنگین کمان برای ثبت این صحنه ی طبیعی و دلدادگی یکی از رفقایم ممنونم. از حاج علی بزرگوار هم می خواهم همیشه دلش را همین گونه مهیّا نگه دارد که دروازه ی شهادت در شیعه ی اثنی عشَری هرگز بسته و بن بست نیست و شیعه یعنی کسی که علی و آل علی (ع) را پیشوایش و اسوه اش می داند و در راه خدا از هیچ تعَب و دشواریی نمی هراسد. از خدا می طلبم ما را هم شایسته ی شهادت در راه اسلام عزیز و ایران باایمان و  آزادی و آزادگی و خداگرایی کند.

این پست خاص را تقدیم می دارم به حاج علی چلویی همسنگر جبهه و جهادم و از وی می طلبم راه شهیدان را همواره، هم در قلب و هم در قالب، بسی بسی محکم و استوار و پوینده و مردمی نگاه دارد. از راه دور طلب دعا دارم.

حاج علی چلویی. عکاس: حاج حسین رنگین کمان. عصر سه شنبه 20 مرداد 1394 روز شهادت امام صادق ع. روز میثاق و تشییع شهدای گمنام غوّاص  در دارابکلا. روزی که چشمان همه از شوری اشک ها، سرخ شد و دل همه از درد تکه استخوان ها و پلاک آن سه شهید گمنام،  پرخون گردیده بود. به تو می گویم: خدا قوت حاج علی با این چهره ی عرق کرده ی سرخ فام

سه‌شنبه ٢٤ شهریور ۱۳٩٤ ، ۱٠:۳٤ ‎ق.ظ

پست 1283 : به قلم دامنه : عترت در عرصه 11 . به نام خدا. امروز دوشنبه 23 شهریور 1394 سی ام ذی القعده ی 1436 سالروز شهادت مظلومانه ی امام جواد فرزند امام رضا سلام الله علیهماست.

امامان شیعه با آن که برگزیده ی خدا و اسوه ی جامعه و نمونه ی اعلای انسان کامل و اخلاق و روشنگر معارف حقّه و عبد صالح خدا و در یک کلام حامی ستم دیدگان و مخالف ستم پیشگان بودند، همواره مورد خشم حاکمان جور و ظلم اموی و عباسی  قرار گرفتند و همگی با انواعی از محدودیت ها و مشکلات سرانجام به شهادت رسیدند، تا این که خیر و برکت بر آن دیده شد، امام زمان (عج) به اذن و اراده ی فائقه و حکیمانه ی خدای رحمان در پرده ی غیب قرار گیرند تا روزی  ظهور نمایند و بشریت را به برترین خبرها و خیرها و جامعه ی عاری از ستم و دُژَم مژده دهند.

دامنه شهادت امام جواد علیه السلام را به همه ی شیفتگان خاندان عترت و عصمت و طهارت خاصه به دامنه خوانان بزرگوار تسلیت می گوید.

حرم معنوی باب الحوائج امام محمد تقی جوادالائمه (ع) در کاظمین عراق

دوشنبه ٢۳ شهریور ۱۳٩٤ ، ۱۱:٠۱ ‎ق.ظ

پست 1282

به انتخاب دامنه : لیف روح یکصد و دوم. به نام خدا.  این لیف روح را اختصاص می دهم به بحث زن و مرد که سه شنبه 24 شهریور، اول ذی الحجّه ی 1436 روز فرخنده ی ازدواج امام علی و فاطمه ی زهرا سلام الله علیهماست. این روز را پیشاپیش تبریک و شادباش می گویم. روح را با  ازداوج تان نوازش و استعلاء ببخشین و آرامش بیابین. همین:

در زندگی زناشویی، کارگردانی و فیلمنامه بر عهده شوهر استف صدابرداری و دیالوگ! مالِ زن.

پیش از ازدوج چشم را خوب باز کنید، ولی بعد از ازدواج کمی ببندید.

ازدواج های بد مانند پارچه های ابریشمی و پشمی ست، که سرانجام پشم را قطع خواهد کرد.

ازدواج مثل هندوانه خریدن است، گاهی خوب و گاهی بد از آب درمی آید.

تاک ( درخت انگور ) را از خاک خوب و دختر را از مادر خوب انتخاب می کنند.

سر آخر از صائب تبریزی بگویم که زن و مرد هر چه دارند به هم قسمت کنند:

همچو خورشید به ذرّات جهان قسمت کن

گر نصیب تو به گردون همه یک نان باشد

ان شاء الله همه ی جوانان و آرزوداران به امیدشان نائل شوند

یکشنبه ٢٢ شهریور ۱۳٩٤ ، ٧:۱۱ ‎ب.ظ

پست 1280 : به قلم دامنه : به نام خدا. چهار تصویر تازه و نویدبخش از جدیدترین چهره ی باران دارابکلا یادمان مظلوم ترین زن تاریخ دارابکلا که توسط بی رحمان طمّاع به شنیع ترین حالت به قتل رسید و در جنکل مَخوف منطقه ی چلمردی رها شد و مدتی فضای منطقه و بخش وسیعی ار کشور را پرتلاطم ساخته بود.

عکس های ارسالی جناب یک دوست به تلگرام دامنه. 21 شهریور 1394 . از این تلاش خوب جناب یک دوست بسی ممنونم. با هم ببینیم که خیلی از دل ها برای این باران دارابکلا می تپد:

تو آرام بخواب باران خانم کوچولوی ناز، که مادرت تا می توانست در کمتر از چند ساعت بدترین ناآرامی هولناک را بر جان و قلب و فراق و وداع دائمی تو به جسم و جان خود دید بقیه در ادامه ی مطلب


ادامۀ مطلب
یکشنبه ٢٢ شهریور ۱۳٩٤ ، ٤:٤٧ ‎ب.ظ

پست 1279 : به قلم حاج سیدتقی 11: "دیدار استاد اخلاق حاج آقای شفیعی مازندرانی با حاج عبدالله مهاجر یار و همرزم و همسایه و رئیس اتاق بازرگانی مازندران.

حاج آقای شفیعی مازندرانی استاد حوزه و دانشگاه بمنظور تکریم از خدمت و مسئولیت مهم از یک هم محلی که با لیاقت و صداقتش افتخار آفرید، به اتفاق حجت الاسلام حاج آقای ربانی و آقای جعفرزاده داماد حاج آقا که دانشجو دوره دکتری و این جانب در یک فضای صمیمی در حوزه ریاست و دفتر کار حاج عبدالله  برادر ارزشمند اولین شهید محل (شهید محمد باقر مهاجر) ریاست محترم اتاق بازرگانی استان مازندران حضور بهم رساندند. در این دیدار

ارسالی جناب حاج سید تقی شفیعی دارابی به تلگرام دامنه. از راست: حاج عبدالله مهاجر. حاج سیدتقی شفیعی دارابی. حجت الاسلام والمسلمین شفیعی مازندرانی. حجت الاسلام آقای شیخ علی ربانی. حجت الاسلام آقای جعفر زاده. بقیه متن و عکس ها در ادامه ی مطلب


ادامۀ مطلب
شنبه ٢۱ شهریور ۱۳٩٤ ، ٦:٥٤ ‎ب.ظ

پست 1278 : به قلم دامنه : به نام خدا. انا لله. یکی از سادات خوش نام محل، مردی باخدا و ایمان و در نزد مردم دارای وجاهت اخلاقی و نزاکت رفتاری یعنی مرحوم میرقاسم موسوی به دیار باقی شتافت و خاندان خوب و مؤمن موسوی ها را عزادار ساخت.

دامنه این مصیبت را به همه ی بازماندگان نسبی و سببی اش تسلیت می گوید. خصوصا" به فامیل ارجمند و بزرگورارمان، معلم مومن و محترم سرکار خانم موسوی خواهر ارزشمندم، مدیر موفق و گرامی موسسه ی آموزشی و پرورشی مهد کودک ملکه های کوچولوی دارابکلا، که در غم درگذشت دایی مهربانشان عزادار هستند، این درگذشت غم انگیز را به ایشان و خانواده ی ارزشمندشان تسلّا می دهم.

اما بدانیم همه، که عمر و زندگی هدیه و امانت خداست که طبق قانون الهی با ره توشه هایی ماندگار مجددا" به خدای متعال  رجعت می گردد: و انا الیه راجعون.

شنبه ٢۱ شهریور ۱۳٩٤ ، ۸:۱٠ ‎ق.ظ

پست 1277

به قلم یک نویسنده : به نام حضرت حق تعالی. سلام جناب دامنه و دامنه خوانان ارجمند. تقدیر مردمی از محمد دباغیان دهیار محترم دارابکلا.  خدمت به مردم خدمت به خداست، دهیار مدیر  اجرایی روستا با انتخاب شورا بر کرسی خدمت می نشیند و فعالیت های که در جنبه های عمرانی اجتماعی و فرهنگی  انجام می دهد بایستی در راستای تعالی و پیشرفت  روستا باشد، ارائه عملکرد دهیار نشان دهنده فعالیت و توان مدیریتی ایشان در زمان خدمتش می باشد، نوع عملکرد میتواند رضایت  یا عدم رضایت مردم را دربر داشته باشد.

شایسته است مسئولان، پیوسته در باره عملکرد خود در دوره مدیریت شان پاسخگو باشند و گزارشی از فعالیت های خود را به مردم ارائه دهند و چه خوب است که گزارشها دقیقتر بازگو شود. حضرت امام  ره همواره بر بازگو کردن خدمات ارزنده

بقیه در ادامه ی مطلب

محمد دباغیان دهیار لایق و خدوم دارابکلا. آذر 1393


ادامۀ مطلب
شنبه ٢۱ شهریور ۱۳٩٤ ، ٧:٤۳ ‎ق.ظ

پست 1276 : به قلم حجت الاسلام سیدحسین شفیعی دارابی 29: گزارش حج 4 . حوزةعلمیّة قم:سیّد حسین شفیعی دارابی. (مکّة مکرّمه: عصر روز جمعه 20/ 6/ 1394ش مطابق با 27 ماه ذی القعده الحرام 1436ق). نمودی از «سفرنامة حجّ» (3). ورود به حرم امن الهی (مکّة مکرّمه). بنام پروردگار بصیر و دوستدار اهل بصیرت؛ بی هیچ تردیدی، یکی از حکمت های نهفته در جهت تشریع فریضة عظیم «حجّ»، افزایش معرفت و بصیرت دینی است؛ اینست که می بینیم: امام رضا (علیه السّلام)، ضمن بیان حکمت های گوناگون این فریضة بزرگ الهی می فرماید: بقیه متن و 46 قطعه عکس در ادامه ی مطلب

طواف کعبه ی معظمه. عکس ها همگی ارسالی ایشان از مکه به تلگرام دامنه


ادامۀ مطلب
جمعه ٢٠ شهریور ۱۳٩٤ ، ٩:۱۱ ‎ب.ظ

پست 1275 : به نام خدا. بر اساس خبر ارسالی جناب حاج سید تقی شفیعی به دامنه، نماز جمعه ی امروز 22 شهریور 1394 شهرستان میاندورود در مصلای شهر سورک به امامت حجة الاسلام والمسلمین شفیعی مازندرانی اقامه می شود.

دامنه با شعَف و افتخار این واقعه ی عزت مندانه دینی را تبریک می گوید و آن را برای دارابکلا و منطقه خیر و برکت می خواهد. امید است وجود ایشان در این مقام که مقامی معنوی، دینی و مردمی و وحدت آفرین و انسجام بخش است، منبعی برای اتّکال مردم به آرمان های مقدس و اتّصال به عبودیت و عبادات باشد.

از راست : نفر سوم حجة السلام والمسلمین سید محمد شفیعی مازندرانی. 7 خرداد 1394 . مسجد سنگ بند قم. خیابان سمیه. عکاس: دامنه

جمعه ٢٠ شهریور ۱۳٩٤ ، ٥:۳۳ ‎ق.ظ

پست 1274 : به شرح دامنه: به نام خدا. او آق اسماعیل شفیعی است. مشهور به اسمال قاضی. خوش خند. پُرطرفدار. فقر کشیده. زیرک. تیاتر. استاد خنداندن و روده بُر ساختن. منبع انرژی جوک های بداهه گوی. سید مهربان و بی آزار. داداش خوب آسیدعلی اصغر. اهل قناعت و شادی. مرد کار و تلاش و دسترنج.

برای دامنه دوست داشتنی و بسی آشنا و نزدیک. دامنه از جوک های زنده ی او تجربه های زیادی در خنده ی شدید غش آلود دارد تا حدی که فقط آسید باخبره که چگونه!!؟ است. فقط یک نکته بگوید دامنه آق اسماعیل الان 25 ساله قراره بیاد دروازه ی حیاط خونه ی دارابکلایم را رنگ آمیزی کنه!

با هم ببینم این مرد کار و رنگ آمیزی را که جناب " یک دوست " امروز 19 شهریور 1394 بر تلگرام دامنه روانه کرده است.

آق اسماعیل شفیعی دارابی فرزند مرحوم سید ابراهیم. 19 شهریور 1394. بقیه در اینجا

پنجشنبه ۱٩ شهریور ۱۳٩٤ ، ۱:٤٤ ‎ب.ظ

پست 1273 : به قلم روزگار 8 : "سلام دارم خدمت برادر گرامیم آقای طالبی و دامنه خوانان این داستانرا که واقعیت هم هست خواندم برام جالب و تکان دهنده بود فک کنم برای شما دامنه خوانان هم تکان دهنده باشد وطن امروز : یک روباه وقتی در منطقه شیدا نزد دوستانش شرمسار شد، ناباورانه سکته کرد و بی‌جان روی زمین افتاد. تلاش‌های محیط‌بان و دامپزشک نیز نتوانست جان این روباه را نجات دهد. چندی پیش محیط‌بانی به نام «اصغر درخشان» در حال گشتزنی در منطقه حفاظت‌شده شیدا در چهارمحال و بختیاری با انباشت مقداری لاشه مرغ روبه‌رو شد که احتمال داد از سوی مسؤولان مرغداری‌های نزدیک به صورت پنهانی در آنجا تخلیه شده بود. این محیط‌بان هنوز به لاشه مرغ‌ها نرسیده بود که دید یک روباه با قدم‌های تند خود را به لاشه مرغ‌ها بقیه در ادامه ی مطلب

پاسخ دامنه: سلام به جناب روزگار. شرمساری که همان خَجل ماندن و شرمندگی ست بدترین  وضعیتی ست که یک جاندار را بی جان می سازد. وقتی روباه با آن همه خُبرگی در حیله، از شرمندگی سکته می زند و می میرد تا شرمسار نماند، چگونه است در زندگانی بشر که کثیری از آدم ها از شرم و سرافکندگی های دردهای روز و روزگار و کردگار به هر علل و دلایلی دق می کنند و دیگر اصغر درخشانی هایی هم نیستند تا آن را ثبت و ضبط و خاطره سازند. رازهای انسان های شرمسار، بسی هزارتو تر و هزارلا تر و هزارسرّ تر و پرکلاف و پرمکافات تر از روباه هاست. داستانی آوردی شما جناب روزگار که روز و شب آدمها آن را لمس می کنند و تجربه و آه و ناله: شرم، شرم. شرم.

روباه سرخ


ادامۀ مطلب
پنجشنبه ۱٩ شهریور ۱۳٩٤ ، ٧:۳۳ ‎ق.ظ

پست 1271

به قلم حاج سیدتقی 10 : " سلام آقا ابراهیم مدیر اهل علم و قلم و همه دامنه خوانان گرامی.  عرض ادب واحترام دارم خدمت حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج آقای شفیعی مازندرانی اخوی گرام وپدر مقامم استاد عملگرا واخلاق محور ، فرمایشات حضرت عالی چون از جنس دلی است بقول شاعر لاجرم بر دل می نشیند ونشست. انشا الله جوانان متدین به سفارشات قرآنی که از لسان نبی مکرم اسلام بیان و تفسیر شرح حال آنرا تقبل زحمت فرمودید به گوش جان میشنوند وعمل میکنند چون شما خوشبختی آنان را طلب و تشویق می فرمایید. در سال گذشته وقتی وزیر آموزش وپرورش با جمعی خدمت حضرت آقا رهبر معظم انقلاب رسیدند وزیر طی آماری اعلام بقیه در ادامه ی مطلب

پاسخ دامنه: به نام خدا. سلام دارم به شما دوست گرامی و بزرگوارم جناب حاج سیدتقی شفیعی. با پسران استاد شفیعی مازندرانی علی آقا و احمدآقا آشنام و خبر دارم به مدارج علمی خوبی نائل آمدند و به لحاظ آداب فردی خیلی با اخلاق هستند. در مورد دیدگاه تان در باره ی خطر کنترل موالید، فعلا نظرم را وامی گذارم به بعد از اظهار نظر محتمل دامنه خوانان ارجمند. تصریح کنم متن جناب حاج سید تقی در راستای پست 1265 است با عنوان تکثیر نسل یه قلم نثر و نظم حجت الاسلام والمسلمین شفیعی مازندرانی (اینجا ).

جناب حاج سیدتقی شفیعی دارابی. عکس استقراض


ادامۀ مطلب
چهارشنبه ۱۸ شهریور ۱۳٩٤ ، ۱٢:٥٤ ‎ب.ظ

پست 1270 : به قلم تنسر 40 : " به نام خداوند بخشنده و مهربان. سلام ودرود به دامنه ودامنه خوانان گرامی ،درود وسلام برهمه شهیدان وجان باختگان ایران زمین. با شوق اشتیاقم وبا کمال احترام به شان وشخصیت اش ،این بار از کسی قلم به تحریر می آورم که به جای اینکه لشگر دعا باشد سرباز عمل در میدان جهاد بود. از مردی سخن می گویم بجایی موعظه برسر منبر ،تفنگ بدست گرفته و با عملش تشویق وموعظه سربازان در خط مقدم بود .این بزرگوار همان شهید سید جواد شفیعی می باشد ،که چهره بشاش وخندانش برهمگان پوشیده نیست.

شهید حجت الاسلام سید جواد شفیعی دارابی دانش آموخته علوم دینی از قم می باشد ودر  اوان انقلاب با توجه به نیازش در محل برای انقلابیون وجوانان محل خود را مهیا مردم نموده ودر تظاهرات جلودار ومسئول شعار های انقلاب بوده ودر تشویق جوانان برای شرکت در تظاهرات به ساری نقش اساسی بقیه در ادامه ی مطلب

قم. 1358 . آلبوم اختصاصی دامنه. پس از رفتن به جماران برای دیدار امام خمینی: از راست: اصغر رنجبر. شهید حجة الاسلام سیدجواد شفیعی. مصطفی آهنگر. علی اکبر آهنگر دو نفر  ایستاده: از راست: سیدعسکری. دامنه. عکاس: آسید علی اصغر

شهید حجت الاسلام سید جواد شفیعی دارابی

عکس یادگاری تئاتر سال 1358 در دارابکلا با عنوان «خان باید از بین برود» به کارگردانی سید علی اصغر شفیعی دارابی: نشسته از راست: خلیل آهنگر دارابی (جوشکار). یوسف آهنگر دارابی (مداح). حیدر طالبی دارابی (اخوی من). حسن آهنگر دارابی (مرحوم حاج مرتضی ). علی اسماعیل آهنگر دارابی (مرحوم کاظم). سید کاظم صباغ دارابی. احمد شیردل دارابی. ایستاده از راست: جواد دباغیان. حاج سید تقی شفیعی دارابی. نقی طالبی دارابی (عکاس صحنه). شهید حجة الاسلام سید جواد شفیعی دارابی (برای تقویت و تشویق روحیه گروه تئاتر آمده بود). ابراهیم طالبی دارابی (دامنه). جعفر رجبی دارابی. علی ملایی. موسی رجبی دارابی.  در ضمن، در این عکس دیگر افراد گروه تئاتر آن سال، مانند سید عسکری شفیعی، مرحوم آق علی عمادی، مرحوم اسماعیل رجبی، سید رسول هاشمی دارابی، موسی بابویه دارابی و روانشاد یوسف رزاقی دیده نمی شود

 یادش جاویدان و نغمه ی نوحه های مصائب عاشورایش مانا


ادامۀ مطلب
چهارشنبه ۱۸ شهریور ۱۳٩٤ ، ۱٢:٤٤ ‎ب.ظ

پست 1269

به ذوق دامنه : کویریات دامنه 28 . به نام خدا. حضرت علی امیرالمومنین (ع) دنیا و آخرت را به دو  همسر یک مرد تشبیه کردند که در اثر محبّت به یکی، دیگری آزرده می شود. میان روشنفکری و دینداری هم برخی بر این عقیده اند چنین نسبتی حاکم است. اگر بخواهی روشنفکر باشی، دیندار اخم می کند و اگر بخواهی دیندار بمانی، روشنفکر عبوس می ماند. این نیست، جز همان پارادوکسیکال تاریخیِ تناقض نما. کمی به این عکس گزنه خیره شوید در پی پیلم بمانید و کویریات را ول کنید!!!

ارسالی " دارکلایی ریکا " به تلگرام دامنه. آن نوشته ی روی عکس گزنه از خود عکس است نه از دامنه و تفسیر آن هم با شماست نه دامنه

سه‌شنبه ۱٧ شهریور ۱۳٩٤ ، ٦:٢٠ ‎ب.ظ

پست 1268 : به قلم دامنه : قسمت 30 : رَخِف : به نام خدا. در دارابکلا تلفّظ بیشتر لغات یا می شکند و یا با تغییر حروف همراه است و گاهی حروف حتی جابجا هم می شود. همین لغت و واژه ی رَخِف یعنی رفیق. دوست و همراه و همدم و هم بازی. حالا رخف چیست و کیست. دامنه کمی این را می شکافد:

رخف یعنی یار و یاور و دوست و همدل و همراز و همباز هم

رخف یعنی دوری از دشمنی و اوج محبت و مهربانی به هم

رخف یعنی با یک سوت حاضر و با یک سوت غایب به هم

رخف یعنی دفتر ثبت خاطرات حضور و غیاب برای هم

رخف یعنی دست در دست هم و جیب در جیب هم

 

رخف یعنی کمک به هم بی کاست و کم و در هم

 

رخف یعنی غمخوار هم، مُعین هم، وفای هم

 

رخف یعنی نگهبانی از حیثیت هم

 

رخف یعنی ایثار دست و دل و پول و پر و نون و خون به هم

 

رخف یعنی لینک و پیوند هم

 

رخف یعنی پمپاژ خون هم

 

رخف یعنی دو جسم و دو روح در اتحاد هم

 

رخف یعنی گزارش صاف عشق هم به هم

 

رخف یعنی سایه ی هم

 

رخف یعنی رِفق و مدارای هم

 

رخف یعنی آمادباش به یک چشم بهم زدن برای عِرض و آبروی هم

 

رخف یعنی فتوکپی هم

 

رخف یعنی انعکاس دو یار در چشم هم

 

رخف یعنی تکیه پیش باهم و قبر دله هم با هم

 

رخف یعنی جنگ با دشمن برای قلب هم

 

رخف یعنی سنگ صبور هم

 

رخف یعنی بی دفتر حساب و کتاب بودن برای اعتبارات هم

 

رخف یعنی واریز حُب به حساب هم

 

رخف یعنی وام و ضامن و پشتوانه ی هم

 

رخف یعنی با یک قاشق قورت دادن برای شکم هم

 

رخف یعنی گِلس هم را خوردن برای دوری از غم هم

 

رخف یعنی کورَک هم را برافکندن برای شادی هم

 

رخف یعنی تا گفت: داری بدی؟ بگی: آری دارم و می دم باز هم

 

رخف یعن مَل انجیلی دار برای پشت و پشتیبانی هم

 

رخف یعنی یک آه و خنده و درد مشترک داشتن واسه ی هم

 

رخف یعنی رفیقیم، شریکیم،باهمیم باز هم

 

و رخف یعنی نه چکّال و نه بنکال علیه ی هم

 

همین و هم

 

بقیه را اگر خواستید شما خود بگین به هم

رخف یعنی دو سیب و چند گاز خاص به هم! نه یک سیب و تنها و بی اَنباز هم. عکس ارسالی هنرمند باذوق و ابتکار جناب یک دوست به تلگرام دامنه

سه‌شنبه ۱٧ شهریور ۱۳٩٤ ، ۱۱:۱٤ ‎ق.ظ

پست 1267

به قلم تنسر 39 : "به نام خداوند رحمان ورحیم ستایش پرستش قدر قدرت جهان هستی ،کریم رحیم غفور جمال مستی درود بر دامنه ودامنه خوانان گرامی ،درود برسفیران ایران در حج. ایام حج نشانه همدلی امت رسول الله ویک همایش مذهبی اتحاد اسلامی در کنار خانه خدا. هر آنچه به تن آراستیم وپوشیدن لباس یک رنگی ،بدون هیچ خط و خشی وبدون هیچ رنگی ،در آوردن کبر وغرور ومنیت ، وپوشیدنی که همه یکی هستم ،تشخیص فقیر وغنی ،ارباب ورعیت،پادشاه ، دراین لباس غیر ممکن است .در صحرای عرفات ،نمای از روز محشر ،روزی که همه در تلاطم هستند وجنب وجوش های حاکی از زدودون گذشته ای که چه کرده ایم .ازبین رفتن ترس ودودلی وامیدوار بودن به لطف خدا در ضفا ومروه. وسنگ زدن به شیطان درون، همان جهاد اکبر،تداعی ابراهیم خلیل الله و گوش به فرمان بودن اسماعیل به امر خالق هستی و طواف وچرخیدن به حول، یک ویگانگی، که از همه طرف بر انسان احاطه گردیده که حکایت وحدانیت در مرکز وتمام موجودات در حول این مرکز می باشد وقربانی وشادباش به توجه و لطف خدا در حق مخلوقش که حدّ پاکی وبه تازه متولد شدن را رسیده ،نمایان می سازد. حضور عارفانه در کنار خانه خدا تداعی اولین روزهای بعثت درکوچه .پس کوچه های مکه ورفتن درشئیب ابوطالب که نمایش تحریم پیامبر از جلوی چشم می گذرد ونیم نگاه به ثروت حضرت خدیجه که بقیه در ادامه ی مطلب


ادامۀ مطلب
دوشنبه ۱٦ شهریور ۱۳٩٤ ، ٩:٠٢ ‎ب.ظ

پست 1266 : به قلم حجت الاسلام سیدحسین شفیعی دارابی 29: «گزارش حج 3 . (مکّة مکرّمه: ساعت 11صبح روز جمعه 13/ 6/ 1394ش مطابق با 23 ماه ذی القعده احرام 1436ق) نمودی از «سفرنامة حجّ» (2) .احرام عمرة تمتّع از میقات «جُحْفَهْ» .بنام خداوند بصیر و دوستدار اهل بصیرت. بی تردید، عرصة حجّ تمتّع، یکی از بهترین عرصه‌ها برای کسب بصیرت و آگاهی های ضروری و مناسب است؛ حوزه های کسب بصیرت در این عرصه، بسیار وسیع و متنوّع می باشد؛ بخشی از آن ها عبارت است از: بصیرت نسبت به آموزه های دینی به ویژه مناسک حجّ، فلسفه و حکمت های نهفته در دل این مناسک، معرفت به مشاهد و اماکن متبرّکه باقی ماندة در مکّه و مدینه، آگاهی از رخدادهای تاریخی مربوط به جهان اسلام و مسلمین، آشنائی با وضعیّت مسلمانان از کشورهای مختلف و مطّلع شدن از آداب و رسوم آنان، شناخت بیشتر از آیات شریفة قرآن مخصوصا آیات مرتبط با مسئلة حجّ و درنگی بیشتر در مفاد آن ها، معرفتی عمیق نسبت به مکتب جاوید اهل بیت (علیهم السّلام)؛ به ویژه راه و رسم آن بزرگواران در عرصة تعاملات اجتماعی، و...؛ به اعتباری می توان گفت: مهمترین (و یا دست کم یکی از مهمترین) حوزه های بصیرت افزائی، آگاهی از خود و پیشه نمودن شیوة حسنة خودشناسی است. البتّه متأسّفانه شرایط حاکم بر فضای عربستان و حتّی در درون کاروان ها به گونه ای است که زایران ارجمند، کمتر به بُعد بصیرت افزائی و معرفت زائی این سفر عظیم در حوزه های یادشده و مشابه آن‌ها به ویژه در حوزة اخیر توجّه می کنند؛ غالب اشخاص به فراگیری پوسته و لایة ظاهری مناسک حجّ بسنده بقیه در ادامه ی مطلب

عکس هوایی حاجیان در مکه


ادامۀ مطلب
دوشنبه ۱٦ شهریور ۱۳٩٤ ، ٤:۳٠ ‎ب.ظ

پست 1265

به قلم حجت الاسلام شفیعی مازندرانی 15 : " تکثیر نسل. قال رسول الله «تَنَاکَحُوا تَنَاسَلُوا  تَکْثُرُوا فَإِنِّی أُبَاهِی بِکُمُ الْأُمَمَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ» ازدواج کنید، ایجاد نسل نمائید، که در این صورت جمعیّت‌ تان زیاد می‌شود؛ پس به راستی من در روز قیامت، به کثرت جمعیّت شما امّت اسلام، برابر سایر امّت‌ها مباهات می‌کنم. ( بحارالانوار ج 103، ص220 جامعه اخبار فصل 38 .)

شعر تکثر نسل ،خواسته پیامبر

چنین فرمود آن ختم رسالات    محمد (ص)، آن تجلای کمالات

که من تکثیر فرزندان ایمان    همی خواهم به هر احوال و حالات

به روز حشر، در آفاق  محشر    مرا از کثرت امّت مباهات

ز راه ازدواجِ عرش آیین    تکثر، در صف قرآن ز غایات

جوانان زین خطاب آسمانی    شما فرزانه، منظورِ کنایات

پیمبر، مر، شما را مرد میدان    همی داند به تصریح و اشارات

پی تکثیر نسل ناب  اسلام    شما را بال و پر در هر مَجالات

پی خشنودیِ آن عشق اعظم    به پا خیزید در گام اِفاضات

شما امید اعلای محمد (ص)    شما امروز و فردای مَدارات

فزون  سازید فرزندان خود را    که کثرت اندر این در، از عنایات

شعار مردم بیدار خاتم    شعار سنت و منشور آیات

خوشا آن طایر فرخنده بختی    همه یُغنیکمُ الله* را عَلامات

شفیعی گو پی هر رنج ،گنجی است    که فرداهایتان بالاست، رایات

سید محمد شفیعی مازندرانی استاد حوزه ودانشگاه "

* سوره توبه آیه 28

تولید نسل حضرت آدم (س) در زمین. عکس از جام نیوز

دوشنبه ۱٦ شهریور ۱۳٩٤ ، ۱٢:۳٥ ‎ب.ظ

پست 1263 : به انتخاب دامنه: لیف روح یکصد و یکم. به نام خدا. دکتر واین دایر نویسنده ی کتاب زندگی در پرتو عرفان تاکید دارد 99 درصد موجودیت انسان را جنبه ی روحی و معنوی تشکیل می دهد که نامرئی و غیرقابل لمس است. با این وجود او توصیه می کند برای جسم خود احترام  قائل شوید زیرا در خدمت خویشتن واقعی شماست و جسم اساسا" میزبان خویشتن واقعی ماست. چون روح و روان ما را در خود جای داده است. تا قسمت بعدی لیف روح خدا نگه دار.

منظره ی زیبایی از مسیر هزارجریب به سمت مرَس و روستاهای دیگر. 14 شهریور 1394. ارسالی رنگین کمان به تلگرام دامنه

یکشنبه ۱٥ شهریور ۱۳٩٤ ، ٩:۳٥ ‎ب.ظ

پست 1262 : به قلم روزگار 7 : «سلام دارم به دامنه عزیز و دامنه خوانان گرامی. باغبان و وزیر. نادرشاه افشار در حال قدم زدن در باغش بود که باغبان خسته و ناراضی نزد وی رفت و گفت: پادشاه فرق من با وزیرت چیست!؟ من باید اینگونه زحمت بکشم و عرق بریزم ولی او در ناز و نعمت زندگی میکند و از روزگارش لذت میبرد. نادرشاه کمی فکر کرد و دستور داد باغبان و وزیرش به قصر بیایند. هردو آمدند و نادر شاه گفت: در گوشه باغ گربه ای زایمان کرده بروید و ببینید چند بچه به دنیا آورده؟ هردو به باغ رفتند و پس از بررسی نزد شاه برگشتند و گزارش خودرا اعلام نمودند.

ابتدا باغبان گفت: پادشاها من آن گربه ها را دیدم سه بچه گربه زیبا زایمان کرده. سپس نوبت به وزیر رسید وی برگه ای باز کرد و از روی نوشته هایش شروع به خواندن کرد: پادشاها من به دستور شما به ضلع جنوب غربی باغ رفتم و در زیر درخت توت آن گربه سفید را دیدم، او سه بچه به دنیا آورده که دوتای آنها نر و یکی ماده است، نرها یکی سفید و دیگری سیاه و سفید است بچه گربه ماده خاکستری رنگ است. حدودا یک ماهه هستند من بصورت مخفی مادر را زیر نظر گرفتم و متوجه شدم آشپز هر روز اضافه غذاها را به مادر گربه ها میدهد و اینگونه بچه گربه ها از شیر مادرشان تغذیه میکنند. همچنین چشم چپ بچه گربه ماده عفونت نموده که ممکن است برایش مشکل ساز شود. نادر شاه روبه باغبان کرد و گفت این است که تو باغبان شده ای و ایشان وزیر.»

پاسخ دامنه: سلام دامنه نیز به جناب روزگار بزرگوار و اندیشمند. هم خیلی خندیدم از ریزاندیشی هایت در برگزیدن این نوع داستان های تفکر انگیز. هم دقت کردم داستان به کجا ختم می شود. دیدم ختم به خیر شد!! و هنوز دارم می خندم. خنده ی متفکرانه البته. کجا داری این داستان ها را !؟

نادر شاه افشار

یکشنبه ۱٥ شهریور ۱۳٩٤ ، ۱۱:٥٦ ‎ق.ظ

پست 1261 : گزارش حج 2 : به نام خدا. چهار تصویر زیر از سوی جناب حجة الاسلام والمسلمین  سید حسین شفیعی دارابی بامداد امروز یک شنبه 15 شهریور 1394 مطابق با 22 ذی القعده ی 1436 از حومه ی مقدس شهر مقدس مکه ی مکرمه به تلگرام دامنه ارسال شد که عینا" در قالب پست مسلسل " گزارش حج " منعکس می گردد تا این رویداد بزرگ شرعی در ایام فرخنده ی حج تمتّع برای مشتاقان آن لحظه به لحظه عاید و سودمند آید. دامنه از راه دور به جناب دکتر شفیعی سلام دارد و طالب دعاهای خاص برای خود و دامنه خوانان می باشد. توضیحات زیر عکس ها ارسالی خود دکتر شفیعی ست . شکّرالله مساعیکم. بقیه در ادامه ی مطلب

بر روی کوه مروه اقامه ی واجب نماز ظهر و عصرپس از عمل شرعی سعی و تقصیر


ادامۀ مطلب
یکشنبه ۱٥ شهریور ۱۳٩٤ ، ۱٠:٠٩ ‎ق.ظ

پست 1105 : به قلم حجت الاسلام شفیعی مازندرانی 9 : قسمت اول. «در معارف اسلامى، اصطلاح زهد، از معناى خاصى برخوردار است; زهد در مقابل حرص و آز و دنیاپرستى قراردارد. علامه نراقى در جامع السعادات مى نویسد: «ضدّ حبّ الدنیا و الرغبة الیها زهد»4

علامه طریحى در مجمع البحرین یادآور مى شود: «الزهد من الشیىء خلاف الرغبة فیه»5

و راغب در مفردات، ماده زهد مى نویسد: «والزهد فی الشیىء الراغب عنه».

از این روست که علامه امینى در الغدیر مى نویسد: «ناگفته پیداست که زهد پیشگى با کسب مال مشروع تضادى ندارد; زیرا حقیقت زهد آن است که مال و ثروت، مالک تو نباشد، نه آن که تو مالک آن نباشى.»6

ابن قیم یکى از اندیشمندان اهل سنّت نیز مى نویسد: «زهد آن است که دل آدمى، شیفته دنیا نباشد، نه آن که دست آدمى از اموال تهى باشد. مقابل و ضد زهد عبارت است از حرص و آز نسبت به دنیا.»7 بقیه در ادامه ی مطلب

 


ادامۀ مطلب
یکشنبه ۱٥ شهریور ۱۳٩٤ ، ۸:٥٥ ‎ق.ظ

پست 1260

به قلم دامنه: به نام خدا. باید به استحضار دامنه خوانان برسانم علاوه بر اصول پانزده گانه ی  دامنه که قبلا" آن را منتشر کرده ام، اینک پس از رفع اشکال فنی وبلاگم بر روی پرشین بلاگ و بازگشایی مجدد این خانه ی فکری و عقیدتی و درونی پرخاطره ام، این چهارچوب را در قالب گزینش شعری رسا تاکید می نمایم:

نویسنده باید که با قلب پاک    نویسد حقایق نه افزون نه کم

چو ابر بهاران بشوید به مهر    ز رُخسار افسُردگان گرد غم

به نیش قلم هر دم آرد برون    ز پای ستمدیده خارِ ستم

دهد درس عبرت به خوانندگان    به اَمثال و اندرز و پند و حِکَم

نه بر کس دهد نسبت ناروا    نه کس را ستاید ز بهر دِرَم

نکوهش کند از ستم پیشگان    به نیکی برَد نامِ اهل کرَم

نه روشندلان را زند افترا    نه آزادگان را کند متَّهم

چو مسموم گردد تنِ جامعه    نویسنده باید کند دفع سَم

ان شاء الله تعالی

22 اسفند 1393 عکاس: عارف. قم منزل عارف طالبی دارابی

شنبه ۱٤ شهریور ۱۳٩٤ ، ۱٠:۱٦ ‎ب.ظ

پست 1259 : به قلم تنسر 39 : «به نام ایزد منان خدای یکتا . بار دیگر قلم به دست گرفتم وبا  شوق و اشتیاقم برای یادی از ایام ،به نوشتار پرداختم واین بار از مردی به سخن سرائی  می پردازم که سخاوتمند وسفره خانه اش پر از نعمات  خداوندی برای مهماناش بود. ایشان همان  مرحوم حجت الاسلام حاج سید باقر سجادی رئیسی  می باشد .

بعد از انقلاب شخص امینی بود که  انجمن قائم مقامی دارابکلا،شرکت تعاونی که کارش توزیع کالا های کوپنی  بود ودر آن دوران یکی از ضروریات بود که این اقلام در سطح روستا عادلانه توزیع شود ،تنها کسی که برای اعضا ءقائم مقام  موجه ومورد اعتماد واز طرفی روحیه ارتباطی که با مردم داشته واز لحاظ مالی هم وضیعت مناسبی که داشت ،به همین جهت مرحوم سجادی بقیه در ادامه ی مطلب

مرحوم حجة الاسلام حاج سید باقر سجادی


ادامۀ مطلب
شنبه ۱٤ شهریور ۱۳٩٤ ، ٧:٠٦ ‎ب.ظ

پست 1256 : به ذوق دامنه: قسمت 27 : به نام خدا. واقعیت، خوبی و زیبایی. در این دنیا جز این سه، هیچ چیز دیگر به جستجو نمی ارزد. نخستین با اندیشیدن و علم. دومین با اخلاق و مذهب. و سومین با هنر. ( نقل آزاد دامنه از مجموعه آثار دکتر علی شریعتی، جلد 1 صفحه ی 247 ).



عکس امامزاده علی اکبر اوسا دارابکلا. عکاس: آسید. 1386
جمعه ۱۳ شهریور ۱۳٩٤ ، ۸:۳٥ ‎ق.ظ

پست 1254 : به قلم تنسر 38 : «بنام حضرت حق و درود وسلام جناب دامنه ودامنه خوانان ضمن توضیح به مباحث مختلف نیاز یک زنگ تفریح را برای دامنه خوانان با اجازه جناب دامنه در نظر گرفتم که خوانده رابه حال وهوای دوران بچگی قدیم می برد امید وارم جناب دامنه دراین قسمت سانسور مانسور نکند . ( دامنه: سانسور مانسور می کنم و چه خوب هم می کنم! از اصول پانزده گانه ی دامنه یکی همین اصل مهم و دوست داشتنی سانسور مانسور است! ) به هر حال خواندنش خالی از لطف نیست .این بار هم از دستمایه جناب دکتر ایوب برزگر نژاد استفاده کردم وزحمت تحریر را فرزندم جناب سورنا کشیدند. سپاس از همگی تان .درود بدرود.

یادِش به خیر

یادِ اون روزها به خیر حال و هِوائی داشتمه

با صِفا مَلِه دلِه بورو بیائی داشتمه

دِ وِجِه قَد بیمه وتَش سِسِریک ِ واری

یتّا جا بند نهیمه سرو صدائی داشتمه

کدخدا داشتو مَلِه یا شاه بَمرده سال بیوه

خواشه وِه قشون وجنگجو و سپاهی داشتمه

 

بقیه در ادامۀ مطلب

ادامۀ مطلب
جمعه ۱۳ شهریور ۱۳٩٤ ، ۸:٢٢ ‎ق.ظ

پست 1252 : به قلم حجت الاسلام سیدحسین شفیعی 27 : ( دامنه: به نام خدا. اولین قسمت گزارش حج جناب حجت الاسلام دکتر سید حسین شفیعی دارابی ساعات پیش از سوی ایشان از مکه ی مکرمه، به تلگرام دامنه ارسال و واصل گردید. ضمن سلام و التماس دعا و تشکر ویژه از اهتمام شان به این حضور ملموس و لحظه به لحظه؛ با هم آن را می خوانیم . یادآوری کنم دامنه باشگاهی آزاداداندیش برای همه ی دامنه خوانان است؛ خصوصا" روحانیت بزرگوار و اهل قلم و حاضر در فضای مجازی و هم کلام با جوانان و مخاطبان. از راه دور از سوی همه ی دامنه خوانان از جناب دکتر طلب دعای خیر و نیابت در هر فعل صواب و ثواب را دارم ) :

" حوزةعلمیّة قم: سیّد حسین شفیعی دارابی (مکّة مکرّمه: ساعت 3 بعد از ظهر روز جمعه 13/ 6/ 1394ش مطابق با 20 ماه ذی القعده احرام 1436ق). نمودی از سفرنامه حج (مقدمه). بنام پرودگاربصیر و دوستدار اهل بصیرت. سلام به همة شما خوبان (أعمّ از خویشان، منسوبان،  دوستان، و آشنایان عزیز دارابکلائی و غیر دارابکلائی). بی تردید، یکی از گنجینه های مهمّ در عرصة فرهنگی، سفرنامه های متنوّعی است که در دوقالب محتوائی واقعی یا خیالی پیرامون سفر معنوی «حجّ»  به رشتة تحریر آمده است، و امروزه به عنوان یکی از منابع تحقیقاتی مهمّ مورد استفادة احزاب و اشخاص (أعمّ از پژوهشگر و غیره) قرار می گیرد. در آغاز سفر جاری حجّ تمتّع (که برای چندمین بار نصیبم گردیده است) تصمیم گرفتم تا در قالب این مجموعه ازنوشته هائیکه  شاهدش خواهید بود، گوشه ای از مشاهدات، نجواهای فردی و اجتماعی، و پاره ای از چالش های طبیعی و غیرطبیعی این سفر بی نظیر را به نگارش در آورم، و از این طریق، گنجینة فرهنگی مناسبی را در اختیار دیگران قرار دهم. منتهی قبل از پرداختن به ثبت بخش اصلی این سفرنامه، ذکر نکاتی را لازم و سودمند میدانم:
نکتة اول: تعریف تعبیر ترکیبی «سفرنامه»: در دانشنامة وزین «رشد» میخوانیم: بقیه در ادامه ی مطلب

ادامۀ مطلب
جمعه ۱۳ شهریور ۱۳٩٤ ، ٧:٢۱ ‎ق.ظ

پست 1253

به قلم روزگار 6 : "سلام دارم خدمت برادر بزرگوارم آقای طالبی و دامنه خوانان گرامی. نوشته ای زیبا از شهید آوینی: سوار تاکسی بین شهری شدم، مسیرم تهران بود. اصلا با راننده در باره مقدار کرایه صحبتی نکردم از بابت پول هم نگران نبودم. اما وسط راه که بیابان بود، دست کردم تو جیب راست شلوارم ولی پول نبود…! جیب چپ نبود… جیب پیرهنم! نبود که نبود … گفتم حتما تو کیفمه! اما خبری از پول نبود…به راننده گفتم: اگر کسی رو سوار کردی و بعد از طی یک مسیری به شما گفت که پول همراهم نیست، چیکار میکردی ؟!! گفت: به قیافه اش نگاه می کنم! گفتم : الان فرض کن من همان کسی باشم که این اتفاق براش افتاده…!!! یکدفعه کمی از سرعتش کم کرد و نگاهی از آینه به من انداخت و گفت : به قیافه ات نمیاد که آدم بدی باشی ، می رسونمت …. خدای من! من مسیر زندگی ام رو با تو طی کردم به خیال اینکه توشه ای دارم اما الان هر چه نگاه می کنم ، می بینم هیچی ندارم، خالیه خالی ام… فقط یک آه و افسوس که مفت عمرم از دست رفت… خدایا ما رو می رسونی؟؟؟ یا همین جا وسط این بیابان سردرگمی پیاده مون میکنی؟؟؟ الهی و ربی من لی غیرُک... "

پاسخ دامنه : به جناب " روزگار " بزرگوارم سلام دارم که بر دامنه لطف دارند و با انشای بهترین متن های تاثیرگذار روح معنویت را در دامنه حاضر می سازند. بسی بر این داستان کوتاه شهید آوینی احساس افتقار (= فقر و تنگدستی ) و نداری معنوی کردم نزد خدای مهربانم. فقط می گویم ای آوینی عزیز، آری خدا خیلی خوب تو را رساند به بهشت جاویدان و از برهوت سردرگمی رهایی ات داد. حالا می توانم ازت بخواهم ای شهید معرفت و عشق، که دامنه را هم خدا برساند به آن مقصدت؟ و در بیابان سرافکندگی پیاده ام نکند!؟ دعام کن آقا مرتضی که در هنگامه ی تحصیلم در دانشگاه تهران  با روح پرستشگر خدایی تو آشنا شدم و انیس. شفیع ام باش که تاکسی گیرم نمی آد."
پنجشنبه ۱٢ شهریور ۱۳٩٤ ، ۸:٢٢ ‎ب.ظ

پست 1251

به قلم دامنه : به نام خدا. معرفی کتاب دامنه، قسمت دوازدهم. کتابی ست از جان. سی. مکسول. این کتاب خوب را از مهندس عاصم طالبی دارابی طی دو روز گذشته قرض گرفتم و خواندم. خواندن آن برای ایجاد تحولات درونی و شخصیتی افراد مناسب است. خصوصا" برای کسانی که به نفوذ بر دیگران و سطوح جامعه فکر می کنند. در این کتاب مدیریت برتر از ریاست تلقی شده است. ممکن است در یک جایی یا سازمانی یا هر جمعی بزرگ یا کوچک، کسی رئیس آنجا نباشد ولی با نفوذ و مدیریتش بر آنجا نقش محوری و تاثیرگذار می یابد. از نظر برداشت آزاد دامنه از این اثر مهم و خواندنی، منظور از رهبری 360 درجه ای این است که زوایه ی دیدمان دایره ای و کامل و همه جانبه باشد. برای دوستداران کتاب مثل روال همیشگی دامنه، چهار نکته ی مهم را می آورم:
در صفحه ی 82 نوشته شده است: مدیریت بر دیگران از فراز جایگاهی که دارید، کار ساده ای نیست، به نفوذ فکر کنید نه جایگاه.
در صفحه ی 123درج شده است: مدیریت فراتر از ریاست است، یعنی انسان ها مهم تر از پروژه ها هستند. هدف مهم تر از عملکرد است. عمل مهم تر از عکس العمل است. درک مهم تر از فرمول است. و خطرکردن بهتر از احتیاط است.
در صفحه ی 184 آمده است: مدیران 360 درجه ای به تمام ایده ها و نظرات گوش می دهند و بهترین ایده ها مستلزم ذهن باز و مشتاق به شنیدن تمام ایده هاست.
در صفحه ی 142 نوشته شده است: بهتر است منتظر باشید زمان صحبت کردن شما فرا برسد. بهترین نظریه ها در زمان نامناسب نتیجه ی بدی به همراه دارد. به گفته ی رالف والدو امرسون شاعر: در تمام عمر گلابی، فقط 10 دقیقه قابل خوردن است.
تا معرفی کتابی دیگر باز نیز خواهم آمد، ولو آن که این سلسله پست کتاب و کتابخوانی خواننده و خواهنده اش فقط خود دامنه و دو نفر و اندی باشد. در زیر علاوه بر تصویر کتاب مورد استناد، یک کاریکاتور بسیار دردناک هم در زمینه ی بحران کتاب نخوانی!! می آورم تا ببینیم صف گوشت و کباب حجیم است یا صف کتاب دِرام است و غیر ردیف!!؟؟



طرح روی جلد کتاب معرفی شده



فقط نگاه نکنیم؛ نگرش هم بکنیم! نگریستنی برای گریستن!
پنجشنبه ۱٢ شهریور ۱۳٩٤ ، ٩:٠۸ ‎ق.ظ

پست 1248 : به قلم حجت الاسلام سیدحسین شفیعی دارابی 25 : " حوزه علمیه قم: سیّد حسین شفیعی دارابی. شب پنجشنبه 12/ 6/ 94ش (ساعت 30/ بامداد). پاسخی فشرده به کامنت جناب مهندس عبدی. بنام خداوند بصیر و دوستدار اهل بصیرت. آقای مهندس عبدی سلام. شب پنجشنبه (12/ 6/ 94ش)، کامنت ارسالیت را در وبلاگ «دامنه» خواندم؛ با آنکه مشغول تهیّه و تدوین مطلبی در راستای سفر مکّه و مدینه بودم، امّا دیدم ذکر پاسخی فشرده به بخشی از مفاد این کامنت، سودمند تر است؛ بدین جهت، نکاتی که شاهدش هستید را می نگارم:

1- جناب مهندس، همچون گذشته از جنابعالی به جهت ارسال این کامنت، صمیمانه تشکّر می کنم؛ اگرچه از نکات مندرج در آن بهره بردم ولی سیاق عبارت حکایت از آن دارد که ظاهرا فرصت نکردی تا سری به وبلاگ «سنه کوه» بزنی و نوشته ای را که روز چهارشنبه 11/ 6/ 94ش برایتان ارسال داشته ام را بخوانی؛ وگرنه نمی نوشتی: «خلاصه هر چند «په گوشک » استاد دال بر ندیدن نظرات باشد و گویی دوست دارند که فقط با دو نفر منولوگ شخصی داشته باشند اما فراموش نکنیم بحثهای علمی و معرفتی زمانی آموزنده و مفید خواهد بود که همه در بحثها شرکت و دیده شوند نه این روش جدید استاد هر چند قضاوت را به خوانندگان و صلاح مملکتشان را به خودشان وا می گذارم و اگر نیت خوانی بدی شود دیگر در مطالب نوشتاری ایشان نظر نخواهم گذاشت تا کیف کنند و ...»؛ چون احساسم این است: اگر آن را دیده بودی و به مطالعه بقیه در ادامه ی مطلب


ادامۀ مطلب
پنجشنبه ۱٢ شهریور ۱۳٩٤ ، ٧:٥۱ ‎ق.ظ

پست 1257 : به قلم دامنه : به نام خدا. رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای مجلس خبرگان، بحث هایی مهم مطرح کردند و در یک جای آن نکته ای رمزی و مهمی را به مردم رساندند. آنجا که از همه ی سلحشوران دینی و غیورمردان عرصه ی حسینی  خواستند آماده باشند؛ نه آماده ی جنگی و نظامی صرف، نه. آماده ی هر نوع عمل انقلابی و علمی و اجتماعی و سیاسی و اندیشه ای و اقتصادی و هنری و فکری و ایمانی.

دامنه نیز به ندای رهبر شجاع و هوشیار دو جبهه ی ضدامپریالیستی جهانی و تحکیم و انسجام داخلی لبیک می گوید و جان خود را برای دفاع از اسلام عزیز و ایران عظیم آماده ی ایثار می کند. و به رهبرم می گویم عین شما که بر عمق قضایا اشراف دارید و حکمت و مصلحت را یکجا می دانید، می گوییم: آمریکا دشمن خونی ماست و هرگز دست از مرگ بر آمریکا بر نمی داریم و تا زمانی که با ما کجرویی و دشمنی دارد، تن به ذلّت نمی دهیم. راه ما صلح و برقراری عدالت و آبادانی و آزادی ست، ولی هر دشمنی اگر راه صلح و عدالت طلبی ما را برنتابد، و علیه ی ما به نیرنگ نابودی و فشل سازی روی آورد و با ما رویارویی کند، ما هم ای رهبر مردم ایران و جبهه ی ضدامپریالیستی جهان، به راهکار عاشورایی تان یعنی راه مقاومت و آزادگی و ذلت ناپذیری، پیوسته، پیوسته ایم. و نیز به فرموده ی حکیمانه ی تان به خدا اعتماد داریم که قول نصرت داد به عباد و بندگان.
خدایا ملت ایران و جهان مظلوم نگه داشته شده را ، در تقویت هوشیاری و ایمان و مقاومت و آزادگی و ذلّت ناپذیری و رهایی از قیود و بندگی شیاطین و آبادانی و آزادی محافظت فرما.

پنجشنبه ۱٢ شهریور ۱۳٩٤ ، ٧:۳٩ ‎ق.ظ

پست 1245

به قلم شفیعی مازندرانی 14 : " سلام علیکم. جنابان حاح آقا ادریس عزیز و ژرف اندیش و جناب مهندس عبدی بزرگوار، جناب حاج سید علی اصغر خوش فکر و خوش درایت، جناب مهندس عاصم طالبی دارابی ژرف نگر و خوش طینت ، جناب هم محلی عزیز و جناب اسماعیل خوش نیت. اظهار نظرهای حکیمانه شما راجع به چیستی و انواع موت، موجب مسرّت این حقیر گردید و به خود می بالم که دوستانی همچون شما خدا اندیشان و حقیقت باوران دارم. امیدوارم با دعای خیر شما سروران توفیقات بیشتری نصیبم گردد. و به عرض می رسد که پیشنهاد برادر گرامیم حاج سید علی اصغر شفیعی تا حدی عملی شد زیرا کتاب "زندگی برزخی" که از سوی قسمت فرهنگی جمکران قم انتشار یافته و همچنین کتاب "زندگی پس از مرگ" که از سوی انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم انتشار یافته است به قلم این حقیر می باشد. امیدوارم با دعای خیر شما توفیقات بیشتری نصیبم آید.
در پایان از جوان خوش فکر و نیکو سیرت یعنی مهندس عاصم طالبی دارابی تشکر ویژه دارم. امیدوارم در فرصت های دیگر توفیق تعامل افکار و تبادل دیدگاه ها در باره نظر اسلام راجع به وظایف انسان ها نسبت به یکدیگر در عرصه گوناگون داشته باشم. نیز از پدر خوش فکر و محقق شما جناب حاج ابراهیم عزیز تشکر مضاعف دارم.  با تشکر. 11.6.94 ."

چهارشنبه ۱۱ شهریور ۱۳٩٤ ، ۱۱:۳٦ ‎ق.ظ

پست 1244 : به انتخاب دامنه : به نام خدا. یکی از کتاب های کلامی، اعتقادی بسیار مهم و خواندنی مرحوم آیه الله حسینعلی منتظری که دامنه آن را با اشتهای شدید چهار پنج سال پیش خوانده، این است: از آغاز تا انجام. در این کتاب نکته های عمیقی آمده است که در این پست با برداشت تلفیقی از متن کتاب، به روح آزاد و آزادی روح می پردازم. امید است مقبول خوانندگان نکته خواه و نکته دان بیفتد و موثر گردد:

هر چه روح از بدن آزادتر شود، خلّاق تر و منشاء آثار و برکاتش بیشتر می شود. در عالَم خواب، چون روح آزاد است، خلّاقیت دارد و برای آدم چیزهایی خلق می کند. زیرا در خواب علاقه به مادّه و شهواتِ دیگر وجود ندارد، روح راحت پرواز می کند... آنچه در خواب یا تخیّل ایجاد می شود تار و پودش وابسته به اراده و توجه ی روح است... و ملاک شخصیت و هویت انسان همان روح است و همه جای بدن به وسیله ی او اداره می شود.» (ر.ک: از آغاز تا انجام نوشته ی آیت الله منتظری، صفحات 27 و 33 و 92).

امام خمینی  در فروردین 1368 مرحوم آیة الله حسینعلی منتظری قائم مقام رهبری را بر سر چند چالش سیاسی بسیار مهم از این سمت عزل نمودند و به وی گفتند در حوزه ی قم بمان و درس و بحث طلاب را گرمی ببخش

چهارشنبه ۱۱ شهریور ۱۳٩٤ ، ۸:٤٠ ‎ق.ظ

پست 1246 : به قلم حجت الاسلام سیدحسین شفیعی دارابی 24 : " حوزة علمیّة قم: سیدحسین شفیعی دارابی. (چهار شنبه 11 شهریور 1394 ساعت: 5 بعد از ظهر. واکاوی جوابیّة دوّم جناب «تَنْسَرْ» (قسمت دوّم). بنام پروردگار بصیر و دوستدار اهل بصیرت. جناب «تَنْسَرْ» ضمن عرض سلام و آرزوی توفیق بیشتر، به استحضار میرسانم: روز گذشته، قسمت اوّل از واکاوی جوابیّة دوّم جنابعالی را در قالب 3 نکته برای مدیران دو وبلاگ ارجمند «دامنه» و «دارابکلا قلّة بصیرت» ارسال نموده ام و آنان نیز در کمترین فاصلة زمانی به بارگذاری آن در قالب پستی مستقلّ اقدام ورزیده اند؛ اکنون قسمت دوّم از این جوابیّه را نیز در قالب سه نکته و در ادامة نکات سه گانة پیشین ارسال میدارم؛ امّید است همچون گذشته شاهد بارگذاری آن در دو وبلاگ مذکور باشیم: 

نکتة چهارم: جناب «تَنْسَرْ» نوشتید: «بنده برای مسائل پیش پا افتاده وارد گود قَسَمْ اسماءجلاله نمی شوم که با قَسَم و روایات در پی تاکید برگفته یا نفی خواسته ام باشم برای اینکه من یک ایرانی کاملا مطلق هستم، دو رویی ودروغگوی در وجود ایرانی نیست وحرف یک ایرانی در صدق و راستگوئی است»؛
واکاوی: اوّلا: در هفته های اخیر، در یکی از نوشته ها و گفتمان های مجازیم با آقا ابراهیم، موضعم را دقیقا در مورد خوردن سوگند فراوان به نام جلاله روشن ساختم؛ و با ذکر آیات و روایاتی مناسب، مذمومیّت سوگند های زیاد و نا مناسب را به اثبات رساندم؛ بدین جهت در این مقام تنها به ذکر یک نکته بسنده می نمایم؛ و آن اینکه: نباید باب امور پیش پا افتاده با امور دارای اهمّیّت را خلط نمود و حکم آن دو را یکی دانست؛ زیرا گاه به جهت اهمّیت موضوعی خاصّ، نه تنها ذکر سوگند در مورد آن قبیح نیست؛ بلکه امری مشروع و ضروری خواهد بود؛ این است که می بینیم
 بقیه در ادامه ی مطلب


ادامۀ مطلب
چهارشنبه ۱۱ شهریور ۱۳٩٤ ، ٧:۱٧ ‎ق.ظ

پست 1242 : به تدوین دامنه : 15. به نام خدا. لایتخذ المومنون الکفارین اولیاء من دون المؤمنین و من یفعل ذلک فلیس من اللّه فى شىء الّا ان تتقوا منهم تقئه و یحذرکم اللّه نفسه و الى اللّه المصیر. مؤمنین به هیچ بهانه اى نباید کفار را ولى و سرپرست خود بگیرند با اینکه در بین خود کسانى را دارند که سرپرست شوند و هر کس ‍چنین کند دیگر نزد خدا هیچ حرمتى ندارد، مگر اینکه از درِ تقیه، سرپرستى کفار را قبول کرده باشند و فراموش نکنند که در بین کسانى که ترس آورند خدا نیز هست و بازگشت همه به سوى خدا است. آیه ی 28 آل عمران.

تفسیر مرحوم علامه طباطبایی در المیزان: "کلمه تحذیر به معناى احتراز از امرى ترس آور است، و در آیه که مى فرماید خدا شما را از خودش برحذر مى دارد برحذر داشتن از عذاب او است، همچنان که در جاى دیگر فرموده: ان عذاب ربک کان محذورا، و نیز پیامبر را از منافقین و از فتنه کافر بر حذر داشته، مى فرماید: هم العدو فاحذرهم و نیز مى فرماید:و احذرهم ان یفتنوک و در آیه مورد بحث و بعد از دو آیه، مسلمانان دوستدار کفار را از خودش برحذر ساخته، و وجه آن تنها این است که بفهماند خداى سبحان خودش مخوف و واجب الاحتراز است، و از نافرمانیش باید دورى کرد، و خلاصه بفهماند بین این مُجرم و بین خداى تعالى چیز مخوفى غیر خود خدا نیست، تا از آن احتراز جوید، یا خود را از خطر او در حِصن و قلعه اى مُتحصّن کند. بلکه مَخوف خود خدا است، که هیچ چیزى که مانع او شود وجود ندارد و نیز بین مجرم و خدا هیچ مایه امیدى که بتواند شرّى از او دفع کند وجود ندارد، نه هیچ صاحب ولایتى، و نه شفیعى، بنابراین در آیه شریفه شدیدترین تهدید آمده و تکرار آن در یک مقام، این تهدید شدید را زیادتر و شدیدتر مى گرداند، و باز با تعقیب جمله مورد بحث با دو جمله دیگر یعنى جمله و الى اللّه المصیر و جمله والله رئوف بالعباد این شدت را مى افزاید.
با بیانى دیگر مى توان فهمید که چرا خداى تعالى دوستدار کفار را از خودش برحذر داشته؟ و آن این است که از لابلاى این آیه و سایر آیاتى که از دوستى با غیرمؤمنین نهى فرموده، برمى آید که این قسم دوستى خارج شدن از زىِّ بندگى است، و مستقیما ترک گفتن ولایت خداى سبحان و داخل شدن در حزب دشمنان او و شرکت در توطئه هاى آنان براى اِفساد امر دین او است.
و کوتاه سخن اینکه دوستى با کفار طغیان و افساد نظام دین است، که بدترین و خطرناکترین ضرر را براى دین دارد، حتى ضررش از ضرر کفر کفار و شرک مشرکین نیز بیشتر است، زیرا آن کس که کافر و مشرک است، دشمنی اش براى دین آشکار است، و به سهولت مى توان خطرش را از حومه دین دفع نموده و از خطرش برحذر بود، و اما مسلمانى که دعوى صداقت و دوستى با دین مى کند، و در دل دوستدار دشمنان دین است، و قهرا" این دوستى اخلاق و سُنَن کفر را در دلش رخنه داده، چنین کسى و چنین کسانى ندانسته حرمت دین و اهل دین را از بین مى برند، و خود را به هلاکتى دچار مى سازند که دیگر امید حیات و بقائى باقى نمى گذارد.
از اینجا این نکته هم روشن مى شود که جمله : و یحذرکم اللّه نفسه دلالت دارد بر اینکه تهدید در آن به عذابى حتمى است، چون از خود خدا تحذیر کرده، و تحذیر از خود خدا، دلالت دارد که دیگر حایلى بین او و عذاب وجود ندارد و کسى نمى تواند خدا را با اینکه تهدید به عذاب کرده از عذابش جلوگیر شود، پس نتیجه قطعى مى دهد که عذاب نامبرده واقع شدنى است، همچنان که دو آیه سوره هود نیز این معنا را مى فهماند.
و اینکه فرمود: و الى اللّه المصیر دلالت دارد بر اینکه شما از این عذاب راه گریزى ندارید، و خدا هم از آن صرف نظر نمى کند، و این خود تهدید در جمله قبلى را تاکید مى نماید. و این آیات یعنى آیه: لایتخذ المومنون الکافرین اولیاءو آیات بعدش از خبرهاى غیبى قرآن کریم است."

سه‌شنبه ۱٠ شهریور ۱۳٩٤ ، ۸:۳٥ ‎ب.ظ

پست 1243

به قلم حجت الاسلام سیدحسین شفیعی دارابی 23 : "حوزة علمیّة قم: سیدحسین شفیعی دارابی. (سه شنبه 10 شهریور 1394 ساعت: 11 صبح). واکاوی جوابیّة دوّم جناب «تَنْسَرْ». بنام پروردگار بصیر و دوستدار اهل بصیرت. پس از عرض سلام به همة خوانندگان خوب دارابکلائی و غیر دارابکلائی؛ به ویژه به جناب «تَنْسَرْ» که جوابیّة دوّمش را به قصد «گفتمان برادرانه» نسبت به چند بند از «واکاوی» جوابیّة اوّل اینجانب نگاشته است؛ و صریحا اعلان داشته است که «نه نقدی در آن نهفته است. نه قصد بی حرمتی به حضرتعالی، کلامی است که دغدغه خاطر بنده و در صدد راه گشای آن»؛ در فراز پایانی آن هم نوشته است: «در پایان از دکتر شفیعی طلب بخشش می کنم چنانچه گستاخی از این حقیر روا شده چون که از اوّل گفته ام گفتگو برادرانه است»؛ از آقا ابراهیم هم که قطعا در بارگذاری و نشر این نوشته در قالب پست 1237 در «دامنه»، متحمّل زحماتی شده اند، ضن عرض سلام، صمیمانه سپاسگزارم، و از خرسند بودنش «از این مصاف فکری و تضارب غیر رودربایستی» بنده نیز خرسندم؛ البتّه تا زمانیکه این «مصاف» (صف آرائی)، بر صبغة «عرصة نبرد فکری و رزمگاه فرهنگی مشروع و معقول باقی بماند، و خدای نا کرده به بهانة «تضارب غیر رو در بایستی»، از این صبغة امّید بخش و هدایت آفرین خارج نشود. ان شاء الله. جناب «تَنْسَرْ» اینجانب پس از باز گشت به قم (روز دو شنبه 9/ 6/ 94ش) و اندکی استراحت و رفع خستگی سفر، در راستای بقیه در ادامه ی مطلب


ادامۀ مطلب
سه‌شنبه ۱٠ شهریور ۱۳٩٤ ، ٧:٠۱ ‎ب.ظ

پست 1236 : به قلم حجت الاسلام شفیعی مازندرانی 13 : "سلام علیکم. جناب حاج ابراهیم عزیز طبق پیشنهاد جالب شما راجع به اشعاری در باب موت، چکامه ناقابل زیر تقدیم می گردد. زندگی پس از مرگ. وَمِن وَرَ‌ائِهِم بَرْ‌زَخٌ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ( سوره مومنون آیه 99)"

این سوال از آن صدیق انور است    مرگ اِفنا، یا حیاتی اکبر است
گفتمش مرگ بشر میلاد ناب    نیک پروازی، به مُلک برتر است
جان انسان گوهری جاوید روی    هر زمانی در سرایی اندر است
بعد دنیا زندگیِ برزخی است   بعد آن، هنگامه های محشر است
مرگ های پنج گانه بهر خلق   رنگ های گونگون را مظهر است
قتل در راه خدا مرگی است سرخ    بهر انسان ،"عند رب" را مصدر است
عاشقان شیدای این بام و دراند   کشتی حق را از این در، لنگر است
مرگ دیگر، مرگ سبز انبیاست    مرگ هر کو در خط پیغمبر است
مرگ سبز عالم عرشی عیار     از تجلّای شهادت برتر است
سومین مرگ بشر مرگ سپید"     مرگ آن عابد که خود را باور است
او گلیم خود ز گرداب و بلا     می برد بیرون که خود را یاور است
چهارمین مرگ بشر را "زرد" دان   هر که دنیا دوست، در این محضر است
آنکه که غرق زندگی خویشتن     حب دنیا بهر جانش ساغر است
پنجمین مرگ بشر مرگ سیاه     ظالمان و جانیان را معبر است
بدترین مرگ جهان این است این   اهل آن گرگ است، یا زان بدتر است
مرگ سرخ و سبز را جوینده باش     عاشق این عرصه را حق، شهپر است
در صف فردا چو اصحاب الیمین     بی حساب اندر جنانِ انور است
ای شفیعی جام این صَهبا، به لب     نِه که این از حوض ناب کوثر است
توضیح دامنه: شنبه 7 شهریور 1394 بعد از نوشتن پست 1228 از جناب حجت الاسلام والمسلمین استاد شفیعی مازندرانی خواستم در باره ی مرگ اشعاری را منظوم بدارند که ایشان به تمنای دامنه، جواب محبت آمیز و عالمانه دادند و مرگ را در پنج گونه اش به شعری فاخر و رسا درآوردند. ضمن سلام و ارادت خاصه ی دامنه به ایشان، از محضرش تشکری بی کران دارم و از این که در بیت اول تان دامنه را " صدیق انوَر " تان دانسته اید بسی ممنونم."
سه‌شنبه ۱٠ شهریور ۱۳٩٤ ، ۱٠:۱۱ ‎ق.ظ

پست 1240

به قلم دامنه : به نام خدا. کامنت گذار بزرگوار و محترمی به اسم مستعاری و شاید هم اختصاری " س . پ " متن سوال زیر را از دامنه و حجت الاسلام دکتر سید حسین شفیعی و جناب تنسر برای طرح در وبلاگ دامنه، دیشب به دامنه گسیل داشتند که با سانسور بخشی از آن منتشر می نمایم. پاسخم را نیز متعاقبا" خواهم آورد:
" سلام. یک سوالی در ذهنم هست که از شما آقای طالبی و یا حاج آقا دکتر شفیعی و یا تنسر و یا هرکس دیگرمی خواهم که جوابم را بدهید.تا این مسئله برای بنده روشن شود.سوال این هست: وقتی که انقلاب شدو تا اندازه ای که امام وضعیت کشور را سروسامان می داد آیه الله خلخالی را دادستان کرد.همانطور که می دانیم ایشان عده زیادی از افراد را به جرم های مختلف اعدام کرد.حتی خیلی ها را بدون محاکمه.حتی خاطره ای هم یک نفر گفته بود که در یکی از زندان ها عده زیادی را به صف کردن و ایشان می آمدند و به چهره افراد نگاه می کردند و انتخاب می کردند و بعد می بردند و اعدام می کردند. .... شما خود بهتر از من می دانید.و سرآخر هم آنچه که من شنیده ام شهید بهشتی و چند نفر دیگر به یک وضعی از امام حواستند گه ایشان را از این مقام بگیرد. در اینجا سوال من این هست اگر آقای خلخالی یک نفر و یا چندین نفر را بدون محاکمه و بدون اینکه قوانین اسلام و یا کشور را مراعات کرده باشد ، مثلا دادگاه و قاضی و ... کشته باشد آیا مسئولیتش به کی بر می گردد؟ ... ؟ "
ابتدا سلام دارم خدمت شما جناب " س . پ " که به طرح سوال از دامنه و سایر بزرگواران پرداختید. نمی خواهم زیاد کش دهم. می خواهم ازت بپرسم همه ی ما از سوی خدای متعال به اموری گمارده شده ایم و حتی خویشتن خویش مان نیز امانت خداییم. آیا آنچه ما می کنیم از غفلت و اشتباه تا به گناه، خدا مقصر است و مسئول و جوابگو؟ یا ما؟ می پرسم همه ی ما از سوی اسلام به وظایف و تکالیف مان ماذون و مامور شده ایم؟ آیا مسئولیت خطاکاری های مان با اسلام است؟ یا ما؟ باز نیر می پرسم همه ی ما از سوی وجدان و نهاد مخفی شهود درونی و روح ناپیدای مان ماموریم، آیا خلاف کاری های ما را وجدان مان پاسخگوست؟ یا ما؟ به یقین پاسخت است : ما.
حالا می روم سر مساله ی آقای آیت الله مرحوم شیخ صادق خلخالی. اول بگویم که دامنه هرگز تابع اشخاص خصوصا" سیاستمداران نیست. البته مساله ی رهبری و ولایت موضوعش شرعی و اعتقادی ست و نباید در این امور هزینه شود. بله فرض می گذاریم ایشان یعنی خلخالی آن کرد که نباید می کرد و آن نکرد، که باید می کرد. سوالم این است آیا غیر او کس دیگری مقصر است؟ بارها امام خمینی به همه نهیب زدند و گفتند که از خط عدل خارج نشوید، حال اگر کسی گوش نکرد و میلی کار کرد نه مداری، آیا غیر او مقصر است؟ در اسلام مسئولیت هر کاری بر عهده ی خود فرد است چرا که در آخرت همه فردی مورد مواخذه و پاداش قرار می گیرند. وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَىٰ کَمَا خَلَقْنَاکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَتَرَکْتُمْ مَا خَوَّلْنَاکُمْ وَرَاءَ ظُهُورِکُمْ ۖ وَمَا نَرَىٰ مَعَکُمْ شُفَعَاءَکُمُ الَّذِینَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِیکُمْ شُرَکَاءُ ۚ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَیْنَکُمْ وَضَلَّ عَنْکُمْ مَا کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ . سوره ی انعام آیه ی 94. یعنی: و همان گونه که شما را نخستین بار آفریدیم [اکنون نیز] تنها به سوى ما آمده ‏اید و آنچه را به شما عطا کرده بودیم پشت ‏سر خود نهاده ‏اید و شفیعانى را که در [کار] خودتان شریکان [خدا] مى‏ پنداشتید با شما نمى‏ بینیم به یقین پیوند میان شما بریده شده و آنچه را که مى‏ پنداشتید از دست‏ شما رفته است.

سه‌شنبه ۱٠ شهریور ۱۳٩٤ ، ٩:٠٤ ‎ق.ظ

پست 1237

به قلم دامنه: قسمت 11. به نام خدا. کتابی ست 140 صفحه ای از سری آثار مهارت زندگی و معناگرایی نوشته ی فلورانس اسکاول شین. دامنه آن را شنبه 7 شهریور 1394 که از دوستی شفیق به امانت ستانده بود، خوانده است. محو آن می شوید حتی اگر سفره ی غذا انداخته باشد و هی پشت سرِ هم بشنوی: بیا غذا سرد شده است! ولی ترجیح می دهی به صورت بالینی آن را به انتهاء ببری و چیزی عایدت کنی. حالا دامنه مطابق شیوه ی همیشگی اش، برای شما که به این اثر زیبا دسترسی فوری ندارید، چهار پاراگراف یا به قول سازمان فرهنگستان علوم ایران، بند را به برداشت آزادش می آورد:
در صفحه ی 5 آمده است: تخیّل و عبارت های تاکیدی دو عنصر مهم در به فعل درآوردن قدرت آدمی ست که امانت و هدیه ی خدا در وجود انسان است. ( دامنه: عبارت تاکیدی یعنی برترین جملاتی که به خودت مژده و یا اخطار و هشدار می دهی مثل این عبارت: من آزادم افکاری شگفت انگیز داشته باشم. یا این عبارت دلی: خدایا هم اکنون طرح الهی زندگی ام را آشکارم ساز. ).
در صفحه ی 64 چنین می خوانیم: وقتی هدایت می طلبیم و از ذهن استدلالی دست می کشیم، با خزانه ی کل تمام معرفت ها تماس برقرار می کنیم. آنگاه هر چه باید بدانیم بر ما آشکار می شود.
در صفحه ی 88 هم این نکته ی مهم درج شده است: هدیه ی خدا به انسان قدرت است و تسلط بر همه ی مخلوقات ذهن و تن و امور خویشتن. همه ی ناکامی ها از نبودِ قدرت است. آدمی، خود را ناتوان و قربانی پیشامدها می پندارد و می گوید اوضاعی که مهارکردن آن ها از دستش خارج بود، موجب شکست او شده است. براستی که انسانِ تنها، قربانی اوضاع است اما اگر به قدرت خدا بپیوندد، هیچ چیز برایش نامیسّر نخواهد بود.
و در صفحه ی 137 نیز این را می بینیم: گذشته و آینده سارقان زمان هستند، انسان باید گذشته را متبرّک کند، اما اگر گذشته اش او را به اسارات نگه می دارد، آن را به فراموشی بسپارد. آینده را نیز با اطمینان که برای تو شادمانی های بی پایان در آستین دارد، باید متبرّک کنید اما کاملا در حال زندگی کنید. همیشه اوج قدرت در لحظه ی حاضر است.

 

به جمله ی آخر روی طرح جلد این کتاب دقیق شویم و ایمان بیاوریم

سه‌شنبه ۱٠ شهریور ۱۳٩٤ ، ٧:٥٦ ‎ق.ظ

پست 1232 : به قلم دامنه : قسمت 100. به نام خدا. صدمین قسمت لیف روح را اختصاص می دهم به تغییر انسان و جهان از نگاه دو مکتب فلسفی مغرب زمین. رواقیون می گفتند وقتی انسان چیزهایی را که نمی خواهد، اما می بیند مثل ظلم و کژی ها و چیز هایی را که می خواهد ولی نمی بیند، مثل عدل و راستی ها، دو راه در پیش رو دارد:

یا باید جهان را عوض کند و یا خودش را دگرگون کند. اما بنیانگذاران این مکتب نتیجه گرفتند چون انسان جزءِ کلِ جهان است و مُحاط در هستی ست، پس نمی تواند جهان را نغییر دهد، تنها می تواند خود را تغییر دهد. اما مکتب سیاسی فکری مدرنیسم بر خلاف مکتب رواقی، اساس جهان بینی اش این است که باید جهان را تغییر داد و بیرون را باید با درون خود تطبیق داد نه خود را با جهان بیرون.

دامنه یاد خاطره ی از آیه الله دکتر شهید بهشتی افتاده است که پیش از انقلاب به لندن رفته بود در مسیری که می رفت چشمش به تابلویی برخورد که بر رویش نوشته شده بود: به سمت قبر کارل مارکس. همانجا درجا بر سر قبر کارل مارکس، واضع و بنیانگذار مکتب کمونیسم حاضر شد. دید بر روی سنگ قبرش نوشته شده است: جهان را فقط تفسیر نکنیم، تغییرش دهیم.

بیفزایم که نویسنده ی  لیف روح البته به تغییر انسان و جهان هر دو معتقد است و مبنایش هم عرفان و قرآن است. امید تا این جای لیف روح که بی وقفه طی نزدیک دو سال 100 قسمت نوشته شد، دامنه را در این نوع متون تحمل نموده باشید.

و

دوشنبه ٩ شهریور ۱۳٩٤ ، ۱٠:٢٢ ‎ب.ظ

پست 1235

به قلم تنسر 37 : " به نام حضرت حق ،که حقایق را به وضوح روشن میکند. سلام ودرود بردامنه ودامنه خوانان گرامی. ضمن سلام گرم وصمیمی خدمت برادر بزرگوار دکتر شفیعی ، که با توجه به مشغله وتدارک کاری سفر به سرزمین وحی، مباحث فی ما بین را پیگر وتنورش را گرم نگه می دارد وانشالله ارشادیه اش بر منِ تنسر افاقه نماید.چند بند از واکاوی حضرتعالی را لازم به گفتمان برادرانه می باشم . نه نقدی در آن نهفته است. نه قصد بی حرمتی به حضرتعالی ،کلامی است که دغدغه خاطر بنده ودر صدد راه گشای آن:
1- در باب تحریریه ام عنوان داشتم که در نوشته هایم از جناب دامنه جهت ویراستاری مطالبم استفاده بردم .ولی حضرتعالی در داخل پرانتز وبا جمله تاکیدی واستفاده کلمه (توجیه نمودن) حرفم ،ودرپایان این جمله با پیش داوری بیان داشتید (که قبول توجیه سخت است ). جناب دکتر شفیعی ،برادر بزرگوار ،امید است به امور حسن ظن رو آوریم و در تقویت این قوه رحمانی خدا حسن ظن، ممارست بیشتری بعمل آوریم وبه قولی عینک بدبینی را از چشم خویش تبدیل به عینک روشن بینی نماییم ، چنانچه کتاب معراج السعاده ملا احمد نراقی را مطالعه نموده اید که در مذمت سوءظن چه گفته است .این کتاب مورد تائید آیت الله بهجت بود .یک نکته از این کتاب از امام علی (ع) بعنوان تبرک بیان میدارم (باید امر برادر مومن خود را به بهترین محامل حمل کنی ،وباید به سخنی که از برادر تو سر زند گمان بد نبری مادامی که محمل خوبی از برای آن بیابی ) خدا تعالی حرام کرده است از هر مسلمی خون او راو عِرض او را  وظن بد به اوبردن را ) ص193.
بنده برای مسائل پیش پا افتاده وارد گود قسم اسماءجلاله نمی شوم که با قسم و روایات در پی تاکید برگفته یا نفی خواسته ام باشم برای اینکه من یک ایرانی کاملا مطلق هستم ،دو رویی ودروغگوی در وجود ایرانی نیست وحرف یک ایرانی در صدق وراستگوی است.
2- جناب آقای دکتر شفیعی ،بنده عرضه داشتم که جناب دامنه در ویراستاری نوشته بقیه در ادامه ی مطلب


ادامۀ مطلب
دوشنبه ٩ شهریور ۱۳٩٤ ، ۳:٥٦ ‎ب.ظ

پست 1234 : به قلم حجت الاسلام سیدحسین شفیعی دارابی 22: "حوزة علمیّة قم: سیدحسین شفیعی دارابی ). شنبه 8 شهریور 1394 ساعت: 7 بعد از ظهر). بنام پروردگار بصیر و دوستدار اهل بصیرت. پس از عرض سلام به همة خوانندگان عزیز؛ به ویژه به جناب «تَنْسَر» که متن متین همخوان با رشتة تحصیلی خویش را نگاشت و به جناب آقا ابراهیم که در ساعت: 14/ 8 بعد از ظهر یکشنبه 8 شهریور 1394 تحت عنوان « پاسخ تَنْسَرْ به دکتر شفیعی» به نشر آن در «دامنه» پرداخت؛ از هردو بزرگوار صمیمانه تشکّر می کنم؛ خوشحالم که جناب «تَنْسَرْ» در این متن نسبتا طولانیش (البتّه نه به طولانی ناخواسته نوشته های اینجانب که گاه مورد انتقاد برخی از دوستان هم قرار گرفته است)، جز بخش کوچکی از آن که مربوط به تذکّر غیر مستقیم اینجانب به ایشان می باشد، به طرح مطالبی در این نوشته پرداخت که زحمت طرح آن ها را از دوش دیگران برداشت؛ اینجانب نه تنها شَوْر جناب «تَنْسَرْ» با آقا ابراهیم و اجازة ویرایش مطالب خود به ایشان دلخور نیستم، بلکه شدیدا از این اقدام نیکشان استقبال می کنم؛ زیرا اعمال چنین شیوه ای، خود نمودی از عمل به توصیة قرآن و روایات اهل بیت (علیهم السّلام)؛ مبنی بر مشورت با دیگران و تعاون در انجام کارهای نیک، و حرکت در راستای حدیث علوی است؛ آنجا که به وقت بروز جنگ در بین خودیها فرمود: «فَأِنَّ یَدَاللَّهِ عَلَی الْجَماعَهِ وَ اِیّاکُمْ وَ الُفُرْقَهِ» (مجلسی، بحار الانوار، ج 33، چاپ بیروت؛ و فیض الإسلام، نهج البلاغه، ص 383، خطبه 127). 

در نوشتة جناب «تَنْسَرْ» نکات فراوانی قابل واکاوی ( Analyse) و تشریح، تجزیه، و تحلیل کردن است؛ امّا به جهت فشرده گی فرصت و فزونی کار، تنها به واکاوی برخی از آن ها بسنده می نمایم:
1- نوشتید: «جناب دکتر، حمل بر خودستایی نباشد تنسر از دلدادگانیست که به امام راحل عشق می ورزد واز شیفتگان مقام معظم رهبری ست ،امکان ندارد صحبت ویا فرمایشش از صدا وسیما پخش شود ،ولی تنسر با جان ودلش به آن گوش دل نسپارد. چون که دانسته قلبیم است که صحبت هایش شالوده ای از اوضاع کشور ودغدغه ایشان»؛ بقیه در ادامه ی مطلب

ادامۀ مطلب
دوشنبه ٩ شهریور ۱۳٩٤ ، ۱٠:٥٦ ‎ق.ظ

پست 1233 : به قلم حجت الاسلام سیدحسین شفیعی دارابی 21 : " حوزة علمیّة قم: سیدحسین شفیعی دارابی. (شنبه 8 شهریور 1394 ساعت: 7 بعد از ظهر). تشکّری مضاعف از آقا ابراهیم و «یکی از حاضران». بنام پروردگار بصیر و دوستدار اهل بصیرت. پس از عرض سلام به همة خوانندگان عزیز، در آغاز سخن لازم میدانم: سال روز شهادت دو شهید ولائی همیشه در یاد (؛ یعنی شهیدان عزیز: محمّد علی رجائی و حجه الإسلام و المسلمین دکتر محمّد جواد باهنر) را تسلیت عرض کنم، و به ارواح طیّبه شان درود بفرستم، و از درگاه خدای علیم و حکیم برایشان علوّ درجات را مسئلت نمایم؛ امّید وارم دولت مردانی که قصد خدمت به نظام و امّت اسلامی را دارند، روش و منش بی آلایشی، ساده زیستی، شوق به خدمت، بهاء دادن به ارزش های معنوی و دگر خصلت های خوب این دو خادم دین و انقلاب را بیش از پیش، سرلوحة کاری خویش قرار دهند، و به انجام رسالت سنگین خود توجّه کافی داشته باشند و بدان عامل باشند؛ اینجانب از همة رهروان امام ورهبری تقاضا می کنم: با تأسّی به رهنمودهای مقام معظّم رهبری، برای مؤفّقیّت و عاقبت به خیری همة آنان دعا کنیم. آقا ابراهیم، اینجانب از یکی از حاضرین در مجلس ختم مرحوم آقا سعید دبّاغیان که نوشته ای را در جهت انتقاد از تأخیر غیر عمدی نماز ظهر و عصر از اوّل وقت شرعی آن برای دامنه فرستادند و نیز از جنابعالی به جهت نشر این نوشته و دادن پاسخ کوتاه اقناعی به این عزیز، تشکّری مضاعف دارم؛  آقا ابراهیم، بنده تدوین و تهیّة این نوشته و نشر آن را در راستای شناسائی و رفع «آسیب های موجود در عرصة اجتماعی و مراکز عبادی» تلقّی می کنم، و باورم این است: اگر طرح اینگونه مباحث، با آداب و بقیه در ادامه ی مطلب


ادامۀ مطلب
دوشنبه ٩ شهریور ۱۳٩٤ ، ٧:٥٦ ‎ق.ظ

پست 1231

به قلم تنسر 36 : " به نام ایزد منان حضرت باری تعالی . سلام ودرودبه دامنه ودامنه خوانان گرامی وسلام برادرانه به جناب دکتر شفیعی.
1- جناب دکتر ،حمل بر خودستایی نباشد تنسر از دلدادگانیست که به امام راحل عشق می ورزد واز شیفتگان مقام معظم رهبری ست ،امکان ندارد صحبت ویا فرمایشش از صدا وسیما پخش شود ،ولی تنسر با جان ودلش به آن گوش دل نسپارد .چون که دانسته قلبیم است که صحبت هایش شالوده ای از اوضاع کشور ودغدغه ایشان ،ودلبستگی دیگرم به یادگار امام آیت الله حاج سید حسن خمینی که حقا خصوصیات امام را در ایشان ونوشته و سخنرانی اخلاقی به عینه می بینم.
2- جناب دکتر چرا تمایل به این دارید در مباحث عقلی واندیشه ای از دست مایه دیگران استفاده کنید؟چرا از دایره عقل ومنطق ،فراگرفته خویش ما را بهره مند نمی کنید؟وهمیشه پشت سنگر عقلی دیگران به تئوری پردازی مشغول می شوید .از آموخته ها ی بزرگان، تحلیل استنباطی نموده واین خود از زیاد سخن سرایی کردن می کاهد ودلنشین تر می شود وصرف جوی در وقت که از گرانبهاترین نعمت خدا به انسان است ،می شود. کم گویی و گزیده گوی همچو دُر.
3- با توجه به گفته های شما از امام راحل،به دیده جان خریدارش هستم. ولی شما با بقیه در ادامه ی مطلب


ادامۀ مطلب
یکشنبه ۸ شهریور ۱۳٩٤ ، ٩:٥٦ ‎ق.ظ

پست 1230 : به قلم دامنه : به نام خدا. ابتدا سلام دارم خدمت شما جناب حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید حسین شفیعی دارابی. و در آستانه ی عزیمت تان به مکه و مدینه طالب دعای خیرم. بی حاشیه و اطاله می روم سراغ نُه بند متن تان. پیشاپیش تحسین می کنم شما را به خاطر دقت و اهتمام تان به نوشته های منتشره در دامنه و نیز سپاسگذارم از مشیء نصیحت گرانه و اندرزدهی تان به دامنه و دامنه خوانان و دامنه نویسان. از عالِم دینی خصوصا" کسی که در فضای واقعی و مَجازی این همه حی و حاضره و احساس تکلیف و ماموریت الهی و اخلاقی دارد، جز این هم توقعی نیست و همه ی ما از ابتدای تربیت در دامان والدین مان آموختیم پندپذیر باشیم و هستیم. اما بعد، نکاتی را که دامنه باید حتما" مطرح نماید این پاسخ هاست به بند بند شما:

1- آورده اید به علت تاخیر و یا شاید به تعبیر دامنه، تعلّل سفارت عربستان به قول خودشان سعودی! برای پاسپورت تان هنوز ویزایی صادر نشده است. دعا می کنم هر چه زودتر تذکره و روادیدتان برای عبور به جده و مکه و مدینه تمهید شود و این سفر معنایی و مینویی بر شما چون ابن عربی و عرفای واصل، به فتوحات مکّیه و مدنیّه و کشفیات شهودیه منجر شود.
2- آورده اید استشمام اِنساء. ممنونم پیش داوری نکردید و در مقام گردآوری کوشیدید و سپس رای خویش را در برگزیدن این عنوان منصفانه مرئی نمودید. خرسندم به این دقت تان در عنوان گزینی متن تان. زیرا اولا" استشمام واژه ای قطعی الصدور نیست چرا که صدور انسان فقط پیش خدا هویداست و خلق عاجز است از این نفوذ و استیلاء و سیطره. و ثانیا" واژه ی اِنساء از باب افعال را به فراست تمام برگزیدی و در جوف شامّه و استشمام جای دادید و این انساء چون جنبه ی فاعلیّت دارد و دیگران را وامی دارد به نسیان و فراموشی، حقیقتا" در باب امام خمینی که به گفته ی مرحوم آیت الله اراکی مجدّد المذهب قرن بودند، جالب و جاذب بود. شاکرم خدای متعال را که این دو واژه ی تذکاری را برگزیدی و به دور از هیاهو و مچ گیری مثل قاضی القضات باشتین داوری ناحق و پیش داوری ناحق تر ننمودی. ممنونم از این ظرافت و فراست تان. که به تعبیر امام علی (ع) مومن باید فریس باشد.

3- آورده اید در بند 2 متن تان مضمونا" که هر گونه تسامح موجب قتل نفس و سرزنش و هر نوع تلاش موجب ستایش و  سبب احیاء نفوس می شود. آری درست نوشتید. این رویکردی وحیانی ست و در قرآن منصوص گردید نه فقط برای امام خمینی بلکه برای هر شهروند بی گناهی که ظالمانه مورد ستم واقع شود. من از این همه عِرق و غیرت تان، بر خود غرّه شدم و بالیدم و درود می فرستم که چنین پیشتاز و حساس هستید برای حفظ هویت و شانیّت امام خمینی. از همین جا یک انتظار را به پیشگاه تان برجسته می سازم. از نظر دامنه روحانیت باید در هر نوع حکومت غیرمعصومی، استقلال فکری و سیاسی اش را محافظت کند و حرّیت خود را با هیچ دولتی معامله و معاوضه نکند. شما همیشه تا لبه ی اجتهاد در پروازید و هر لحظه ممکن است فهمی تازه از نصّ و نقل بیابید که موتور محرّکه ی شیعه به تعبیر شهید آیه الله مرتضی مطهری، همین اجتهاد روحانیت شیعه است. بنابراین انتظار می رود جناب عالی که قریب الاجتهاد و یا شاید هم مجتهد مسلّم و یا متجزّی هستید، این حمیت و پاسبانی تان را در باره ی همه ی انسان ها بکار گیرید. حتی شاید مرضی تر آن باشد از انسان های محروم دفاع نمایید. دامنه بی هیچ تعارفی معتقد است شما در برخی از جاها از قدرت سیاسی حساب می برید و به جای تحلیل و نظر مستقلانه، مطالبی را به خطابه می آورید که خوشآیند حکومت باشد نه انسان. حال آن که برای آخوند شیعه انسان بالاتر از حکومت باید باشد. بله قتل نفس و احیای نفس را قبول دارم، اما این قانون خدا تعمیم دارد نه تخصیص. امید می برم از شما که منبر و خطابه و نوشتار خویش را در خدمت حریت و دیانت و تبیین حقایق وقف کنید ولو آنکه بر قدرت حاکمه ی فائقه ناخوش آید و گزندی حس کند. دامنه روحانیت را فراتر از حکومت می خواهد. بقیه ادامه ی مطلب


ادامۀ مطلب
یکشنبه ۸ شهریور ۱۳٩٤ ، ٧:٥٩ ‎ق.ظ

پست 1229 : به قلم حجت الاسلام سیدحسین شفیعی دارابی 20 : " حوزة علمیّة قم: سیدحسین شفیعی دارابی. (شنبه 7 شهریور 1394 ساعت: 30/ 6 بعد از ظهر). استشمام «اِنساء» (= به فراموشی وادشتن) موضع امام خمینی در قبال دکتر مصدّق (ره)!!! بنام پروردگار بصیر و دوستدار بصیرت. سلام به مدیر محترم وبلاگ دامنه و همة دوستان طالب بصیرت. آقا ابراهیم، در خلال پست 1214 بارگذاری شده در وبلاگ خوب «دامنه» در روز دوشنبه 2 شهریور 1394، تحت عنوان «جانکاه بودن استشمام تحریف موضع و مکتب سیاسی امام خمینی (ره)!!!» نوشته بودم: «از دیروز عصر تا کنون، پس از مطالعة فرازی از عبارت ادیبانة یکی از پست ها و همچنین عبارت کوتاه یکی از کامنت های بارگذاری شدة در دامنه؛ بوی بسیار بدی را در این عرصة فرهنگی استشمام نمودم؛ و آن عبارت است از «تحریف موضع و مکتب سیاسی امام راحل» (ره) در دو نوشتة مذکور؛ هرچه کردم از کنار آن عبور کنم و قدمی در این راستا بر ندارم، به وضوح یافتم که دلدادگیم نسبت به این پیر مراد و وجدان دینی و انقلابی ام، مانع از این اقدام تسامحی می شود»؛ در بخش دیگری از همین نوشته وعده داده بودم که در نگاشتة بعدیم، به ذکر دو نمونه از این استشمام به پردازم؛ اکنون که سفرم به جهت ویزا نشدن پاسپورت اینجانب توسّط سفارت عربستان به تأخیر افتاد، از فرصت پیش آمده استفاده نموده و در جهت وفاء به وعدة مذکور، به نگارش مطالبی، تحت عنوان «استشمام اِنْساء موضع امام خمینی در قبال دکتر مصدّق (ره)!!!» می پردازم؛ به امید اینکه که این اقدام فرهنگی، سودمند واقع شود؛ منتهی سخنانم را در این راستا، در قالب نکات نُه گانة ذیل، بازگو می نمایم.

1- تعبیر «استشمام» در آغاز نوشتة پیشین و نوشتة حاضر، به وضوح اشاره به این نکته دارد که هدف از این سلسله از نوشته ها، پیشگیری از یک آسیب فرهنگی در حال بروز است و نه خبر از چنین آسیب بروز یافته (به ویژه از نوع تعمّدی آن)؛ چون معتقدم: آقا ابراهیم و همة معتقدان به امام راحل (ره)، از وقوع چنین آسیبی بس خطرناک جلوگیری خواهند نمود، و هیچگاه به صورت تعمّدی حاضر نیستند، بقیه ی متن در ادامه ی مطلب

توضیح ضروری دامنه : دامنه به این متن مهم و خوب و درخور تامل و قابل تضارب و تبادل شما روحانی بزرگوار و پرکار جناب حجت الاسلام والمسلمین دکتر سیدحسین شفیعی دارابی پاسخی دربرگیرنده می نویسد. اما در اینجا ضمن خداقوت و سلام گرمم به محضرتان، تشکر ویژه می کنم از نوع برخورد اخلاقی و عالمانه ی تان که نسبت به نویسنده ی محترم آن متن که بر حسب برداشت شخصی تان بوی نسی و فراموشی موضع امام خمینی از آن استشمام شد، نظری مساعد و برادرانه و مشفقانه داشتید. این شیوه ی شما از چندین خطابه ی مهم تان کاراتر و گیراتر است. دامنه به شما اطمینان می دهد که نویسنده ی عزیز آن متن، از خوبان و نیکان و مومنان در نزد دامنه است. وی خود با عشق و دانشش، پیرو امام خمینی ست. اهل انقلاب بوده است و هنوز هم در راه انقلاب است و حتی به رهبری معظم انقلاب نه فقط اقتداء، بلکه ارادت خاص و مستمر و بی ریا دارد. و اتفاقا" به شخص شما در میان روحانیان محل علاقه ی ویژه ای دارد.ادامه ی پاسخ دامنه بزودی.


ادامۀ مطلب
شنبه ٧ شهریور ۱۳٩٤ ، ٦:٥٦ ‎ق.ظ

پست 1228

به قلم دامنه: این روزها در دارابکلا ذهن ها سمت و سویی متضاد یافته است، از یک جهت لذّات بی شمار زندگی و دنیا را با همه ی آثار و برکات و حتی سختی ها و رنج ها و کمیابی هایش، حس می کند و از جانب دیگر هر بار از صوت رُعب برانگیز مناره ی دو مسجد بالا و پایین محل، می شنود برای تشییع جنازه ی یک هم محلی عزیز دیگر حاضر شوید تا او را شست و شو دهید و دفنش کنید. و مردم از زن گرفته تا مرد و از کودک گرفته تا فرد مردّد، بر این صدا لبیک می گویند و بر تابوتش حاضر می شوند و در پای غسلش مهیّا می گردند و در به خاک سپردنش دل غوغا می شوند. می پرسم این روال جاری زندگی بشر یعنی چه؟ و چه چیزی در آن باز است و نهفته؟
دامنه در این فضای اندوهناک محل خصوصا" در بیت بخشی از خانواده های داغدار و مویه کنان، فقط چند سطری برای بینش افزایی می آورد و پیشاپیش به همه ی به سوگ نشستگان محل در غم سنگین جدایی عزیز ازدست رفته ی شان، تسلیت می دهد و صبوری می طلبد. از جمله درد دوری چند درگذشته ی تازه ی محل مان، مرحومان: حاج شعبان رنجبر، حاج رشید دهقان، حاج حسن رمضانی ذاکر اهل بیت عصمت و طهارت سلام الله علیهم اجمین و نیز سعید دباغیان:
ده سال پیش بر سر متنی منظوم از بیدل دهلوی شاعر پرآوازه ی سبک هندی کار می کردم. رسیدم به داستانی از او که امروز حس می کنم اینجا مناسب است آن را بیاورم. از بیدل دهلَوی پرسیدند یک بیت بگو که هیچ وقت تمام نشود و او بلافاصله می گوید:

به انگشت عصا هر دم اشارت می کند پیری
که مرگ اینجاست یا اینجاست یا اینجاست

آری؛ مرگ اینجاست اینجاست اینجاست و همه جاست و همه زمان هاست. این یک بیت شعر حکمت گونه را به قول بیدل دهلوی تا آخرالزّمان می توانی ادامه بدهی. و به تعبیر دامنه این شعر با مُسمّای فلسفی و دینی: بیتی ست تمام نشدنی در هر بیتی. پس با دقت و امید زندگی کنیم تا دلخوری های مان از مرگ، ما را از پای در نیاورد. بگذاریم مرگ با خیال آسوده و با داشته و توشه، راحت ما را ببَرد نه آنکه اَمان مان را ببُرّد. فقط این را گوشواره ی ذهن و قلب مان کنیم که مرگ نیستی و فنا نیست، هستی و بقاست. مرگ نیز مثل تولد کودک، نوعی میلاد است. با این بیت سعدی، سعد و سعادت برای همه ی تان می طلبم:

درَم داران عالَم را کرَم نیست
کرَم داران عالَم را درَم نیست
پس پیش به سوی آشتی مرگ و زندگی با انباشت کرَم و دوری از درَم که تا بوده چنین بوده. دنیا را برای خدا و خود ستوده کنیم و آباد؛ تا در آخرت درو کنیم و برداشت آزاد.
شنبه ٧ شهریور ۱۳٩٤ ، ٥:٥٦ ‎ق.ظ

پست 1223

به قلم تنسر 35 : " بنام حضرت حق یکتای عالم. یکی دیگر از بزرگواران مشاهیر سرزمینم که خانه اش، خانه مردم بود مرحوم حجت الاسلام شیخ احمد آفاقی، که بعد انقلاب منزلش دفتر رفع و رجوع مردم و اخذ تصمیمات محل بود. مرحوم آفاقی بعد از فارغ شدن از دروس حوزوی و رجعت از قم در جنب و جوش فعالیت امور عمرانی واجتماعی در کنار همقطارنش (حاج آقا دارابکلای ،مرحوم شیخ علی اکبر طالبی ومرحوم شیخ روح الله حبیبی )در مسابقه ماراتن خدمت به مردم همسو وهم دل بودند .منزل مرحوم آفاقی در اوایل انقلاب کانون فعالیت انقلابیون بوده وبعد از پیروزی هم، جهت پیشبرد نگاه انقلاب به قشر محروم جامعه جهت این امر مهم با همکاری نیروهای انقلاب در صدد حل معضل محرومیت تلاش نمودند . اولین نهادینه دموکراسی با تشکیل مجمع قایم مقامی با همدلی مردم جهت رفع و رجوع مسائل مختلفه مردم وجهت ارتقای روستا از فقر به پیشرفت وبرطرف نمودن کاستی هایش ،که با حضور گرم جنابان کربلای سید محمد شفیعی ،آقای سیدخلیل حسینی، مرحوم کربلایی حسن آهنگری که از دوستان صمیمی مرحوم آفاقی قبل وبعد انقلاب بوده است . از جمله فعالیت قایم مقامی در دارابکلا ،در برهه زمانی خاصی که در جنگ تحمیلی بودیم کمکهای مردمی به جبهه ،نظارت وبرنامه ریزی واقدام عملی در بر داشته است واز طرفی تغییر وتحول در  بقیه ادامه ی مطلب


ادامۀ مطلب
پنجشنبه ٥ شهریور ۱۳٩٤ ، ٧:٠٦ ‎ق.ظ

پست 1221 : به قلم حجت الاسلام سیدحسین شفیعی دارابی 19 : "حوزة علمیّة قم: سیّد حسین شفیعی دارابی. شب چهار شنبه: یازدهم ذی القعده 1436ق، مطابق با 4/ 6/ 1394ش. (ساعت 30/ 11). آمیخته بودن اصلاح طلبی مشروع و معقول با «تنفّر»، «بغض» و «لعن» و...بنام پروردگار بصیر و دوستدار اهل بصیرت. آقا سیّد علی اصغر شفیعی سلام. قبل از هرسخنی فرارسیدن زاد شب امام علیّ بن موسی الرّضا (علیه السّلام) را به همة محبّان و دلدادگان به آن بزرگوار؛ به ویژه به دارابکلائی عزیز؛ مخصوصا به جنابعالی و مدیران ارجمند «دامنه» و «قلّة بصیرت» و مشتریان خوب این دو وبلاگ همیشه در یاد تبریک عرض می کنم؛ امّیدوارم، به یُمنِ وجودش همگان از عنایات خاصّة الهی در این شب عزیز بهره مند گردیم. سخن در باب عظمت این مولود مبارک فراوان است؛ بنده فقط به ذکر روایت ذیل بسنده می نمایم:

طبق نقل شیخ صدوق (ره) در کتاب ارزشمند «عیون اخبار الرّضا علیه السّلام»، حضرت حمیده مادر امام کاظم (علیه السّلام) می گوید: «شبی در عالم خواب پیامبر (صلّی الله علیه و آله ) را دیدم که به من فرمود: «یا حمیده هی نجمة لابنک موسى فإنه سیولد له منها خیر أهل الأرض» : «ای حمیده! نجمه را همسر فرزندت موسی بن جعفر کن که به زودی برترین انسان روی زمین (؛ یعنی حضرت رضاعلیه السّلام) از او متولد می شود» (علّامة مجلسی، بحار الأنوار/ ط – بیروت، ج‏49، باب1، ص7، ح8)
آقا سیّد علی اصغر شفیعی عزیز، در فراز پایانی قسمت چهارم از این مجموعه از نوشته هایم، اینگونه نوشتم: «حال که مقصود از تعبیر«اصلاح طلبی مشروع و معقول» روشن شد، لازم می دانم به این نکته اشاره کنم: بخش اعظمی از آنچه که جنابعالی در قالب کامنت بار گذاری شده در روز یکشنبه 18/ 5/ 94 در دو وبلاگ «دامنه» و «دارابکلا قلّة بصیرت» در جهت تبیین ویژگیهای «اصلاح طلبی» آورده اید، چیزی است که دقیقا با مفهوم ذکر شده در مورد «اصلاح طلبی مشروع و معقول» سازگاری دارد و منطبق است؛ تنها برخی از فرازهای این نوشته ات نیازمند به تکمیل است؛ امّید وارم در قسمت بعدی این مجموعه از نگاشته هایم توفیق بیان این تکمله رفیق راهم گردد. ان شاء الله»؛ اکنون به این وعدة خویش وفا نموده و تنها به ذکر تکملة این جمله ات که «برای اصلاح طلبی، تنفّر، بغض ولعنت و...وجود ندارد» بسنده می کنم؛ این تکمله را در قالب نکاتی که شاهدش خواهید بود، به ثبت میرسانم:

نکتة اوّل: قطعا توجّه دارید که در قرآن کریم، از برخی از چهره های شاخص الهی و معنوی به عنوان «مُصْلح» و «اصلاح طلب» یادشده است؛ از جمله از قول حضرت شعیب پیامبر (علیه السّلام) می خوانیم که بقیه ادامه ی مطلب


ادامۀ مطلب
چهارشنبه ٤ شهریور ۱۳٩٤ ، ٧:۱۱ ‎ق.ظ

پست 1220 : به قلم حجت الاسلام سیدحسین شفیعی دارابی 18 :  پاسخ به پست 1217 ( تشکّری مضاعف از آقا ابراهیم و جناب «اسماعیل» ) . " حوزة علمیّة قم: سیّد حسین شفیعی دارابی. روز سه شنبه: دهم ذی القعده 1436ق، مطابق با 3/ 6/ 1394ش. (ساعت 7). بنام پروردگار بصیر و دوستدار اهل بصیرت. سلام به مدیر محترم وبلاگ «دامنه» و به جناب «اسماعیل». آقا ابراهیم، از جناب ایشان به جهت تحمّل زحمت تدوین این بخش از نامه و نیز بخش ندیدة آن صمیمانه تشکّر می کنم؛ چه آنکه طبق آنچه که در بخش آغازین همین نامه آمده است، وی از انجام این کار، قصد خدمت و خیر داشته است؛ بر اساس آموزه های دینی، اگر تلاشی با چنین انگیزه ای پاک صورت پذیرد، موجب ثبت پاداش الهی برای عامل خود خواهد شد؛ از جنابعالی که تشخیص داده اید در کمترین فاصلة زمانی پس از دریافت این نامه، به نشر آن اقدام ورزید و به خوانندگان «دامنه» وعدة نشر ادامة آن در فرصتی دیگر را داده اید، نیز تشکّر می نمایم؛ ( دامنه: جناب دکتر شفیعی ضمن سلام به شما بزرگوار، نامه ی جناب اسمعیل را با 48 ساعت به تعویق انداختن منتشر کردم نه به تعبیرتان در کمترین فاصله زمانی.  یعنی متن وی حتی یک روز زودتر از متن های شما به دامنه رسیده. که پس از دریافت، آن را بررسی کردم و 8 بند است ولی به تشخیص دامنه همین دو بند قابلیت عرضه به پیشگاه شما و دامنه خوانان را دارد و بقیه ی نامه ی وی را طبق همان چیزی که به دامنه استناد داده یعنی دیکتاتور بودن و سانسورچی بودن؛ پس از بررسی دقیق پخش نمی کنم. زیرا به تعبیر دامنه سوال نیست بلکه زیر سوال بردن است. حتی در سه جای این دو بند منتشر شده نیز دامنه بر اساس اصول 15 گانه ی وبلاگ خود، سانسور و تنقیح نموده است. احترام انسان مثل قداست کعبه است نزد دامنه و احترام شما نیز مضاعف از آن. حتی اسمعیل خیال کرده متن ایشان به دامنه واصل نشده برای بار دوم هم کپی و عین همان متن خود را ارسال کرده است. از آنجا که دامنه باشگاه آزاداندیشی ست و شما هم انصافا" تحمل بالایی دارید این روند در دامنه جاری ست. و الا دامنه هرگز اجازه ی هتک حرمت به هیچ کس خاصّه روحانیت معزّز و بویژه روحانیون فعال در عرصه ی مجازی را نمی دهد، نمی دهد و نمی دهد. و حتی در برابرشان می ایستد و نُصح می کند و نیاز شد تشر هم می زند " ) زیرا امید آن می رود جنابعالی هم تنها به انگیزة خدمت و خیر رسانی، چنین شتاب و تلاشی ستودنی در نشر آن نموده باشید؛ قطعا انجام عملی با چنین نیّتی والا، سبب برخورداری از ثواب الهی خواهد شد؛ زیرا در قرآن کریم، ضمن توصیه به «فاَ سْتَبِقُوا الْخَیْراتِ» : «به جانب نیکى‏ها و کارهاى خیر پیشى جویید» (بقره: 148؛ مائده: 48)؛ چنین وعده داده شده است : «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ» : «از مرد و زن، هر کس کار شایسته انجام دهد در حالى که مؤمن است، مسلماً او را به زندگى پاک و پاکیزه‏اى زنده مى‏داریم و پاداششان را بر پایه بهترین عملى که همواره انجام مى‏داده‏اند، مى‏دهیم. (نحل: 97)؛ 

در «صادق الوعد» بودن پروردگار که تردیدی نیست؛ پس از اتّخاذ نیّتی پاک در انجام اعمال و حفظ آن در ادامة راه دریغ نورزیم؛ چه آنکه اگر غیر این باشد، دستانمان از پاداش الهی تهی خواهد بود؛ خداوند از فرجام بد صاحبان اینگونه از اعمال و نیّات می فرماید: «وَ قَدِمْنا إِلى‏ ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً» : «و ما به [بررسى و حسابرسى‏] هر عملى که [به عنوان عمل خیر] انجام داده‏اند، مى‏پردازیم، پس همه آنها را غبارى پراکنده مى‏سازیم» (فرقان: 23).

جناب آقا «اسماعیل»؛ در بر نامه ریزی های کاریم، بنا را براین گذاشته بودم که در شب دو شنبه مطابق با 3/6/94ش به ارزیابی دو پایان نامة سطح 3 (کارشناسی ارشد) در دست تهیّه (که مسئولیّت راهنمائی یکی از آن دو و مشاورة دیگری بر عهده ام نهاده شده است)، و نیز به ارزیابی دروس صوتی- تصویری «قرآن و مستشرقان» یکی از اساتید فرهیختة در این حوزة مهمّ به پردازم؛ امّا وقتیکه پس از انجام نماز مغرب و عشاء در همین شب با متن نامة جنابعالی در صفحة جذّاب وبلاگ «دامنه» مواجه شدم؛ از انجام برنامة تدارک دیده شدة مذکور چشم پوشیدم، و به تدوین این بقیه در ادامه ی مطلب

ادامۀ مطلب
سه‌شنبه ۳ شهریور ۱۳٩٤ ، ٧:٠٧ ‎ق.ظ

1522 : به قلم تنسر 34 : مشاهیر و مشایخ داربکلا. «بنام خداوند رحمان. درمباحث یادی از ایام از مردی سخن به میان می آورم که با توجه به پتانسیل موجود در ارتباطات اجتماعی، توانایی رسیدن به موقعیت های اداری که امروزه هستند کسانی برایش دست وپا نمی شناسند .ولی با همه این اوصاف خدمت کردن به مردم محروم جامعه را سرلوحه کار خویش نموده .بله ایشان کسی نیست جز شیخ علی اکبر طالبی ( پدر دامنه )  ، که به  شنیده هایم، همسایگانش شیخ عمو، این شیخ بزرگوار در روستا مرسم (یا بقول منوچهر ستوده مرس بن ) جهت خدمت به اهالی این روستا کمر همت را بسته ودر آبرسانی آب شرب ،با همکاری مردم اقدامات موثرداشته است در اقدامی بی نظیر دیگر در احداث حمام ومسجد  این روستا ،دوشا دوش مردم فعالیت داشته از ویکی از کارکرد ایشان پیگیری ساخت مدرسه بود که بچه ها این روستا جهت اموزش به روستا اوسا سختی های زیادی متحمل می شدند . وموعظه وتبلیغ امور دینی ازجمله ماموریت ثابت این بزرگوار بوده است . از جمله فعالیت ایشان مرمت امامزاده علی اکبر اوسا که با نظارت اوقاف وقت در راستا کارش بوده واین بقعه تاریخی ومذهبی را از تخریب نجات داده است مردم روستا اوسا از فعالیت این شیخ بزرگور بی نصیب نبوده است. در زمینه آبرسانی شرب وپیگیری ساخت حمام از جمله فعالیت ایشان را می شود در این باب ثبت نمود. از خصوصیات اخلاقی ایشان ظاهری شاداب وخوش رو بوده که شنیدم همسایگان


ادامۀ مطلب
سه‌شنبه ۳ شهریور ۱۳٩٤ ، ٦:٠٦ ‎ق.ظ

پست 1522 : به قلم حجت الاسلام سیدحسین شفیعی دارابی 17 : چیستی اصلاح طلبی مشروع و معقول . " حوزة علمیّة قم: سیّد حسین شفیعی دارابی. دو شنبه: دهم ذی القعده 1436ق، مطابق با 2/ 6/ 1394ش. (ساعت 8 بعد از ظهر) گفتمانی دوستانه و خیر خواهانه با آقا سیّد علی اصغر شفیعی عزیز (قسمت چهارم). بنام پروردگار بصیر و دوستدار اهل بصیرت. سلام به آقا سیّد علی اصغر شفیعی دارابی (نویسندة خوش ذوق، و عاطفی عاقل دارابی)، سلام به همة خوانندگان فهیم طالب بصیرت و دانش افزائی. وعده داده بودم در قسمت چهارم از این سلسله از نوشته هایم به صورت فشرده، به بیان مفهوم اصطلاحی تعبیر ترکیبی «اصلاح طلبی» به پردازم. در دو قسمت پیشین (، که در قالب مقدّمة این بحث تدوین یافته بود)، به این نکته اشاره داشته ام: در مفهوم لغوی این تعبیر، نزاعی (و یا دست کم نزاع چشمگیری) دیده نمی شود؛ و اگر گاه به اشتباه از وجود تقابل بین دو تعبیر «اصلاح طلبی» و «اصول گرائی» سخن به میان می آید، ناظر به مفهوم اصطلاحی آن دو می باشد و نه مفهوم لغوی. نکتة شایان ذکر اینکه: بنده بنا ندارم در این نوشته، تک تک و یا غالب تعاریف درست و یا نا درست ذکر شده در مورد «اصلاح طلبی» را ذکر نمایم و هریک را مورد نقد و بررسی قرار دهم؛ چون از سوئی صفحة محدود دو وبلاگ ارجمند «دامنه» و «دارابکلا قلّة بصیرت» از چنین بستری برخوردار نیست؛ و از ناحیة دیگر، مطالعة اینگونه نوشته ها از حوصلة غالب خوانندگان عاشق خلاصه نویسی خارج است؛ از همه مهمتر: با توجّه به بقیه در ادامه ی مطلب


ادامۀ مطلب
دوشنبه ٢ شهریور ۱۳٩٤ ، ۱۱:۳٥ ‎ب.ظ

پست 1522

به قلم اسمعیل 8 : نامه ای به دکتر سیدحسین شفیعی . " سلام بر دامنه و دامنه خوانان گرامی. سلام بر آسید حسین شفیعی. در ابتدا به عرض همه برسانم که در متن زیر قصد هیچگونه تهمت و توهین به احد و الناسی را نداشته و ندارم آسید حسین شفیعی که یقینا در نزد من از جایگاهی والا برخوردارند. اما با توجه به اظهارات ایشان در باب نظرات و نام بنده و برخی از موضوعاتی که بیان داشتند از باب یادآوری نکاتی را متذکر می شوم.
1. جناب آسید حسین: بنده به اطلاع شما برسانم که نه تنها دوست دامنه نیستم بلکه در پاره ایی از مواقع منتقد سر سخت جناب دامنه می باشم و حتی در چند ین مورد ایشان را دیکتاتور و سانسور چی لقب دادم و موضع سر سختی نسبت به ایشان دارم. حال شما احتمالا تسلط بر علم غیب دارید یا خیر بماند؟ حتی جناب دامنه بقیه در ادامه ی مطلب

ادامۀ مطلب
دوشنبه ٢ شهریور ۱۳٩٤ ، ۱۱:۳٠ ‎ب.ظ

پست 1522 : به قلم حجت الاسلام سیدحسین شفیعی دارابی 16 : تبریک به دو زوج جوان شایسته . " با عرض پوزش امکان دست یابی به پنجرة جوهری نبود؛ پس متحمّل زحمت نشر آن شوید. حوزة علمیّة قم: سیّد حسین شفیعی دارابی. (روز دو شنبه 2/ 6/ 1394ش؛ ساعت 30/ 7 صبح). بنام پروردگار بصیر و دوستدار بصیرت. سلام و درود بی کران به آقا داماد عزیز آقا معین آهنگری و عروس خانم عزیز سرکار خانم عادلة دارابکلائی (آهنگری)؛ پیشاپیش برپائی جشن عروسیتان که در واپسین شب ولادت امام رضا (علیه السّلام) برگذار می شود را به شما دو زوج جوان، مؤمن، خوش رفتار، متین و مؤدّب؛ و نیز به پدران و مادران بزرگوارتان تبریک عرض می کنم؛ امّید وارم این پیوندتان مبارک باشد، و زندگی مشترکتان همواره آمیختة با محبّت، همدلی، سعادت و خوشبختی باشد. آقا معین عزیز نه تنهاعادله خانم به جهت آنکه نوة دختری اخوی بزرگوارم جناب آقای حاج (کربلائی) سیّد محمّد شفیعی  بقیه در ادامه ی مطلب


ادامۀ مطلب
دوشنبه ٢ شهریور ۱۳٩٤ ، ۱۱:٢٥ ‎ب.ظ

پست 1516

به قلم قاصدک 3 : " فضایی زیبا که دامنه آفریده . " با سلام خدمت دامنه عزیز وسرور عزیزمان دکتر حاج آقای سید حسین شفیعی. باید گفت صحنه را زیبا میبینم واز اینکه پای مباحث شما سروران عزیز واهل علم وقلم مینشینیم وحتی از اینکه گاهی به نظرات ودیدگاه ونقدها وپیشنهاد های دوستان ومحلی ها ومدیر ان محترم وبلاگها ارزش گذاشته وبه ما احترام میگذارید، باعث خرسندی وخوشحالیست. احترام به روحانیت وکسانی که اهل تقوا وعمل خیر هستند واهل نوشتار وخرد وتفکر بر همه واجب است. قبلا هم گفتم تا چند سال پیش زمان نوجوانی وکمی بیشتر زمان ما چنین فضایی دوستانه وصمیمانه وجود نداشت. وحرف ها بر دل میماند وسوالها بی جواب. شاید سالی چند بار پای منبر حاج آقای شفیعی مینشستیم واز بیاناتش بهره میبردیم با این که چون پای منبرشان از همه سنین حضور داشتن لذا مباحث وموضوعاتشان به نوعی عام بود. ولی الان اینطور نیست. حتی شما دامنه عزیز استفاده از بینش و دیدگاه ها وتفکرات شما فقط در ایامهای خاص (محرّم) قابل درک بود. خلاصه فضای خوبی را ساخته اید و آرزوی موفقیت وسلامتی دارم برایتان.بدرود تا بعد."

پاسخ دامنه:  اول سلام دارم به شما قاصدک خوش قلم و خوش سیرت. دوم  این سخن لئو تولستوی را به تو قاصدک گرامی و همه ی دامنه خوانان عزیز و ارجمند هدیه می کنم. بقیه در ادامه ی مطلب

ادامۀ مطلب
دوشنبه ٢ شهریور ۱۳٩٤ ، ۱۱:٢۳ ‎ب.ظ
پست 1214 : به قلم حجت الاسلام سیدحسین شفیعی دارابی 15 : جانکاه بودن استشمام تحریف موضع و مکتب سیاسی امام خمینی (ره)!!! ( دامنه: با پوزش فراوان از شما دامنه خوانان عزیز و بزرگوار که از 6 و نیم صبح زود امروز دوشنبه 2 شهریور 1394 تا الان ( نزدیک ساعت 14 عصر ) در جایی از قم بودم و خارج از مدیریت وبلاگم. این متن جناب حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید حسین شفیعی دارابی نیمه شب به دامنه ارسال شد که باید صبح بارگذاری می نمودم که به دلیلی که آوردم تا این ساعت به تاخیر افتاد. ضمن سلام بسی صمیمانه و از سر ارادت و احترام به جناب دکتر آق سید حسین شفیعی و همه ی شما بزرگواران، متن پانزدهم ایشان را با هم می خوانیم: )
" حوزة علمیّة قم: سیّد حسین شفیعی دارابی. روز یکشنبه 1/ 6/ 1394ش؛ ساعت 8 بعد از ظهر). بنام پروردگار بصیر و دوستدار بصیرت. سلام و درودی جاودانه و ماندگار به مدیر محترم وبلاگ دامنه و همة دوستان طالب بصیرت؛ آقا ابراهیم، همه مراجعه کنندگان ارجمند به وبلاگتان بر این نکته واقفند که جنابعالی در تاریخ سه شنبه 27 مرداد 1394، ساعت 44/ 8 قبل از ظهر، ذیل پست 1187 چنین نوشتی: «در دامنه هم روزانه کامنت هایی از همان جنس علیه ی خیلی از کسان، حتی علیه ی شخص بزرگوار و محترمی چون شما جناب حجت الاسلام والمسلمین دکتر سیّد حسین شفیعی دارابی سرازیر می شود؛ ولی دامنه هرگز به خود اجازه نداده و نمی دهد و نخواهد داد هیچ یک از این اهانت ها و خزعبلات بافتة ذهن معیوب و البتّه علی الأغلب مغفول و مشکوک را تایید و منتشر نماید»؛
آقا ابراهیم، اینجانب بر خودم لازم میدانم: از این اعلان موضع مثبت رسمیتان، و نیز از پای بندیتان به اجراء آن در تمام (و یا صادقانه بگویم: در غالب) موارد، صمیمانه تشکّر نمایم، و 
بقیه در ادامه ی مطلب

ادامۀ مطلب
دوشنبه ٢ شهریور ۱۳٩٤ ، ۱۱:٢٠ ‎ب.ظ

پست 1213 : به قلم تنسر 33 : "مشاهیر و مشایخ داربکلا 2 . «بنام ایزد منان. خدای رحمان. سلام و درود بر دامنه ودامنه خوانان گرامی. برحسب قول وانجام وظیفه از طرف تنسر به دامنه و دامنه خوانان گرامی ،این بار از مردی سخن به میان می آورم که کوچه های دارابکلا را با اختراع ادیسون چراغانی کرد ،مرحوم شیخ روح الله حبیبی ،مرد عمل و کارزار.

جناب مرحوم حجت الاسلام شیخ روح الله حبیبی از جمله دانش آموخته های علوم دینی پس رجعت از قم ،هجرت علمیش ،به دامن دارابکلا زیستگایش ،دست به فعالیتهای زده که بعد از سالها برای دارابکلا نماد ترقی وپیشرفت میباشد .مرحوم حبیبی در سالهای 45 برای اینکه مردم از نعمتی که بشر باعقلش به آن دست یافته از هر نوع کوشی کوشا تر شد تا بتواند هم محلی هایش از ان استفاده کنند وان جز سیستم برق رسانی به دارابکلا نبوده است وایشان برق دارابکلارا به صورت انجمنی و شواریی و در مالکیت دارابکلا برنامه ریزی نموده ،در حالی که شهر امروز سورک در آن زمان..

مزار دارابکلا. قبر مرحوم حجت الاسلام والمسلمین شیخ روح الله حبیبی. غروب پنجشنبه روز سیزده بدر عید نوروز 1394. عکاس: دامنه


ادامۀ مطلب
دوشنبه ٢ شهریور ۱۳٩٤ ، ۱۱:۱٩ ‎ب.ظ

پست 1211

به قلم روزگار 5 : "سلام دارم خدمت برادر عزیزم آقای طالبی و دامنه خوانان محترم. دوازده آیه ی منتخب امام علی علیه السلام . " بسم الله الرحمّن الرحیم. سلام به دامنه گرامی و دامنه خوانان عزیز. حضرت علی (ع) فرمودند: اختیار کردم از کتب آسمانی 12 آیه را و نظر می کنم به آنها هر روز سه مرتبه:
1 – از سلطنت وقدرت من همیشه هراسناک باش.
2 – هیچگاه نترس که روزیت فوت شود و به تو نرسد.
3 – انس مگیر با احدی مگر با من.
4 – به حق خودم من تو را دوست می دارم و تو مرا دوست بدار.
5 – از غضب من ایمن مباش .
6 – همه را برای تو آفریدم و تو را برای خودم ، از من مگریز.
7 – تو را خلق کردم از نطفه گندیده وعاجز وناتوان نشدم پس چگونه از روزی تو ناتوانم.
8 – دشمنی می کنی با من به جهت نفس خبیثت ، چرا با خواهش دلت دشمنی نمی کنی به جهت من .
9 – تو واجبات مرا به جای آور، من رزق تورا می رسانم ، اگر تخلف کنی در ادای واجبات، من در رزق تو تخلف نمی کنم.
10 – همه کس تورا برای خودش می خواهد و من تو را برای خودت می خواهم.
11 – تو رزق فردا را مخواه من عمل فردا را نمی خواهم.
12 – اگر راضی شدی به قسمت من آسوده وراحتی و اگر راضی نشدی متصل در دنیا سرگردانی."
دوشنبه ٢ شهریور ۱۳٩٤ ، ۱۱:٠٩ ‎ب.ظ

پست 1209 : به ذوق دامنه: به نام خدا

هیچ شادی نیست اندر این جهان

برتر از دیدار روی دوستان

شتر دوکوهانه که مظهرش کویر است و مقصدش کویر و عشقش کویر. باغ وحش مشهد. عکاس: دامنه

دوشنبه ٢ شهریور ۱۳٩٤ ، ۱۱:٥٠ ‎ق.ظ

پست 1212

به انتخاب دامنه: لیف روح 99 . به نام خدا. دو محور است لیف روح این هفته: یکی پی معشوق به شوق دویدن است و دیگری گردزُدایی کردن از روح و تن و فراتن:
1
به قرآن مجید و آیه آیه
دلم هر لحظه دیدار تو آیه
اگر از طعنه ی مردم نترسم
به دنبالت بیایم سایه سایه
2
بر نَمد چوبی که آن را، مَرد زد
بر نَمد آن را نزد، بر گرد زد

ادامۀ مطلب
دوشنبه ٢ شهریور ۱۳٩٤ ، ۱۱:۱٧ ‎ق.ظ

پست 1207 : به قلم حجت الاسلام سیدحسین شفیعی دارابی 14 : در راستای «خرسندی مضاعف از امید تحقّق یافته» . " حوزة علمیّة قم: سیّد حسین شفیعی دارابی (شب شنبه 1/ 6/ 1394ش؛ ساعت 15/ 1 بامداد) بنام پروردگار بصیر و دوستدار بصیرت. آقا ابراهیم (مدر محترم وبلاگ دامنه) و همة دوستان طالب بصیرت سلام علیکم. هنوز چند ساعتی از حادثة بسیار غمبار مرحوم آقا رشید دهقان و مراسم تشییع آن جوان زایر بیت الله الحرام نگذشته بود؛ که از بروز حادثة جانکاهی دیگر یعنی فوت داماد ارجمندم، مرحوم حاج حسن رمضانی مطّلع شدم؛ در اوّلین شب پس از وقوع این دو حادثة دردناک (؛ یعنی شب چهارشنبه 28/ 5/ 94ش) به نوشتن مطلبی تحت عنوان «تسلیت به دو خانوادة مصیبت دیده و داغدار» روی آوردم؛ سپس آن را برای دو وبلاگ ارجمند «دامنه» و «قلّة بصیرت» فرستادم؛ با آنکه مفاد آن چیزی جز عرض تسلیت به بازماندگان آن دو مرحوم، و تجلیلی منطبق با بخشی از کارکردهای شایستة آن دو عزیز نبوده است؛ امّا پس از سرزدن به دو وبلاگ مذکور، متوجّه شدم اگرچه تمام این متن در وبلاگ «قلّة بصیرت» بار گذاری شده است ولی برخلاف انتظار، در وبلاگ «دامنه» تنها در جهت بارگذاری بخش دوّم آن اقدام شده است!!!؛ خدا خود شاهد است که اصلا بناء طرح این اقدام بقیه در ادامه ی مطلب


ادامۀ مطلب
یکشنبه ۱ شهریور ۱۳٩٤ ، ٧:۱٥ ‎ق.ظ


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد